تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

  خانه   |    آرشيو صفحات اول سايت    |   جستجو در سايت  |  گنجينهء سکولاريسم نو

 19 اسفند ماه 1398 ـ  9 مارس 2020

دولت بناپارتی ماهيت سکولار دارد!

گفت‌وگو با احمد زیدآبادی

گفت‌وگوگر: مسعود سالاری

پیشگفتار: احمد زیدآبادی، روزنامه‌نگار و تحلیلگر سیاسی، جزو افرادی است که خروج اصلاح‌طلبان از ساختار قدرت را به سود ایران می‌داند. وی پیش از انتخابات اخیر مجلس، در مناظره‌ای با مصطفی تاج‌زاده، فعال سیاسی نزدیک به محمد خاتمی، از این ایده دفاع کرد. اگرچه آقای زیدآبادی در آن مناظره در تبیین نظرش چندان بلیغ و موفق نبود، ولی روند انتخابات مجلس نشان داد که اصلاح‌طلبان حتی اگر به توصیه او کنار نروند، با سخت‌گیری شورای نگهبان از راهیابی به ساختار قدرت بازمی‌مانند. متن زیر گفت‌وگوی یورونیوز با آقای زیدآبادی است درباره انتخابات مجلس یازدهم و تبعات سیاسی محتمل آن.

***

پرسش: آقای زیدآبادی، به نظر شما علل اصلی کاهش مشارکت مردم در انتخابات مجلس یازدهم چه بود؟

پاسخ: علت اصلی کاهش مشارکت سرخوردگی و نارضایتی عمومی بخصوص در بخش سیاسی‌تر جامعه از وضعیت ادارۀ کشور بود و بخش بزرگی از مردم با عدم حضور در پای صندوق‌های رأی در صدد برآمدند که پیام نارضایتی خود از روند اوضاع را به سیستم منتقل کنند.

 

پاسخ: برخی از تحلیلگران سیاسی در صحت رقم 42 درصد تردید کرده و میزان مشارکت مردم را کمتر از این حد دانسته‌اند. آیا شما این رقم را باور می‌کنید؟

پرسش: در واقع این میزان مشارکت با برآوردهای قبلی من و مشاهدات محدودم و از جمله اخباری که از برخی شهرستان ها به دست آوردم، مطابقت دارد. اگر قرار بود در رقم مشارکت دست برده شود آن را بالای 50 درصد اعلام می کردند. اگر چیزی به طوری غیر واقعی قابل دو برابر کردن باشد قابل سه برابر کردن هم خواهد بود! به هر حال من این میزان مشارکت را با دو - سه درصد تفاوت که آن را هم نتیجۀ روند کردن ارقام به نفع نرخ مشارکت می‌دانم، قابل پذیرش می‌دانم.

 

پرسش: شما به دلایلی که در نوشته‌هایتان آورده‌اید، خواستار یکدست شدن قدرت در ایران هستید. آیا الان از پیروزی قاطع اصولگرایان در انتخابات مجلس رضایت دارید؟

پاسخ: نتیجۀ انتخابات را نمی توان پیروزی اصولگرایان بخصوص از نوع قاطع آن به شمار آورد. نتیجۀ انتخابات از قبل مشخص بود. با این حال اصولگرایان بر سر ماهی‌گیری در حوضی به تقلا برخاستند که در آن حوض دیگر ماهی وجود ندارد! به هر حال، من همچنان یکدست شدن قدرت در ایران را مفیدتر از دوپارگی آن در سطح بالا می‌دانم چون احتمال اینکه قدرت یکدست از روی ناچاری تصمیمات سختی برای برون‌رفت از این وضعیت فعلی بگیرد بیش از شرایط دوپارگی قدرت و تعلیق هرنوع تصمیم‌گیری است. علی مطهری هم که آشنایی بیشتری با محافل اصولگرا دارد اخیراً همین نکته را مطرح کرده است.

