تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

  خانه   |    آرشيو صفحات اول سايت    |   جستجو در سايت  |  گنجينهء سکولاريسم نو

 19 اردیبهشت ماه 1398 ـ  8 ماه مه 2020

پاسخ به دکتر دوشوکی؛ بدون قصد مچ گيری!

اسماعيل نوری علا

جناب آقای دوشوکی گرامی

       ممنون که، بقول خودتان، «بدون قصد مچ گيری»، و با همت بلندی که داريد، يکی از ويدئوهای 9 سال پيش مرا پيدا کرده و نشانم داده ايد که، به مصداق «رطب خورده منع رطب چون کند»، من يکی نبايد از نام گزاری «دولت در تبعيد» در مورد تشکلی که پروفسور کنگرلو می خواهيد براه بياندازيد ايراد بگيرم چرا که خود نيز در اين ويدئوی مهجور (که هنوز خودم نمی دانم در چه برنامه ای از من تهيه شده و از بابت جستجو و پيدا کردن اش بايد به شما دست مريزاد بگويم و طلب لينک کنم) از کنگره و پارلمان و دولت در تبعيد سخن گفته ام و شما می توانيد بابت اين اظهارات 9 سال پيش من ثابت کنيد که نامگزاری «دولت تبعيد» درست است. باور کنيد هيچ نمی دانستم خطای 9 سال پيش من می تواند دست آويز و توجيه گر خطای امروز شما باشد.

       و نيز باور کنيد که باور نمی کنم شما، بجای اثبات خطا بودن نظر کنونی من (در اينکه تنها نامی که به يک تشکل اپوزیسیون نمی توان اطلاق کرد همين «دولت در تبعيد» است)، به اين استناد کرده ايد که خود من نيز 9 سال پيش از «دولت در تبعيد» سخن گفته ام. براستی آيا اگر کس ديگری به شما می گفت که اطلاق نام «دولت در تبعيد» به تشکلی که در حال ساخته شدن است خطا ست در جوابش می گفتيد که نه، اينطور نيست، چرا که نوری علا نيز 9 سال پيش از «دولت در تبعيد» سخن گفته است؟

       باری، اين را هم برای مزيد اطلاع شما بگويم که، 7 سال پيش، گروهی از سکولار دموکرات ها در پايتخت امريکا گرد هم آمدند و موجوديت «جنبش سکولار دموکراسی ايران» را اعلام داشتند و سردبيری نشريهء اينترنتی جنبش را هم به من سپردند و اين نشريه از 18 اکتبر 2013 آغاز بکار کرد. من، بعنوان سردبير، اولين «جمعه گردی» ام در اين نشريه را به برنامه ها و امیدهايم اختصاص دادم. چند روز پس از انتشار اين مقاله، دوستی که در واشنگتن و در جريان برگزاری نخستين کنگره سکولار دموکرات های ايران با او آشنا شده بودم، نامه ای برايم نوشت و موضوع گفتگوئی که در آن کنگره با هم داشتيم و من خواستار مکتوب شدن اش بودم را يادآوری کرد. من هم نامهء ايشان و واکنش خود به آن نامه را در زير همان مقاله منتشر کردم و از آن پس هم به عهدی که کرده بودم، تا آنجا که توان ذهنی ام اجازه می داد، وفادار مانده ام. آن مقاله در آدرس زير هنوز در آرشيو نشريهء اينترنتی جنبش موجود است، همراه با مکاتبه ای که در مورد «دولت در تبعيد» بعمل آمده است؛ و من آن را عيناً از همانجا برداشته و در اينجا می گذارم تا زحمت شما را کم کرده باشم:

http://isdmovement.com/2013/10/101813.Esmail-Nooriala-The-end-and-beginning.htm

 

جناب دوشوکی گرامی

       من ايراد خود به استعمال اصطلاح «دولت در تبعيد» را، از سر دوستی مشفقانه، نخست خدمت پروفسور کنگرلو بيان داشتم و سپس در برنامه آقای فروزنده و در پاسخ به پرسش ايشان تکرار کردم و عاقبت هم کارم به مکاتبه با شما کشيد. علت هم آن بود که پروفسور کنگرلو چند بار تکرار کرده بودند که قصد دارند بعنوان «دولت در تبعيد» با نمايندگان دولت های ديگر در سازمان ملل وارد گفتگو شوند و من فکر کردم اين امر سوء تفاهمی را ايجاد می کند که به ضرر کار ايشان تمام خواهد شد. اما، حال که وظيفهء خود را انجام داده ام، ديگر به من مربوط نيست که ايشان و شما و ياران تان چه خواهيد کرد و چه نتيجه ای خواهيد گرفت. در واقع من آنچه شرط بلاغ است را با شما در ميان نهاده ام و از اين پس حجت بر شما تمام است.

