تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

  خانه   |    آرشيو صفحات اول سايت    |   جستجو در سايت  |  گنجينهء سکولاريسم نو

 5 خرداد ماه 1398 ـ  25 ماه مه 2020

خواهش می‌کنیم ما را کم‌تر سانسور کنید!

فرج سرکوهی

       خواست و محتوای ذلت‌بار  و زبان و لحن حقیر و ذلیل نامهء اخیر برخی فعالین تئاتر ایران به وزیر ارشاد اسلامی، حتا برای کسانی که به سقوط آزاد و همه‌گیر ارزش‌های انسانی و اخلاقی و هنری در فضاهای مجاز سانسور زدهء فرهنگی رژيم اسلامی باور دارند، تکان دهنده است.

       زمانی را به یاد می‌آورم که بسیاری از هنرمندان و نویسندگان در همین رژيم اسلامی، و به رغم بگیر و ببند و حذف فیزیکی و فرهنگی و زندان و مرگ و تبعید و..، به هر نوع سانسور (ممیزی) اعتراض کرده و، برخی با اعتراض و برخی با همراهی نکردن با سانسور، حرمت خلاقیت آزاد هنری و ادبی را پاس داشته و شأن هنری و انسانی خود را رعایت می‌کردند؛ زمانی را به یاد می‌آورم که حتا سازشکارترین چهره‌های هنر و ادبیات ایران نیز گرچه به سانسور اعتراض نمی‌کردند اما حداکثر در این باب سکوت می‌کردند نه همراهی. انگشت‌شمار بودند چهره‌های به واقع هنری و فرهنگی پای‌بوس سانسورچیان و دست‌بوس قاتلان فرهنگ و..

       اکنون، اینان، در نامهء خود تاکید می‌کنند که «این نامه درباره‌ء کلیت ممیزی نیست» که  «ما در همهء‌ کارهای خود، پیش از تولید، به این ممیزی فکر می‌کنیم و رعایتش می‌کنیم». پذیرفته‌اند که «نگاهِ همکارانِ سینمایی شما (سانسورچیان فیلم در وزارت ارشاد اسلامی)، با توجه به اعتقاد به لزوم ممیزی، کاملن صحیح است» و فیلم‌ها و برنامه‌های تلویزیون به دلیل «طیف گسترده‌ء مخاطب» باید که حسابی سانسور شوند، «اما موضوع تئاتر کمی فرق می‌کند.». تئاتر«مخاطبان گسترده» ندارد و «از خیره‌ کنندگی ‌های تکنیکیِ سینما برخوردار نیست» ... «لذا ما هنرمندانِ تئاتر خواهشمندیم با سختگیری و ایجادِ ممیزیِ جدید برای پخش آنلاینِ تئاترها، تئاترها را کم‌خاصیت و کم‌مایه نکنید و..» ... «ما به سانسور اعتراض نمی‌کنیم، سانسور فیلم و .. هم "کاملن صحیح" است اما ما مخاطبان کم‌تری داریم، ضعیف هستیم پس "خواهش می‌کنیم" ما را کم‌تر سانسور کنید».

 

درونی شدن نظام اسلامی در روان شناسی فردی و جمعی

       سنجش محتوا و زبان این نامه با به مثل متن 134 نویسنده، یا مقاله‌ها، یادداشت‌ها، اطلاعیه‌ها و مصاحبه‌های نویسندگان، نقاشان، سینماگران، هنرمندان عرصه تئاتر و.. در نشریاتی چون آدینه و تکاپو و... اگر از سقوط اخلاقی، همذات‌ پنداری با رژيم اسلامی و درونی شدن نظام ارزشی رژيم اسلامی در روان ‌شناسی فردی و جمعی و شعور جمعی ما خبر نمی‌دهد پس از چه خبر می دهد؟

       اغلب امضا کنندگان این نامه هنرمند تئاتر نیستند، نان سانسور و حذف هنرمندان واقعی را می‌خورند و از این منظر دست در همان کاسه خون استبداد رژيم اسلامی دارند. از اینان بگذریم.

       از آدمی مثل رضا کیائیان و..، با سابقهء همکاری با دستگاه لاجوردی در زندان اوین و دلالی و کلاه‌برادری  و.. ، از فلان به اصطلاح کارگردان بی‌هنری که از انحصار حق طلاق در دست مردان دفاع می‌کند، از چند سلبریتی رانتی بی‌مایه، از کسانی که هنر خود را در بازار داد و ستد رانت‌ها مایهء دلالی کرده‌اند و... نیز انتظاری بیش از این نیست؛ اما من که از کارنامهء پر بار هنری آدمی مثل هادی مرزبان خبر داشته و کارهای خوب او را دیده‌ام، من که شاهد و مشوق اجراهای خوب آدمی چون قطب الدین صادقی در نخستین سال‌های فعالیت او بودم، من که از کارنامهء پر ثمر تئاتری کسانی مرضیه برومند، گلاب آدینه باخبرم و..، از دیدن چند نام از این دست در نامه‌ای چنین حقیر و ذلیل تکان خوردم. چه شده ‌است که اینان نیز با امضای چنین نامه‌ای نه تنها آزادی خلاقیت هنری که حرمت انسانی و شان شخصی و هنری خود را نیز نادیده گرفته اند؟

 

تبصره: این احتمال نیز هست، و من این امید را در دل دارم که برخی هنرمندان جدی امضای این نامه را تکذیب کنند.

برگرفته از سايت «اخبار روز»

بازگشت به خانه