تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

  خانه   |    آرشيو صفحات اول سايت    |   جستجو در سايت  |  گنجينهء سکولاريسم نو

 5 اسفند ماه 1398 ـ  24 فوريه 2020

موج پنجم مهاجرت: خروج غارتگران منابع کشور

مجید محمدی

       سیاست‌های مهاجرتی دولت ترامپ محدودیت‌های بسیاری را بر ایرانیان - به دلیل رفتار دولت شان و سیاست‌‌های جدید مهاجرتی دولت محافظه‌کار - تحمیل کرده و خواهد کرد. بعد از قرار دادن ایران در میان هفت کشوری که قاعدتاً به شهروندانش ویزای ورود داده نمی‌شود (مگر به دانشجویان و افراد دارای شرایط خاص)، شهروندان ایرانی از ویزای بازرگانی و تجاری که می‌توانست مقدمهء‌ کسب اقامت و شهروندی واقع شود نیز محروم شدند. نسل جدید چه ویژگی‌هایی دارد؟ مهاجران نسل‌های قبل چه ویژگی‌هایی داشتند؟

 

مهاجرت میلیونی

       سازمان ثبت و احوال کشور در سال 1391 «تعداد ایرانیان مقیم خارج را نزدیک به 3 میلیون و پانصد هزار نفر اعلام کرد.» پس از آن، در سال 1395، دبیرکل شورای عالی ایرانیان گفت این‌ آمار پنج تا شش میلیون نفر برآورد می‌شود. با توجه به مهاجرت سال‌های اخیر این رقم می‌تواند به رقمی بین 5 تا 8 میلیون ایرانی رسیده باشد که در پنج قاره زندگی می‌کنند.

       اکثریت قریب به اتفاق این مهاجران در دوران حکومت اسلامی‌ مهاجرت کرده‌اند. در ابتدا مقصد مهاجرت بیشتر کشورهای اروپای غربی و ایالات متحده بود، اما بعد استرالیا و کانادا، کشورهای شرق آسیا (مثل مالزی)، کشورهای همسایه (امارات متحده عربی، ترکیه)، کشورهای جدا شده از اتحاد جماهیر شوروی (گرجستان و تاجیکستان) و کشورهای اروپای شرقی (صربستان) نیز به آنها اضافه شدند. امروز کمتر کشوری در دنیا وجود دارد که جمعیتی از ایرانیان در آن زندگی نکند، حتی برزیل و آرژانتین در امریکای جنوبی و آفریقای جنوبی در قاره آفریقا.

       این مهاجرت عظیم که دلایل متعدد سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی دارد، در پنج موج عمده انجام شده و هر موج دلایل، اقشار، و شیوه‌های متفاوت خود را داشته است. این که سخن از موج می‌گوییم بدین معناست که در این دوره‌ها مهاجرت افزایش قابل توجهی داشته است و به این معنا نیست که در چهل سال گذشته در دوره‌هایی این پدیده توقف داشته است. به عنوان مثال فرار مغزها و بعد مهاجرت کارگران ماهر و تکنیسین‌ها (مثل خلبانان، پرستاران و خیاطان ماهر) و افراد تحت تعقیب سیاسی و مذهبی، همیشگی بوده است.

 

از 1978 تا 1980: گریز از انقلاب

       در این موج سران و مدیران حکومت پهلوی، هنرمندان، بخشی از بهاییان و یهودیان، نویسندگان و روزنامه‌نگاران آن دوره که در معرض بازداشت و محاکمه توسط نیروهای انقلابی بودند از کشور خارج شدند. آنها که ماندند اعدام شده یا به زندان‌های طولانی مدت رفتند. اموال غیرمنقول این افراد توسط حکومت مصادره شد و در اختیار بیت رهبری قرار گرفت و بسیار از آنها میان انقلابیون تقسیم شد. مقصد این موج عمدتا ایالات متحده بود و برخی نیز به بریتانیا آلمان، سوئد و فرانسه مهاجرت کردند.

 

از 1980 تا 1982: گریز از جنگ و نزاع سیاسی

       در این موج دو دسته افراد به دلایل متفاوت از کشور مهاجرت کردند. دسته اول نیروهای سیاسی مارکسیست و مجاهدین خلق بودند که رژیم در پی دستگیری و کشتن آنها بود. این اتفاق عمدتا در سال 1981 رخ داد. در سال 1988 با کشتن میان سه تا پنج هزار نفر در زندان این ماجرا به انتها رسید و کسانی که از سرنوشت مخوف خود مطمئن شده بودند از کشور خارج شدند. در همین دوره که جنگ میان ایران و عراق در جریان بود صدها هزار نفر از طریق مرزهای کشور از ایران گریخته و به عنوان پناهنده به اروپا رفتند و به دلیل جنگ به آسانی پناهندگی گرفتند. بخش قابل توجهی از این مهاجران جوانانی بودند که می‌خواستند از سربازی اجباری بگریزند.

 

از 1988 تا 2000: گریز از انتقام گیری سیاسی

       بعد از انتخاب خاتمی‌ به ریاست حکومت در سال 1997، موجی از امید در جامعه برای باز شدن فضای سیاسی و اجتماعی ایجاد شد. علی خامنه‌ای و سپاه و گروه‌های اقتدارگرای هوادار رژیم - که نامزد مورد نظرشان شکست خورده بود - حداکثر تلاش خود را برای مایوس کردن جامعه از اصلاح انجام دادند که به سرکوب جنبش دانشجویی 1999 و بسته شدن مطبوعات اصلاح طلب و بازداشت صدها نفر انجامید. در این دوره بخشی از نیروهای دانشجویی فعال و نویسندگان و روزنامه نگاران اصلاح طلب به کشورهای غربی مهاجرت کردند.

