تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو صفحات اول سايت | جستجو در سايت | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
ضرورت همگرایی و تفاهم مخالفان رژيم اسلامی
حامد شیبانی راد*
به باور اکثریت جامعه ایران و بسیاری از فعالان سیاسی، و حتی مبارزان حاضر در میدان مبارزه با رژیم سرکوبگر و واپسگرای اسلامی، اینطور القا شده است که شرط براندازی رژيم اسلامی اتحاد اپوزیسیون است. عموما مردم ترس از آن دارند که برای رژيم اسلامی آلترناتیوی وجود ندارد و اختلافات میان اپوزیسیون مانع ایجاد همگرایی برای تشکیل یک آلترناتیو قدرتمند در زمان مناسب است.
در ایجاد این باور خود رژيم اسلامی هم نقش مهمی بازی کرده است. رژيم اسلامی مهارت ویژهای در انتشار این پروپاگاندا دارد که اتحاد و ائتلاف اپوزیسیون شرط اول و آخر سرنگونی نظام است. نظام از یکسو اپوزیسیون ساختگی و غیرقابل اعتماد میسازد و از سوی دیگر، چه از طریق خود همان اپوزیسیون تقلبی و چه توسط ارتش سایبریاش در فضای مجازی، این پروپاگاندا را تقویت میکند که اپوزیسیون باید متحد شود تا رژیم سرنگون شود. اما همزمان نشان میدهد که این اتحاد امکانپذیر نیست، پس براندازی رژيم اسلامی نیز امکانپذیر نیست!
گذشته از اهمیت اتحاد و ائتلاف فعالان اپوزیسیون در خود امر براندازی و سرنگونی رژیم، در این حقیقت نمیتوان شک داشت که پس از سرنگونی رژيم اسلامی، همبستگی ملی شرط لازم برای گذار آرام و سالم به دموکراسی است. به علت عدم وجود ساز و کار و سختافزار دموکراتیک بلافاصله در فردای سرنگونی رژیم حاکم، انتخاب تصمیمگیران دوران گذار از روشهای دموکراتیک و مراجعه به رای مستقیم مردم در روزهای نخست امکانپذیر نخواهد بود. و این در حالیست که جامعه ایران جامعهای به شدت متکثر است و در صورتی که بخشی از آن احساس کند حرفش توسط افرادی که قدرت را در دست خواهند گرفت شنیده نخواهد شد و در بین آنها نمایندگان خود را نبیند ممکن است دچار هراس از به قدرت رسیدن خودکامگان شود. در چنین شرایطی اگر رقابت سیاسی- حزبی، که مهمترین ضامن تداوم دموکراسی است، جای خود را به جنگ قدرت ناسالم بدهد، ممکن است دوران گذار به یارکشی خشن، نمایش قدرت خیابانی، و ایجاد آشوب و هرج و مرج منتهی شود.
علاوه بر این، بسیاری از فعالان سیاسی ترس از آن دارند که در فردای سرنگونی نظام حاکم، نقش و وزن سیاسی خود را از دست بدهند چرا که چشمانداز قدرت سیاسی فردای رفتن رژيم اسلامی برایشان روشن نیست. پس از همین امروز رقابت سیاسی و قدرتطلبی خود را آغاز کردهاند. چنین فضای رقابتی در بین احزاب و شخصیتهای اپوزیسیون میتواند بیشتر به هدر دادن توان و انرژی و صرف آن برای مقابله با دیگر گروهها منجر شود تا مبارزه با رژیم مستبد حاکم بر ایران.
از دیدگاه نگارنده، تجربه سیاسی زیسته در چندین و چند سال گذشته نیز نشان داده است که با توجه به خصوصیات فردی، حزبی، و فکری فعالان حاضر در میدان مبارزه با رژيم اسلامی و با توجه به جوّ حاکم بر فضای سیاسی این روزها، اتحاد، ائتلاف، و ایجاد یکپارچگی در بین فعالان اپوزیسیون و مخالفان رژیم حاکم بر ایران امری ناشدنی به نظر میرسد. برای این امر به ظاهر محال، دلایل متفاوتی میتوان آورد. از جمله میتوان از شک و شبههای که برخی از فعالان اپوزیسیون نسبت به یکدیگر دارند نام برد. تا آنجا که گاهی از ارتباط دیگری با دستگاههای اطلاعاتی رژيم اسلامی نگران هستند. رژيم اسلامی مهارت ویژهای در ساختن اپوزیسیون جعلی و صادراتی دارد. داستان محمدرضا مدحی یکی از چندین موردی است که هیچکدام هنوز فراموش نشدهاند.
البته هدف رژيم اسلامی از صادر کردن اپوزیسیون جعلی و دروغین را نمیتوان صرفا در نفوذ در گروههای مخالف برای ضربه زدن و یا ایجاد بدگمانی نسبت به یکدیگر خلاصه کرد. رژيم اسلامی مهارت ویژهای نیز در تخریب وجهه عمومی مخالفان و ایجاد تفرقه و بدبینی بین مردم و اپوزیسیون دارد. با صادر کردن افرادی به نام اپوزیسیون و دارای صفات رفتاری و گفتاری خاص، رژيم اسلامی تلاش کرده است طوری القا کند که مخالفان سرسخت نظام مانند این فعالان جعلی، مضحک و فاقد عقلانیت لازم برای مبارزه هستند. و از همه مهمتر، رژيم اسلامی با صدور افرادی که به صراحت از خشونت طرفداری میکنند، تلاش میکند چهرهای خشونتطلب برای مخالفان رژيم اسلامی بسازد و فردای براندازی را همراه با بیقانونی، بیعدالتی، انتقامجویی، سیاه و خونین جلوه دهد.
