تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو صفحات اول سايت | جستجو در سايت | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
حکومت دشمن خو، دولت بی عرضه و آينده ای مبهم
لیلا زارعی از ايران
شرایطی که اکنون در آن بسر می بریم و طی آن بحران کرونا مدتی است که همه چیز را در عرصه های مختلف اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی تحت تاثیر قرارداده و همچنين نحوهء عملکرد دولت ها در مواجهه با این بحران ذهنم را خیلی به خودش مشغول کرده است.
برای منی که در داخل ايران زندگی می کنم و در شرایطی که کمی از التهابات روزهای نخست این بحران کاسته شده وضعیت موجود را می بینم، هر روز انبوهی از نگرانی ها و پیامدهای این بحران بیشتر آشکار می شود و اين پرسش روز به روز برايم جدی تر می شود که این کشور تا چه زمانی قرار است از سوء مدیریت در همهء عرصه ها رنج ببرد؟
در روزهای نخستی که این بحران در کشورمان در حال اوج گیری بود، بسیاری از تحلیلگران اقتصادی نسبت به پیامدهای منفی آن به دولت نکاتی را یادآور شدند و هشدارهای جدی نسبت به آینده را ارائه کردند. اما، چنانکه دیدیم، دولتی که با ادعای تدبیر بر سرکار آمد، حتی نتوانست در مهار اولیهء بحران را هم کمترین سطح مدیریت را به درستی اعمال کند و پس از اندک زمانی، با عدم برقراری شرایط قرنطینه در قم، شاهد آن شديم که که بحران همه کشور را فرا بگيرد.
امروز نه تنها هشدارهای اقتصادانان در مورد زیان ها اقتصادی، بلکه هشدارهای روانشناسان در مورد آثار روحی و روانی این بحران، آشکار شده است. اما آنچه که در فضای جامعهء ایران بصورتی بسیار ملموس و بدیهی قابل مشاهده است، سقوط پر شتاب ارزش پول ملی و کاهش درآمد های دولتی است که بیش از گذشته با کسری بی سابقه بودجه مواجه است.
عرضهء بی سابقهء سهام شرکت ها در بورس و، به اصطلاح خودشان، «مشارکت دادن مردم در تولید و اقتصاد ملی» تلاشی دیرهنگام بنظر می رسد. دولت می کوشد تا با فعال سازی انواع مکانیسم های مالیاتی از هر طریق ممکن، همچون روش هایی چون افزایش بهای خدمات برق و آب و ... و وضع مالیات بر انواع معاملات و سایر طرق ممکن، به تأمین منابع مالی خود بپردازد. و این در شرایطی است که نخست با از رونق افتادن بازار داخلی بعلت آشکار شدن اثر تحریم ها و نيز گسترش بحران کرونا در از یکسو و عدم وجود یک بخش خصوصی فعال و پویا، از سوی دیگر، تحقق این آمال دولت نیز دور از دسترس بنظر می رسد و، در یک کلام، نه از تدبیر دولت خبری است و نه از امید به آن...
با نگاه به عملکرد دولت، آنچه را که امروز شاهد هستم ابتلای اين نهاد به نوعی سردرگمی، و بی برنامگی در عرصه های حیاتی کشور، و در رأس آن مسائل اقتصادی است. دولت حسن روحانی در حالی آخرین ماه های حیات خود را سپری می کند که عملاٌ حرفی برای گفتن ندارد و انتقادها از عملکرد اش هم به شدت او را آشفته می کند.
با اين همه، همانطور که مطلع هستید، حکومت استبدادی کنونی از هم اکنون در حال آماده سازی افکار عمومی برای جهت دهی جامعه به سمت گزینش «دولت انقلابی!» و بازگشت به همان گزینه هایی است که نتايج شان چیزی جز تباهی برای کشور در پی نداشته است. پی گيری گزینش مجلسی یک دست، که نتیجهء انتخاباتی کاملاً نمایشی و با حداقل مشارکت اجتماعی بوده است، این پیام را می رساند که حاکمیت نمی خواهد در آینده هم دولت و مجلسی ناهماهنگ را داشته باشد. اما اکنون نسل جدید ایران، اعم از زن و مرد، که اکثریت آنها را افرادی تحصیل کرده و آگاه تشکیل می دهند، از طريق مشاهدهء سایر کشورها و نظام های سیاسی حاکم و نحوه عملکرد آنها، دریافته اند که نتیجهء تلفیق مذهب و حکومت چیست. من خود شاهد آن هستم که اندیشهء نسل جوان امروز نه بر اساس باورهای دینی و اصل قراردادن آن برای مدیریت یک کشور، بلکه بر اساس نگاهی علمی و آکادمیک در همه ابعاد کار است. نسل نوین ایران دیگر پذیرای شعارها و آرمان های حاکمیت نیست و به این باور رسیده که نمی شود از تلفیق مذهب و حکومت به یک «آرمان شهر» (utopia) رسید. در اين ميان البته عملکرد حاکمیت نيز خود مهر تاییدی است بر این واقعیت. این درحالی ست که حتی در شهرهای مذهبی کشور هم شعارها و اعمال محدودیت های دهه های گذشته رنگ باخته و تحميل خرافات بر ذهن جوانان نتیجهء عکس داشته و آن ها را سکولار تر کرده است.
وقوع حوادث هولناکی همچون قتل رومینا در روزهای اخیر بیش از هر چیزی بر افکار جامعه اثر گذار بوده است، تا جایی که حتی حاکمان را هم برای تصویب تشريفاتی و بی خاصيت قوانینی به منظور تامین امنیت و منع خشونت علیه زنان به تکاپو واداشته است؛ تکاپویی که فقط چند صباحی در حد ظاهرسازی و عوام فریبی باقی می ماند و ضروری است که مبارزان و کسانی که قصد براندازی حکومت اسلامی را دارند، بیش از گذشته، با اتحاد و همکاری بیشتر به تشکیل یک آلترناتیو قدرتمند بپردازند و از اختلافات و دامن زدن به آن دست بردارند. آنها بايد، با تمرکز بر برنامه ريزی برای براندازی و تبیین روش های جلوگیری از هرج و مرجِ بعد از فروپاشی رژيم، همهء مردم را با اقدامات خود آشنا ساخته و آنها را به پیوستن به این راه دعوت و امیدوار کنند.
به امید آینده ای روشن و ایرانی آباد و آزاد.
ايران - 22 خرداد 1399