به تز شما این نقد وارد است که تمایل دارید ساختارهای تصمیم‌گیری در کشور به کلی در اختیار جناح تندرویی قرار گیرد که اساسا مخالف دموکراسی است و به مدیریت علمی اعتقادی ندارد و ناکارآمدی‌اش در ماجرای سرنگونی هواپیمای اوکراینی به خوبی مشاهده شد. ساختارهای اصلی تصمیم‌گیری از سال‌ها پیش و هم‌اکنون نیز در کنترل همین جناح است. علاقۀ من این است که اختیار و مسئولیت یک کاسه شود. آن‌ها که این دو را سوای از هم می‌پسندند باید توضیح دهند که چگونه می‌خواهند مشکلات را حل کنند.

 

پرسش: ولی ساختارهای فرعی تصمیم‌گیری در مقاطع گوناگون در اختیار اصلاح‌طلبان و دولت روحانی بوده؛ و به همین دلیل تندروی در کلیت حرکت نظام جمهوری اسلامی تعدیل می‌شده. اینکه تندروها بر همه جای این نظام حاکم شوند و بعد ناگهان تن به تحولات دموکراتیک دهند، نوعی آرزواندیشی نیست؟

پاسخ: چه کسی گفته است که آنها ناگهان تن به تحولات دمکراتیک می‌دهند؟ بحث این است که در شرایط کنونی وضع کشور قفل شده است این قفل از جایی باید باز شود. اگر اصلاح‌طلبان و دولت روحانی در ساختارهای فرعی مورد نظر شما می‌توانند این وضع را دگرگون کنند، بفرمایند! از این‌ها گذشته، اصولگرایان انتخابات مجلس را به دلخواه خود مدیریت کردند و به نتیجۀ دلخواه خود هم رسیدند و از روحانی و اصلاح طلبان هم کاری برنیامد.

 

پرسش: با توجه به بیانیه گام دوم و رد صلاحیت‌های اخیر، آیا در سال 1400 هم باید منتظر روی کار آمدن دولتی اصولگرا باشیم؟

پاسخ: تحولات ایران بیش از حد انتظار سریع است. وضعیت جناح‌ها بخصوص جناح تندرو مانند سکه‌ای است که به هوا پرتاب شده و تا افتادن روی زمین دهها چرخ خواهد خورد. از اکنون نمی‌توان انتخابات سال 1400 را پیش‌بینی کرد. بستگی به خیلی امور غیرقابل پیش‌بینی دارد. چه بسا اساساً همین شیوع بیماری کرونا برخی معادلات را به کلی تغییر دهد.

 

پرسش: به نظر می‌رسد که نظام سیاسی و نیروهای اجتماعی سابقا هوادار اصلاح‌طلبان بر سر این نکته توافق دارند که اصلاح طلبان باید کنار بروند. آیا عمر اصلاح‌طلبان در نظام جمهوری اسلامی را باید تمام‌‍شده بدانیم؟

پاسخ: نه نمی‌توان تمام‌شده دانست. چنانچه اصولگرایان مجبور به چرخشی در سیاست‌های خود شوند، ابتدا به مشارکت جدی‌تر اصلاح طلبان در قدرت خواهند اندیشید؛ البته با قواعد و مناسباتی کاملاً متفاوت از شرایط قبلی.

 

پرسش: درباره برآیند تعامل مجلس یازدهم و دولت روحانی چه نظری دارید؟ آیا ممکن است روحانی استیضاح و برکنار و در کل دولت ساقط شود؟

پاسخ: نه. چنین احتمالی ضعیف است و حتی عنصر زمان اجازۀ آن را نمی‌دهد. پس از استقرار مجلس یازدهم تا انتخابات ریاست جمهوری بعد حدود ده ماه فاصله است و در این مدت محدود تا مجلس بخواهد تصمیمی بگیرد، دورۀ روحانی به سر آمده است.