       شما مسلماً حق داريد بر فرزند معنوی تان هر اسمی بگذاريد اما اگر اين فرزند دختر باشد و شما او را اصغر آقا بناميد نبايد از مخاطب توقع داشته باشید که بلافاصله بفهمد که فرزندتان دختر است. همين.

       15 ارديبهشت 1399 - 4 ماه مه 2020 - دنور، کلردادو، ايالت متحده امريکا

        

و اما آن مکاتبهء 7 سال پيش:

****

جناب آقای نوری علای گرامی

         بار ديگر شادمانی بی اندازهء خود را از ديدار با شما در واشنگتن ابراز داشته و آغاز بکار سايت جنبش سکولار دموکراسی ايران را نيز شادباش می گويم. در پی گفتگوئی که با هم داشتيم، و پيرو خواست خودتان، نکاتی را که حضوراً خدمت تان گفتم در اينجا به اختصار توضيح می دهم.

         بعنوان مقدمه عرض کنم که رفتار ما با واژه ها در زبان فارسی با آنچه لاتين زبانان انجام می دهند متفاوت است و ما اگر در ادای مقصودمان دقيق نباشيم ايجاد تفاهم با آنها ممکن است مشکل شود. علت طرح اين نظر نيز سخن شما در مورد «دولت در تبعيد» بود و اينکه عرض کردم اگر چنين دولتی در خارج (و لاجرم تبعيد) تشکيل شود و خود را «دولت در تبعيد» بخواند و بخواهد با اين عنوان با دول کشورهای ديگر وارد گفتگو شود و ترجمهء نام خود را هم «Government in exile» بگذارد آنها اينطور خواهند فهميد که اين دولتی است که در ايران بر سر کار بوده و بعد بعلت انقلاب سال 1357 به خارج آمده و «در تبعيد» می کوشد از طريق مبارزه با انقلابيون آنها را شکست داده و به کشور برگردد؛ و تعجب خواهند کرد که چطور اين مبارزه سی سال است که ادامه يافته و بنا بر ادعايش دولتی که در جمهوری اسلامی تشکيل شده و عضو سازمان ملل هم هست هنوز «غاصب» شناخته می شود و دولت واقعی همينی است که خود را «دولت در تبعيد» می خواند.

         علت اين است که اصطلاح «دولت در تبعيد» در زبان فارسی بيشتر به معنی «دولتی که در تبعيد تشکيل شده» مفهوم دارد و لذا اينکه آيا در ايران هم بر سر کار بوده و بعلت حدوث انقلاب به خارج آمده و منتظر پيروزی و بازگشت است در کاربرد اين چنينی اش معنائی ندارد و من ديده ام که شما هم اصطلاح «دولت در تبعيد» را به معنای «دولت تشکيل شده در تبعيد» بکار می بريد که در فارسی رسانای مقصود است اما وقتی به «Government in exile» ترجمه شود معنای خود را از دست می دهد.

         تا آنجا که من اطلاع دارم، اروپائی ها (و لابد امريکائی ها) بوجود چند نوع دولت قائل اند: دولتی که در کشور مستقر است، يا دولتی که در کشور بصورت بالقوه در هر حزبی شکل می گيرد و آماده است تا در صورت پيروزی در انتخابات مديريت کشور را بعهده بگيرد، يا دولتی که به هر علتی (مثل جنگ و شورش و انقلاب) خودش را به خارج (تبعيد) می رساند، يا دولت هائی مجازی که نيروهای مخالف ساکن در خارج (تبعيديان) بصور و دلايل مختلف تشکيل می دهند، يا يکی از اين دولت های مجازی که در خارج جا می افتد و بقيهء «دولت های تشکيل شده در تبعيد» را کنار می رند و شانس رفتن به کشور را پيدا می کند، و بالاخره دولتی که در پی پيروزی اپوزيسيون به داخل کشور می رود. در زبان های لاتين برای هر يک از اين انواع نامی خاص وجود دارد. اما مترجمين ما هر يک به دلخواه معادلی فارسی (يا در واقع عربی) را در مقابل اصطلاحات لاتينی گذاشته و اغتشاش بی اندازه ای را (که يکی از دل نگرانی های هميشگی شما است) ايجاد کرده اند.

