تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو کلی مقالات | فهرست نويسندگان | آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت | جستجو | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
نگاهی به آنچه در فرانسه می گذرد
سعید امیدی
شب دهم دسامبر، بعد از چندین هفته انتظار مردم حاضر در تظاهرات، بالاخره سکوت رئیس جمهور فرانسه، آقای امانوئل ماکرون، شکست. او طی یک ربع ساعت سخنرانی در تلویزیون کانال 2 فرانسه، پس کمی مقدمه و بیان بعضی از اشتباهات و دلمشغولی های ابتدای ریاست جمهوری اش و اینکه هیچوقت مردم را فراموش نکرده و غیره، سریع بموضوع تقاضاهای مردم پرداخت و برای حل اختلافات به یک برنامهء فوری قابل اجرا در ابتدای سال 2019 و سپس کوشش برای پاسخ دادن به مشکلات اساسی تر در طول سال آینده اشاره داشت، و با قدرت بیان ادبی و سیاسی، به پشتوانهء تحصیلات دانشگاهی و فلسفی خود سعی کرد؛ اشک هواداران اش را در آورد و بواقع کمی پانسمان روی زخم مردم خشمگین بگذارد. و البته بلافاصله بیانات او با عکس العمل مردم و احزاب مختلف و تعبیر ها و تفسیر ها روبرو شد.
برای روشن شدن قضیه، قبل از هر چیز باید گفت که انقلابی در کار نیست و آنارشیست ها و کمونيست ها قصد برانداختن حکومت را ندارد. اين تظاهرات با اجازه قبلی بوده و حکومت هم دیکتاتوری نیست که با کمترین انتقاد دهان انتقاد کنندگان را ببندد. کسی از خبرنگاران و روزنامه ها دستگیر و بسته نشده، بدترین توهین به شخص اول مملکت تحمل شده و مخالفین در آزادی بسر می برند. در فرانسه آموزش لائیک در بهترین شکل بفرزندان کارگران و کارمندان داده می شود و مردم از خدمات سلامتی و بهداشتی برخوردارند و دولت در شرایط بحرانی به کمک مستمندان می شتابد.
با این همه، می توان پرسيد که پس چرا تظاهراتی خشونت آمیز با شرکت هزاران نفر در چندین شهر بزرگ فرانسه صورت می گیرد و از حمایت توده ای همبرخوردار می شود؟ واقعیت بحران در کجاست و ماهيت آن چیست؟
برای پاسخ گویی به اين پرسش ها، من در اينجا موضوع را به سه بخش بحران اقتصادی، بحران سیاسی - اجتماعی و بحران دموکراسی تقسیم کرده و بشرح هر کدام می پردازم:
* بحران اقتصادی: ريشه های اين بحران را می توان، از سال ها قبل از آمدن ماکرون، در دوران دولت های راست یا سوسیال دموکرات اروپایی و در رابطه با تعمیق بحران اقتصادی سرمایه داری جهانی و رکودی که به آن گرفتار شده و طی آن نرخ سود کاهش پیدا کرده يافت. از این نظر، وضعيت مردم فرانسه نيز جدا از این مسئله نیست. نگاهی به لیست تقاضاهای مردم در تظاهرات اخير حاکی از عمدتاٌ اعتراض به بالا رفتن دستمزد و کاهش پیدا کردن قدرت خرید برای تمام اقشار طبقه متوسط - از حقوق بگیر تا بیکار، و از بازنشستگان گرفته تا استفاده برندگان بخش خدمات - همه را در بر می گیرد، افزایش مالیات بر سوخت و بنزین آن هم انتخاب شده که در رابطه با وسایل حمل و نقل خصوصی مردم است که با آن بسر کار می روند و نه سوخت هواپیما و کشتی های بزرگ که بیشترین آلودگی در روی کره زمین را باعث می شوند و وسیله حمل و نقل ثروتمندان و کارتل های بزرگ مواد مصرفی یا نفتی است، آتش بر خشم مردم و شروع تظاهرات بود که بتدریج دیگر مسایل از جمله کیفیت مواد خوراکی تولید شده در واحد های بزرگ تولیدی و بالاخره اکولوژی و حفظ محیط زیست را در برگرفت.
