تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

8 شهريور ماه 1398 ـ  30 اگوست 2019

مشکل سادهء جنبش سیاسی ایران!

سام قندچی

اعلام داشتن ايدئولوژی های مشخص و يا ويژگی های هويتی و فرهنگی مردمان مختلف لزوماً دليل پيدايش حوادث مختلف سياسی نيست. مثلاً، در زمان دو جنگ جهانی، بسیاری از کشورهایی که در آنها لیبرال ها یا سوسیال دموکرات ها در قدرت بودند با هم وارد جنگ شدند. این امر اثبات غلط بودن لیبرالیسم یا سوسیالسم نیست، بلکه به این معنی است که گاهی «منافع ملیِ» دو کشور، يا «منافع گروهیِ» دو گروه، می تواند آنچنان در مقابل یکدیگر قرار گیرند که رهبری سیاسی چه دست لیبرال ها باشد و چه سوسیالیست ها، يا چه در دست محافظه کاران باشد و چه کمونیست ها یا اسلامگرایان، کار حتی به جنگ بیانجامد. یا، مثلاً، می توان به اين واقعیت توجه کرد که چگونه یک جریان در اپوزیسیون زمان انقلاب 1357 که «جبههء ملی» نام داشت به دلیل کودتای 28 مرداد در 25 سال پيش اش شدیداً ضد آمریکایی شده و ديگر قادر نبود لیبرالیسم را از اختلافات لیبرال های یک کشور پیشرفته با لیبرال های دیگر کشورها، تفکیک کند. در واقع اين شرايط اند که نهاد را به موضع گيری های مختلفی وا می دارند و هيچ تحليل «گوهر مدار» (Essentialist) نمی تواند اين تغييرات را به درستی توضيح دهد.

اينگونه تحليل ها هم کم نيستند. در 40 سال گذشته شاید در مطبوعات اپوزیسیون ایران، بیش از هر دوره ای در تاریخ مبارزات سیاسی ایرانیان، افشاگری در مورد رژیم و نیز تحلیل از روانشناسی ایرانیان انجام شده است. در مورد اول باید گفت خود مردم بیش از افشا کنندگان دربارهء واقعیات این رژیم می دانند و بیشتر این افشاگری ها نظیر "از کرامات شیخ ما..." است. در مورد دوم نیز هر روز تحلیل های روانشناسی اجتماعی تازه ای در مورد ایرانیان می بینیم که مثلاً آنها مردمانی «دینخو» هستند.

من نه می خواهم اينگونه تحلیل ها را رد کنم و نه تأیید، اما می خواهم بگویم که این بحث ها برای حل مشکلی که 40 سال است ایرانیان با آن روبرو هستند (یعنی وجود رژیم کوکلاکس کلان های اسلامی) اهمیتی ندارند.

شخصاً در 50 سال گذشته بیشتر زندگی ام در آمریکا بوده است و مردم آمریکا را به مراتب مذهبی تر از ایرانیان يافته ام. کاری به دسته های سینه زنی در ایران نداشته باشید، هر مذهبی نوع کارش متفاوت است، هولاکوخان مغول هم «بودایی» بود! بسیاری از آنچه امروز در ایران می بینیم نیز به دلیل حاکمیت رژیمی ایدئولوژیک - مذهبی است؛ یعنی اگر رژیمی کمونیستی سر کار بود، قضیه هم شکل دیگری داشت. در خارج کشور نیز مهاجران پاکستانی را با ایرانیان مقایسه کنید تا ببینید دینخو یعنی چه. بسیاری از پاکستانی ها در آمریکا می گویند ایرانیان «کافر» هستند و این حرف به دلیل شیعه و سنی بودن نیست بلکه به دلیل مذهبی و غیرمذهبی بودن ایرانیانی است که می شناسند. یک پاکستانی، که از اهل تسنن بود، زمان ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد به من می گفت که آرزو داشت آقای احمدی نژاد رییس جمهور پاکستان بود.  

پس اصل بحث امروز چيست؟ من می گويم حل مشکل ما نه در روانشناسی اجتماعی ایرانیان نهفته است و نه در نیاز به افشاگری بیشتر رژیم. مردم ایران در مقایسه با سال 1357، آگاهی شان از رژیم حاکم بر کشور، آنقدر زیاد است که واقعاً نیازی به افشاگری همه ی این رسانه ها نیست.

اما مشکلی که باعث شده هنوز این رژیم در قدرت باشد آن است که هنوز نیروئی گسترده و تأثير گذاری که اعضایش خود به حقانیت راهی که توصیه می کنند واقعاً باور داشته باشند، وجود ندارد.  

با اين همه نمی توان کتمان کرد که امروز دوران دیگری است و واقعاً مشکل ایران از جهت نظری در روند حل شدن است، و آلترناتیو سکولار دموکرات و آینده نگر بیش از یک دهه است که به روشنی مطرح شده است. حزب سکولار دموکرات ایرانیان و گروه های مشابه، عملاً سازماندهی با این برنامه را سه سال است شروع کرده اند.

در واقع مقاله ای که به تازگی آقای میلاد آقایی در مورد برنامه سیاسی و حقانیت و باور کسانی که آن را بر می گزینند، منتشر کرده، اصل این بحث را خیلی عالی توضیح داده است(+)؛ مقاله ای که در 40 سال گذشته بی نظیر است و من، پیشتر هم، مطالعهء اين مقاله را به همهء علاقمندان به راهیابی برای جنبش سیاسی ایران توصیه کرده ام(+)

به امید جمهوری آینده نگر دموکراتیک و سکولار در ایران،

سام قندچی

IRANSCOPE.COM
       http://www.ghandchi.com

هفتم شهریور ماه 1398 - August 29, 2019

 

لينک به مقاله اصلی و مفصل تر آقای قندچی

بازگشت به خانه