معرفی يک باند ارتجاعی!

مزدا اکوان

     اهداف پلید و ضد انسانی باند ارتجاعی نوری علا و اعتمادی، که توسط سرمایه داری جهانی و امپریالیسم به آنها دیکته شده است، ظاهرا به صورت ذیل است:

      سناریوی اول آنکه جنبش توده ها تداوم و گسترش یافته و آنگاه باندهای سیاه و وابستگان منحط و آدمخوار رژیم سرنگون شدهء سابق و نیز اصلاح طلبان حکومتی، و به ویژه وابستگان خاندان منحوس رفسنجانی و باندهای وابسته به روحانی و خاتمی و نظائر آنان، که به شدت راستگرا و کاملاً به نئوکان های آمریکایی متمایل هستند، به کمک نیروهای مسلح جنایتکار رژیم کنونی، و نیز با امدادهای غیبی میلیتاریسم غرب و ارتجاع منطقه، پیش از به ثمر رسیدن انقلاب مردم، پیشدستی نموده و با گرفتن قدرت و با خون پاشی به انقلابD در سیلان توده ها و سرکوب مطالبات شورایی طلبانه و عدالت خواهانه، تودهء انقلابی را به خانه هایشان برگردانند.

     سناریوی دوم آنکه توده ها، و در رأس آنها جنبش های کارگری، در اتحاد با جنبش دانشجویی و سایر اقشار زحمتکش، با تحقق شوراها و اساساQ شوراهای مسلح، بتوانند قدرت دوگانه که پیش درآمد قدرت گیری دولت شورایی آینده - که تنها و تنها آلترناتیو تمام عیار دموکراسی واقعی در برابر لیبرال دموکراسی قلابی شکست خورده و رسوا در جهان کنونی که در آن توده ها است و در هر لحظه می توانند متولیان اجرایی کشور را با رای شوراها بر کنار نمایند، را در کف خیابان به تمامی نیروهای سیاه ارتجاعی و راست تحمیل نمایند؛ که آنگاه گله های باندهای سیاه، و منجمله باند ارتجاعی نوری علا و اعتمادی، در تاب و تاب آن خواهند بود که، با استفاده از تنفر ژنتیک نسبت به توده های معترض و پتانسیل انتقامجویی لجام گسیخته و دیوانه وار بقایای آدمخوار رژیم سابق، شاهزاده نکبت آریامهری سوار بر اسب سفید را به کمک امدادهای غیبی میلیتاریسم غرب و ارتجاع منطقه و نیروی مسلح جنایتکار حاکم، و صد البته به مدد شعبون بی مخ های کله چدنی پاسارگادی و کورش کبیری ساطور به دست و عمیقا آلوده به جهل و حماقت و توهم و تنفر از انقلاب توده ها در بیست و دوم بهمن سال پنجاه و هفت را که سالیان متمادی توسط مدیای سوپر ارتجاعی لس آنجلسی بر سر عقب مانده ترین و کودن ترین اقشار جامعه مستاصل از ارتجاع حاکم استفراغ شده و می شوند را به زعم خود در زمان محدود به قدرت برسانند.    محوریت اهداف پلید و خائنانه و توطئه گرانه علیه انقلاب شورایی طلب و عدالت خواهانهء در شرف تکوین مردم ایران، که باند ارتجاعی و تحمیقگر نوری علا و اعتمادی و وحوش هموژنیزه نظیر آن به طور مداوم در مدیا بابت آن زوزه های وحش سر می دهند، در مضمون نهایی خود تز ارتجاعی و ضد انسانی «تمامیت ارضی» در معیت قدرت بخشی و استقرار نیروهای مسلح جنایتکار در شکل و شمایل حرفه ای کنونی و یاری از امدادهای غیبی میلیتاریسم جهانی و ارتجاع منطقه می باشد.

     البته باند ارتجاعی و تحمیقگر نوری علا و اعتمادی و نیز سایر تیره های وحوش نظیر آن به طور بیشرمانه ای همان وظائف پااندازی شریعتی جهت به قدرت رسیدن خمینیسم و اسلام سیاسی در سال پنجاه هفت را مصرانه در پیش گرفته اند.

     اما این گله گوری های متلون وحوش غافل از آنند که تکرار تاریخ آن هم در حال و زمانه قرن بیست و یکم نه کمیک بلکه یک جک بی مزه آبکی خواهد بود که از هم اکنون نیز بر خلاف شبح شاهزاده نکبت آریامهری سوار بر اسب سفید نقش بسته در اذهان بدوی پریمات های آریامهری تلائلو دارد که در نزد اکثریت قاطع مردم فرهیخته و بزرگ و هوشمند ایران تنها به شکل و شمایل بس مضحک و حقیر کیخانوی سوار بر یابوی زهوار دررفته ایی به نام روسیناننه جلوه گر شده است.

بازگشت به خانه