* بحران سیاسی: آقای ماکرون وارث نظامی از جمهوری پنجم فرانسه است که در آن علائم بحران اقتصادی و سیاسی از قبل مشهود بوده است. او در شرایطی فقط با 24 در صد رأی مردم به ریاست جمهوری رسید که اکثریت مردم، از احزاب راست و چپ - بخاطر اشتباهات و عدم کفایت و سیاست بازی هاشان - روی برگردانده و دنبال نیروهای تازه نفس و بدون هويت خاص بودند. از این روی ماکرون چهل ساله، با چهره ای روشن و تحصیلات عالی و در هيئت روشنفکری سخنگو که بزبان انگلیسی براحتی صحبت می کند و نشان خود را به ژوپیتر، یعنی خدای قانون و نظم اجتماعی، می رساند و تجربهء بانکداری دارد و، برخلاف سنت، با همسری بیست سال مسن تر از خود که دبیر ادبیات او بوده (با فرزندانی از همسر دیگر) ازدواج کرده، توانست پس از خروج از حزب سوسیالیست، حزب خود بنام "فرانسه در راه" را پی ریزی کند. او توانست، در مدتی کوتاه، به اتفاق تمام دوستان و آشنایی که با او دورهء تحصیلات عالی را گذرانده بودند، و نيز همراه با چند چهرهء شناخته شده از راست میانی، مانند فرانسوا بایرو، دولت جدید را تشکيل داده و از اکثریت نمایندگان مجلس ملی فرانسه رای اعتماد بگيرد در اختیار خود بگیرد (البته مدتی بعد فرانسوا بیرو با او اختلاف پیدا کرد و از دولت او خارج شد). او که در طی وعده های انتخاباتی خود قول داده بود که فراطبقاتی عمل کرده و منافع اکثریت مردم فرانسه را در نظر بگیرد، پس از کسب مقام و توزیع پست ها به مسئولین جوان و کم تجربه همراه خود، که عمدتا از متخصصین با تحصیلات دانشگاهی بودند، نتوانست مانع پيدايش شکافی بین دولت خود و مردم پایین دست شود؛ بطوریکه پس از هجده ماه جايگاه او در نزد مردم بتدریج از اعتماد و امیدواری به شک و تردید تبديل شد و بلند پروازی ها و نگاه از بالا به پائین اش، و نشنیدن انتقادات ديگران همگی نشان از نوعی تفرعن شخصیتی داد، آنگونه که بیشتر او را به پادشاهان گذشته فرانسه تشبیه می کردند، که ممکن است اگر جلویش را نگيرند موجب پيدايش انقلابی دیگر در فرانسه شود. بعلاوه، ب هزینه های بی مورد کاخ الیزه در راستای تعویض دکور و غیره مردم عادی را بکلی جری و بر علیه او شوراند.
شکاف بین رهبر، دولت و مردمی که انتظارات بسیاری داشتند ديگر قابل تحمل نبود. زمانه بگونه ای شد که یک کمک پرستار از حقوق 1200 یوروئی خود می نالید و در جلوی دوربین می گفت که با داشتن دو فرزند پرداخت کرایهء منزل سنگین باری بزرگ را بر دوش اش می گذارد، شنیدن سخن نماینده اکثریت مجلس طرفدار ماکرون که می گفت حقوق 5000 یوروئی او برای مخارجش کافی نیست قابل هضم نبود.
این عدم درک و تفاهم که بدنبال خود بی عدالتی اجتماعی در توزیع ثروت را بهمراه آورد باعث بیرون ریختن مردم به خیابان ها شد. آنها آمدند که تا دیر نشده از طریق خیابان کنترل دولت را در دست بگیرند .
* بحران دموکراسی: فرانسه کشوری دموکرات است اما يک دموکراسی از نوع بورژوایی. ویژگی فرانسه در داشتن حکومتی هرمی و عمودی و متمرکز است که در عين حال به شهرداری ها اختیارات زیادی داده شده است. هر گاه امکانات شهرداری ها در گوشه و کنار مملکت زیاد باشد آنها رفاه مردم محلی و منطقه ای را تأمین می کنند و وقتی امکانات شان، یعنی بودجهء دولتی برای شهر داری ها، زیاد نباشد اصلاحات محلی با اشکال مواجه می شود.
در برابر فشار از بالا بر دولت، در رابطه با گرفتن امتیازات مالی از دولت توسط سرمایه داران و یا ثروتمندان - مثل فرار از پرداخت مالیات يا در جابجایی کارخانجات بکشور هایی با مزد کمتر کارگر و سود بیشتر -، دولت خود را مجبور می بیند تا بعضی از موانع سرمایه گذاری در داخل را از جلوی پای سرمایه داران بردارد تا مانع فرار سرمایه و ماشین آلات و انتقال خط تولید بخارج از کشور شود. در اين راستا، و در مقابل افزایش قیمت ها، دستمزد کارگران راکد مانده و نتیجه این می شود که صدای مردم در می آید. در عين حال و متقابلاً، اگر حاکميت برای توزیع ثروت تولید شده در بین جمعیت و ایجاد دولت رفاه برنامه ریزی کند اين کار بفرار سرمایه کمک می کند.
در نتيجه بحران اصلی دموکراسی از این بابت صورت می گیرد که تاکنون برگزیدگان و دولت ها نتوانسته اند، عليرغم وعده هایی که می دهند، توازن ایجاد کنند و شکاف روز بروز بیشتر می شود؛ آن هم در شرایطی که طبقهء متوسط در حال تجربهء يک زندگی مرفه بوده و مایل به انقلاب نیستند و زیر بار هیچ ایدئولوژی خاصی هم نمی روند.
به این مسئله باید موضوعاتی همچون مسائل مربوط به محيط زيست، يا کیفیت زندگی خوب در خوراک و پوشاک، و نيز خارج شدن از دور باطل مصرف را - که عليه تبلیغات نظام سرمایه داری و ایجاد کار و تولید است - افزود .
11 دسامبر 2018
برگرفته از فیس بوک نويسنده