 

پرسش: چنین مجلسی آیا اختلافات درونی اصولگرایان را تشدید نخواهد کرد؟

پاسخ: چرا. بین آن‌ها اختلافات بنیادی بروز می‌کند و در واقع همان مسائلی که در جریان انتخابات سبب افتراق آن‌ها شد، به گونه‌ای که فقط در دقیقۀ آخر به ائتلاف دست یافتند، در مجلس بروز می‌کند. جبهۀ پایداری راهش را از قالیباف و اصولگران سنتی بیش از پیش جدا خواهد کرد.

 

پرسش: به نظرتان قالیباف رئیس مجلس خواهد شد؟ و کلا چه کسی رئیس شود بهتر است؟

پاسخ: اینکه چه کسی رئیس مجلس شود علی‌السویه است اما به نظرم قالیباف به این منظور در انتخابات شرکت نکرده که مثلاً رئیس یک کمیسیون شود یا مانند یک نمایندۀ عادی نقش بازی کند. او به زعم خویش احتمالاً می‌خواهد استعداد خود را در ادارۀ مجلس هم به نمایش بگذارد تا در هیئت یک رجل سیاسی درجۀ اول خود را نشان دهد.

 

پرسش: آیا خصلت افراطی و انقلابی اصولگرایان، موجب نمی‌شود که این مجلس بعضا همان تمردهای احمدی‌نژاد را در برابر هسته مرکزی قدرت داشته باشد؟

پاسخ: به هر حال این مجلس همچنان می‌خواهد مشکلات جاری را به جایی جز خود نسبت دهد و تا زمانی که روحانی سر کار باشد، دو طرف توپ مشکلات را به زمین یکدیگر پرتاب می‌کنند و نوبت به دیگران نمی‌رسد. اما در نبود روحانی، رفتارهایی مانند عملکرد احمدی نژاد از برخی آنان دور از انتظار نیست.

 

پرسش: اخیرا آقای حاتم قادری در مصاحبه با یورونیوز گفت که ایران در حال از دست دادن فرصت گذار به دموکراسی است. به نظر شما چنین امری محتمل است؟

پاسخ: بله اگر وضع به همین منوال پیش رود و تصمیم عاجلی از سوی سیستم برای تغییر وضعیت گرفته نشود، به نظرم انباشت مشکلات و عدم اجماع نخبگان در حوزه‌های مختلف و بی‌انضباطی و خشم عمومی، شانس گذار به دموکراسی را برای مدتی از ایران خواهد گرفت و در این صورت در بهترین حالت باید منتظر ظهور یک دولت بناپارتی بود.

 

پرسش: در غیاب قاسم سلیمانی، چه کسی می‌تواند به عنوان رئیس جمهور یا حتی بالاترین مرجع قدرت، دولت بناپارتی تشکیل دهد؟

پاسخ: مرحوم سلیمانی به نظرم بناپارت نبود و علاقه‌ای هم به ایفای چنین نقشی نداشت و نمی‌توانست هم داشته باشد. بناپارتیسمی که مد نظر من است، ماهیت سکولار دارد و با آنچه شما فکر می کنید متفاوت است.

 

پرسش: تشکیل دولت بناپارتی در ایران، از نظر شما متضمن عبور از جمهوری اسلامی است؟

پاسخ: بله.

 

پرسش: برخی معتقدند هر گونه تحول دموکراتیک اساسی در چارچوب نظام جمهوری اسلامی، منوط به روی کار آمدن رهبر بعدی است. با این افراد موافقید؟

پاسخ: گمان نمی‌کنم رابطۀ علت و معلولی در این زمینه برقرار باشد. هر گاه نظام سیاسی تصمیم به تغییر ریل سیاست بگیرد شانس ایجاد وضعیت دموکراتیک بیشتر می‌شود؛ فارغ از اینکه چه کسی در رأس نظام باشد.

برگرفته از سايت يورو-نيوز

 

بازگشت به خانه