تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

 خانه   |   آرشيو کلی مقالات   |   فهرست نويسندگان  |   آرشيو روزانهء صفحهء اول سايت    |    جستجو  |    گنجينهء سکولاريسم نو

15 شهريور ماه 1398 ـ  6 سپتامبر 2019

بحث پلميک و سازماندهی سياسی
سام قندچی

       در 40 سال گذشته، من اساساً از پلمیک اجتناب کرده ام چون این درسی است که از سال ای شبه دموکراسی 1320 تا 1332 گرفته ام که 12 سال فضایِ آزادِ سیاسی آن سال ها در ایران، از لحاظ نظری، محصول اش برای اپوزیسیون نزدیک به صفر بود، چون همه ی توان صاحبان اندیشه صرف پلمیک شد. اما خود را ناگزير می دانم در يک ماجرای جاری دخالت کنم.

         من درباره بیانیه 14 نفر، نظر خود را از همان روز اول بیان کرده ام. دربارهء آقای حسن اعتمادی و «تلویزیون رمز پیروزی»، که ایشان راه اندازی کرده اند، نیز به اندازه کافی بحث شده و حرف تازه ای نیست. لذا اگر موضوعاتی در رابطه با مسؤلان تلویزیون «رمز پیروزی» مطرح شود، جنبهء پلمیک ندارد و در ارتباط با مبارزات جاری در ایران علیه رژیمی شکنجه گر است. (+) حال اگر دوست دارند می توانند به آن توجه نه فرافکنی کنند، و اگر هم نه، مهم نیست.

       موضوع اول اينکه، چند روز پيش، وقتی آقای حسن اعتمادی در برنامه تلويزيونی خود ادعا کردند که چیزهایی از آقای دکتر اسماعيل نوری علا دارند که رو خواهند کرد، دکتر نوری علا از ايشان درخواست کرد هرچه دارند رو کنند(+)؛ اما از سوی دیگر، آقای حسن اعتمادی، به جای ارائه آنچه ادعا کرده بودند، درخواست مصاحبهء رو در رو کرده که ربطی به موضوع ادعایی قبلی ایشان ندارد(+)، چون آن ادعای آقای حسن اعتمادی در مورد موضوعات نظری نبود. خوانندگان هم خودشان می فهمند که آن ادعا هم، نظیر بسیاری موارد مشابه، حرف های کشک صد من یک غاز روزمرهء به اصطلاح "افشاگری" است که در اپوزیسیون ایران وقت و زندگی همه را 40 سال است بدون حاصلی برای ایران و ایرانیان، تلف کرده و می کند و یادآور داستان قديمی "پیدا کردن" مجله پلی بوی در خانهء زنده ياد دکتر حسن نزیه توسط رژیم اسلامی است.

       دو دیگر آنکه یکی از این سه نفری که «کميته حمايت از بيانيهء تکميلی 14 نفر» را تشکیل می دهند نیز، در پاسخ اینجانب، درباره نظرات این قلم درباره پلورالیسم کنایه زده و "_من_در_آوردی" خوانده، موضوعی که هیچ ربطی به این بحثها ندارد، اما اگر هر کسی علاقمند است با نظرات "من در آوردی اینجانب" دربارهء پلورالیسم آشنا شود، می تواند مطلبی را که چکیدهء بحث های فلسفی صاحب این قلم در ارتباط با پلورالیسم و کثرت گرایی است، به همراه پانویس ها، دقیق مطالعه کند(+)، و البته اگر دوست دارند، وگرنه اجباری در این کارها نیست، و فلسفه از دیدگاه نگارنده این سطور جانشین مذهب نیست آنگونه که برخی از این کمونیستهای سابق فکر می کنند، و درباره این موضوعات با پلمیک نمی توان به نتیجه ای رسید، و به هر حال هرچه دل تنگ شان می خواهد بگویند، و برایم اهمیتی ندارد و سالها ست، به حرف های الکی این افراد که فکر می کنند فلسفه دان هستند و با چهارتا پامنبری در فیسبوک ادعای فیلسوف بودن دارند، کاری ندارم و برایم اهمیتی نداشته اند و حالا هم از پاسخ دادن به یک سؤال ساده اینجانب در رابطه با ادعای کور شدن یکی از آنها زیر شکنجه ساواک در دوران شاه که ربطی به فلسفه ندارد، بحث شخصی هم نیست، و به مبارزه با این رژیم و 40 سال ادامه ی راه ساواک در زندان اوین مرتبط است، طفره می روند(+)، و بهتر که این قلم به بی اعتنایی نسبت به این افراد ادامه دهم که سال هاست در فیسبوک بلوک کرده ام چون در سطح یک بچه چهار پنج ساله کودکستانی هم فهم ندارند و خواندن حرفهای دایی مردکی و خاله زنکی آنها با پامنبری هایشان در فیسبوک مشمئز کننده است.

       در پایان باید همانگونه که روزی درباره فرشگرد گفته شد، یادآوری کنم که فعالان آن حرکت، آدم های خوبی بودند ولی وقتی هدف آنهایی که صحنه گردان بودند، «آس رو کردن»، و راه انداختن «هابی» دیگری برای مطرح ماندن بود، این کارها به نتیجه ای نرسید و نمی رسد، و انتظارات، بیشتر و بیشتر از واقعیات، فاصله می گیرد، و بعد هم همه چیز فراموش می شود تا تلاش برای آس بعدی و «هابی» دیگر. البته این بازی ها برای کسی که پول دارد و می خواهد تفریح کند، بویژه اگر خارج کشور زندگی می کند و خطری برایش نیست، هابی یا سرگرمی مهیجی میتواند باشد.

       اما سازماندهی سیاسی، از هر دیدگاهی که باشد، موضوعی است که فقط با کار جدی و تداوم به جایی می رسد؛ و آقای دکتر اسماعیل نوری علا دقیقاً همین تداومِ کار را، برای بیش از یک دهه جهت سازماندهی جنبش سکولار دموکراسی ایران و حزب سکولار دموکرات ایرانیان، انجام داده است در حالیکه این آدمهای قلابی از تداوم کار در عرصه ای که مدعی اش هستند، عاجز بوده و هستند و فقط پس از آنکه قدری کارهای آقای نوری علا به نتیجه رسید پیدایشان شد، دیر آمده و زود رفتند و مرا یاد آنهایی می اندازد که کاری با کاشتن نهال و زحمت پرورش آن ندارند و فقط هنگام بارور شدن درخت، دوست دارند میوه بچینند.

       در داخل ایران نیز آقایان مهندس حشمت طبرزدی، محمد نوری زاد و دکتر محمد ملکی و بسیاری دیگران که گمنام هستند، طی این سالها، به رغم همه ی سختی ها، کارِ با پشتکار و با تداوم انجام داده اند. با آرزوی موفقیت برای همه ی دوستان و پوزش و اظهار تأسف از اینکه نمی توانم به دلیل وضع مالی زندگی خود و آنهایی که به اینجانب برای زندگی روزمره وابسته اند، در این روزها، مثل گذشته، به فعالیتهای خود ادامه دهم.

       به امید جمهوری آینده نگر دموکراتیک و سکولار در ایران، 

       سام قندچی

       IRANSCOPE.COM     
       http://www.ghandchi.com    

       چهاردهم شهریور ماه 1398
      
September 4, 2019 

http://www.ghandchi.com/2844-chahardah-nafar-again.htm

 

بازگشت به خانه