ما مشکل اتحاد اپوزیسیون صرفا محدود به تخریب و ایجاد بدبینی توسط رژيم اسلامی نیز نمیشود. تفاوت ماهوی اعتقادات نحلههای سیاسی، که گاهی در تضاد آشکار با هم قرار میگیرند، خود دلیلی دیگر است بر سخت بودن همسویی کامل مخالفان. کم نیستند فعالان اپوزیسیونی که همچنان تفکر 57 را در سر میپرورانند و همچنان بیش از آنکه مشغول مبارزه با رژيم اسلامی باشند مشغول مبارزه با پهلوی هستند. در بین مخالفان رژيم اسلامی همچنین هستند کسانی که به فدرالیسم قومی و حتی تجزیه ایران میاندیشند. در کنار همه اینها، ما شاهد وجود اپوزیسیون ایدئولوژیک کمونیست و یا کمونیست- اسلامیست نیز هستیم. و یا هستند افرادی در بین فعالان اپوزیسیون، چه در جبهه جمهوریخواهان و چه در جبهه سلطنتطلبان، که متعصب به باور خود نسبت به نوع نظام آیندهاند و از واگذاری تعیین فرم سیاسی حکومت بر عهده مردم و صندوق رای واهمه دارند. بر همه این تضادها، خودبرتربینی، عدم برخورداری از فرهنگ گفتگو و دیالوگ، و عدم مدارا و پذیرش طرف مقابل، که از اثرات شوم بیش از چهار دهه حکومت استبداد است، را نیز میتوان افزود. در این بین، سربازان ارتش سایبری رژیم هم در رسانههای مجازی با تمام وجود تلاش میکنند که این اختلافات را به نزاع بین جریانهای سیاسی تبدیل کنند و موجب نفرت نحلهها و طرفدارانشان از یکدیگر شوند.
از این رو ست که امروز بیش از هر زمان دیگری نیاز است که فعالان حاضر در صحنه مبارزه با نظام رژيم اسلامی به مردم نشان دهند که نه با یکدیگر که با رژیم ضدایرانی حاکم بر ایران مبارزه میکنند. رژيم اسلامی دشمن مشترک ایرانیانیست که به سربلندی و آزادی ایران میاندیشند. بر بنیاد چنین باوری و جدا از هر اختلاف سلیقه سیاسی، تاکید بر همگرایی بیشتر میان نیروها و گروههای سیاسیِ باورمند به مبارزه خشونتپرهیز، بدونتردید بخشی از دغدغه مردم ایران را نیز رفع خواهد کرد. مردمی که زیر یوغ استبداد، تاب درگیری میان گروههای سیاسی مخالف رژيم اسلامی را ندارند.
اما راه حل چیست؟ چگونه میتوان این امر حیاتی اما ظاهرا ناشدنی را متحقق کرد؟ به گمان نگارنده، عبور از تعاریف کلاسیک و انتزاعی اتحاد و ائتلاف فعالان سیاسی میتواند راه حل پایان دادن به این مناقشات باشد. عبور از اهداف دست نیافتنی که چهل سال است اپوزیسیون در پیاش میگردد و موفق نشده است بیابد. عبور از باور به «وحدت کلمه». عبور از باور به «همه با هم» و جایگزینی آن با «همه در کنار هم با حفظ فاصله مناسب».
تفاهم و توافق و همگرایی بر اصولی کلی و مشترک و تاکید بر اصلاحناپذیر بودن رژيم اسلامی و ضرورت سرنگونی آن میتواند این پیام را به همراه داشته باشد که مبارزه با رژیم نه سویهای سیاسی که سویهای نجاتبخش دارد. تمامیت ارضی، حکومت دموکراتیک، حقوق بشر، سکولاریسم و جدایی دین از حکومت، و روابط بینالملل بر اساس منافع ملی از اصولی هستند که تفاهم و توافق گروههای سیاسی بر آنها نویدبخش آیندهای روشن برای ایران بعد از رژيم اسلامی خواهد بود. امضای چنین تفاهمنامهای توسط تشکلها، سازمانها، احزاب، گروهها، و کارزارهای مخالف رژيم اسلامی، با حفظ کامل استقلال سیاسی و تشکیلاتی خود، میتواند زمینهساز پیمانی سیاسی برای تشکیل جبههای فراگیر علیه رژيم اسلامی شود. امروز این مهم یک ضرورت است. ضرورتی برای نجات ایران و ایرانی.
چهارشنبه 31 اردیبهشت 1399 برابر با 20 مه 2020
*حامد شیبانیراد پژوهشگر مرکز ملی تحقیقات علمی فرانسه و عضو شبکه فرشگرد
https://kayhan.london/fa/?p=197117