         مثلاٌ ما در زبان خودمان واژه هائی همچون دولت سايه، دولت موازی، دولت در تبعيد، دولت گذار، دولت انتقالی، دولت موقت و غيره را داريم؛ اما معلوم نيست هر کدام آنها در برابر کدام اصطلاح زبان های لاتينی قرار می گيرند و مترجمين مختلف بنا به سليقه و اختيار خود در اين مورد عمل می کنند. به همين دليل در زبان کنونی ما اصطلاح «دولت در تبعيد» هم برای دولتی بکار می رود که از داخل به تبعيد آمده است، هم برای دولتی که در خارج تشکيل می شود، و هم برای دولتی که مأمور می شود از خارج به داخل برود. شايد در هم آميختگی اين سه معنا در تفهيم و تفاهم مان در زبان فارسی مشکلی را ايجاد نکند اما اگر اين اصطلاحات را بخواهيم به زبان های اروپائی برگردانيم و مثلاً خود را بعنوان مجموعه ای که می خواهد در ايران بقدرت برسد به دولت های ديگر دنيا معرفی کنيم، بايد در ترجمه ی خود اصطلاحاتی را انتخاب کنيم که مورد فهم آنها قرار گيرد.

         به همين دليل بود که در واشنگتن خدمت شما عرض کردم که بهتر است «دولت در تبعيد» را صرفاً بجای «Government in exile» بکار ببريم و از دولت هائی که مخالفان (بدون داشتن سابقهء دولت بودن در ايران) تشکيل می دهند با عنوان، مثلاً، «دولت گذار» (Transitional Government) نام ببريم.

         برای جنبشی که شکل می گيرد و خود شما که بيشترين زخمت را در اين مورد می کشيد آرزوی پيروزی دارم.

         ارادتمند

         مهندس مرتضی موسوی

 

توضيح نوری علا: همانطوری که از مضمون نامهء بالا می شود دريافت. من، در بحث پيرامون «آلترناتيو سازی» (که عمده ی هدف من از فعاليت سياسی است) گهگاه به اين نکته اشاره کرده ام که آن «آلترناتيو» می تواند در دوران سکونت در تبعيد دست به تشکيل «دولت در تبعيد»، نه برای براندازی رژيم که برای آماده شدن برای فردای فروپاشی رژيم بزند. يعنی همچون «دولت سايه وار»ی عمل کند که از جانب «آلترناتيو حکومت» مأموريت آماده شدن می گيرد.

         در جريان برگزاری اولين کنگرهء سکولار دموکرات های ايران در واشنگتن، و اعلام موجوديت جنبش سکولار دموکراسی ايران، با آقای موسوی، شخصيت فرهيخته ای که از انگلستان برای شرکت در کنگره آمده بودند آشنا شدم و طی گفتگوئی طولانی از نظرات ايشان در مورد «دولت در تبعيد» مطلع شده و همه را کاملاً منطقی يافتم. پس، از ايشان خواهش کردم تا نظرات خود را مکتوب کرده و برای من بفرستند و خودم هم با خود عهد کردم که از آن پس اين اصطلاحات را بصورتی دقيق بکار برم. پس هر کجا هم که در گذشته از من خوانده يا شنيده باشيد که بگويم آلترناتيو حکومت در تبعيد می تواند دولت در تبعيد تشکيل دهد بدانيد که منظورم «دولت در تبعيد»ی که فرنگی ها می گويند «Government in exile» نيست، بلکه همانا دولت سايه وار و يا در حال گذاری است که از جانب آلترناتيو مأموريت دارد پس از انتقال به داخل کشور، در نقش «دولت موقت»، اداره ی کشور را در دوران گذار بر عهده بگيرد. يعنی آنچه که بالقوه شکل دولت دارد اما تنها در ايران تبديل به دولت واقعی (اما موقت) می شود.

         با تشکر از اين دوست فرهيخته و بزرگوار بخاطر درسی که به من دادند.

 

بازگشت به خانه