 

از 2009 تا 2010: فرار "فتنه گران"

       پس از ظهور «جنبش سبز»، حکومت در سال‌های 1388 و 1389 خورشیدی در یک دورهء کوتاه بیش از ده هزار نفر را بازداشت کرد و حدود 150 نفر را در اعتراضات خیابانی کشت. علی خامنه‌ای فعالان این جنبش را «فتنه‌گر» خوانده و دستور صریح سرکوب آنها را علناً در نماز جمعهء 29 خرداد 1388 صادر کرد. پس از این رویدادها گروه نسبتاً بزرگی از نیروهای فعال سیاسی و اجتماعی و روزنامه‌نگاران و نویسندگان و هنرمندان و حتی ورزشکاران از کشور خارج شدند تا مورد بازداشت و شکنجه و اعترافات تلویزیونی و سال‌ها زندان قرار نگیرند.

 

از 2013 تا 2017: خروج عدالت‌گرایان غارتگر

       ماهیت موج مهاجرت در دورهء دولت محمود احمدی نژاد و بعد از پایان آن، با دوره‌های قبلی تفاوت دارد و در عین حال مهاجرت مخالفان و فرار مغزها ادامه داشته است. در دوران احمدی نژاد حدود 700 میلیارد دلار درآمد نفتی میان قشر حاکم توزیع شد، در حالی که شعار این دولت عدالت‌ خواهی و آوردن پول نفت بر سر سفره مردم بود. این قشر که بار اقتصادی خود را در دوران هشت ساله‌ احمدی نژاد بسته بود، خواهان زندگی بهتر و آزادانه‌تر در غرب بود. این جمعیت با سرکوب‌های سیاسی برای همه و محدودیت‌های اجتماعی برای غیر خود مشکل چندانی نداشت و برای زندگی راحت‌تر و بهره‌گیری از منابع تاراج شده و گریز از تعقیب در آینده به غرب مهاجرت می‌کرد.

       سیاست دولت اوباما در دادن ویزای آسان بازرگانی/ تجاری، ویزای اقامت بر اساس انتقال سرمایه و ویزای دانشجویی به ایرانیان، و قشر حاکمی که صاحب منابع کشور شده بودند، و سیاست دولت کانادا در دادن انواع ویزا به افراد ثروتمند، مهاجرت آنها به امریکا و کانادا را تسهیل می‌کرد.

       اگر خانواده‌های ایرانی با رعایت حجاب اسلامی را ‌در امریکای شمالی مشاهده می‌کنید به احتمال زیاد مربوط به این دوره از مهاجرت هستند. بخش عمده‌ای از همین مهاجران هستند که برنامه‌های مذهبی رژیم در کشورهای غربی - مثل عزاداری عاشورا و تاسوعا در تورنتو و لس آنجلس - را رونق می‌بخشند؛ سالن‌های کنسرت خوانندگان طراز مکتب حکومت اسلامی ‌(بنیامین، گلزار) را در لس ‌آنجلس پر می‌کنند. این افراد گرچه در اقشار مختلف هوادار دارند اما سبک رفتاری آنها (خواندن برای امام زمان و حمایت از سیاست‌های فرهنگی حکومت اسلامی) آنها را به محبوبان ماشین تبلیغاتی رژیم تبدیل کرد. آنها در برنامه‌های تبلیغاتی رژیم در داخل و خارج شرکت می‌کنند.

       پس از کشته شدن قاسم سلیمانی همین‌ها بودند که در کانادا برای مرگ او شمع به دست به خیابان آمدند. بسیاری از جوانان این نسل امروز به لابی‌گران حکومت اسلامی ‌تبدیل شده‌اند، چون ارتباطات لازم برای کسب منابع از ایران را دارند و با مبانی رژیم هم مشکلی ندارند تا از آنها دفاع کنند. حضور این مهاجران، به دلیل وفاداری ایدئولوژیک به رژیم، موجب تنش میان مهاجران ایرانی موج‌های قبل و این موج تازه شده است. این موج در ایالات متحده با روی کار آمدن ترامپ و قرار گرفتن ایران در فهرست کشورهایی که دادن ویزا به شهروندان آن منع شده (به غیر از موارد خاص) متوقف شد.

ا      موج جدیدی از مهاجرت ایرانیان به ایالات متحده در آینده نزدیک بسیار نامحتمل به نظر می‌رسد چون حتی با انتخاب یک دموکرات به ریاست حکومت در سال 2020، سیاست مهاجرتی به راحتی و یا با سرعت قابل تغییر نیست. دموکرات‌ها با اصرار بر نظرات شان باعث شدند حکم حکومتی ترامپ به دیوان عالی رفته و تغییر آن بسیار دشوار شود. اما در صورت یک کشتار و سرکوب دیگر می‌توان شاهد موج جدیدی از مهاجران به کشورهای همسایه ای همچون  ترکیه و آسیای مرکزی و یا اروپا بود.ا

برگرفته از سايت اینیپندنت فارسی

 بازگشت به خانه