تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو صفحات اول سايت | جستجو در سايت | گنجينهء سکولاريسم نو |
5 اردیبهشت ماه 1398 ـ 24 آوريل 2020 |
|
حاکمیت «متوهم» و ظهور «عاصیان گرسنه»
حمیدرضا جلائیپور
بخشی از «معضلات» جامعه ایران چنان در جلوی چشم است که شناخت آن کار مشکلی نیست بلکه حلاش دشوار است و مستلزم تصمیمات سخت نهادهای حکمرانی. ناظران هم باید مدام به حاکمیت و دولت درباره پیامدهای این معضلات (از جمله کرونا) هشدار بدهند. متاسفانه دلمشغولیها و اولویتهای حاکمیت حل این معضلات نیست و حاضر به تصمیمات سخت برای کاهش هزینههایش برای این معضلات هم نمیشود و حتی بعضا متوهمانه با این معضلات مواجه میشود - آخرین آن رونمایی از دستگاه ویروسیاب قلابی مستعان 110 بود. از طرفی دیگر فعال شدن نیروهای جامعه مدنی در پاسخ به معضلات جامعه اولا محدود است و ثانیا به نوع عملکرد حاکمیت مربوط است.
سال گذشته همه در اعتراضات آبان 98 با چشم خود مستقیما ظهور جمعیت «شهروندان بیپناه و بیافق» را در خیابانهای شهرهای ایران دیدیم. دیگر پژوهشگران هم از ظهور و نقشآفرینی «شهروند عاصی» و «بیقرار» در آبان 98 سخن گفتند.
دیدن چشمانداز کرونایی و نگرانکنندهٔ سال 99 هم دشوار نیست. اگر ویروس کرونا در ماه آینده و با گرم شدن هوا «خودش» به تدریج خاموش نشود (که بعید است چنین شود)، ایران تا پیدا شدن داروی استاندارد و واکسن کرونا اسیر کرونا و تبعات اقتصادی و قربانیان آن است (افقی که ممکن است تا دو سال طول بکشد). روشن است که در سه ماه گذشته تعداد شهروندان عاصیای که در آبان 98 دیدیم کم نشده است. در این مدت تنها از سوی حاکمیت متوهم یک انتخابات با «مهندسی حذفی» برگزار شده است که در تهران حدود هشتاد درصد مردم در ان شرکت نکردند. از طرفی دیگر در همین سه ماه با شروع بحران کرونا بر تعداد بیکاران (و در آینده خانوادههای فقیری که عزیز از دست دادهاند) افزوده میشود. بنابراین در سال حاری بهجای شهروند عاصی با میلیونها «عاصیان گرسنه» روبرو خواهیم شد.
به نظر نمیآید هیچ یک از متخصصان اقتصاد و جامعهشناسی و سیاست در افزایش بیکاران، گرسنگان و ناراضیان عاصی در سال جاری در اثر بحران کرونا و تداوم سوءحکمرانیها و تحریمها تردید داشته باشد. اگر چنین است، در سه چهار ماه آینده کاهش تعداد «عاصیان گرسنه» وظیفهٔ خطیر نهادهای حکمرانی و مدنی و شهروندان ایران است. این کاهش از جامعه مدنی یا دولت ایران به تنهایی برنمیآید و مستلزم همافزایی همه امکانات نهادی جامعه ایران و بسیج توان نهادهای مدنی و حکمرانی و منابع مالی جدیدی است.
حتی اگر حاکمیت متوهم ما دست به اصلاح سیاستهای داخلی و خارجی بزند (که متاسفانه به نظر میآید نمیزند)، زمان میبرد تا اثرات مثبت آن پیدا شود. بنابراین، ضروری است که همین منابع فعلی حاکمیت در همین چند ماه به نحوی اختصاص پیدا کند که آسیب کمتری به ضعیفترین شهروندان ایران برسد. پرداخت ماهیانهٔ بلاعوض به پنج دهک محرومتر جامعه، حمایت موثرتر از آسیبپذیرترین شهروندان (به ویژه تحت پوششهای بهزیستی، سالمندان، بیماران زمینهای، و ایرانیان در معرض بیکاری، و ایرانیانی که حقوق ثابت و بیمه ندارند)، و سهیم شدن بیشتر و شفاف بنیادها و آستانها از شهروندان آسیبپذیر از جمله اقداماتی است که دولت باید بدون فوت وقت در اولویت قرار دهد.
فعلا مهمترین ضرورت کوتاهمدت برای کاهش «عاصیان گرسنه» پرداخت ماهیانهٔ بلاعوض به آنها است که هم در کشورهای دیگر در دستور کار است و هم بهترین اقتصاددانان کشور با همین منابع فعلی به دولت پیشنهاد کردهاند. داشتن «توهم» در سطح فردی «مصیبت» است و مخل تدبیر زندگی فردی است، ولی توهم و دوری از واقعنگری در حاکمیت «مصیب عظمی» است و حتی تدبیر و مدیریت عادی جامعه را با اخلال روبرو میکند و عدم مداخلهٔ موثر سریع دولت کرونا را به بحران امنیتی و اقتصادی بزرگتری متصل میکند.