تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو صفحات اول سايت | جستجو در سايت | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
آقای خامنه ای، عجب امنیتی!
برگرفته ای از سايت «مشروطه»
هفته ای را که گذشت، باید رژيم اسلامی هفته «دخترکشی» نامگذاری کند! واقعا در تقویم رنگارنگ این نظام جای این هفته به معنای کلمه خالی است. پیشنهاد میکنم همانند جشنواره فجر که مشتی سلبریدی حکومتی سیمرغ اسلامی را دریافت میکنند، جشنواره ای هم به راه بیاندازند به نام «جشنواره غیرت» و برایش با الهام از غیرت اسلامی پدر رومینا، «داس طلایی» بسازند و هر سال به پدر فرزندکش برگزیده که با شقاوت بیشتری فرزندش را به قتل رسانده، آن داس طلایی را به همراه لوح تقدیر اهدا کنند!
رهبر فرزانه انقلاب سال هاست که با به رخ کشیدن اوضاع افغانستان و عراق _ به ویژه پس از ظهور داعش - سعی دارد به بندگان ایرانی خویش اینطور القا کند که بله، گر چه کمبودهایی در کشور وجود دارد وشما پس از چهار دهه از گذشتن انقلاب اسلامی هنوز طعم زندگی انسانی را نچشیده اید، اما در عوضش «امنیت» دارید و برای مثال اعضای داعش شما را نمیکشند و در این رژيم بی نظیری که امام خمینی برقرار کرده است، دارید نفس میکشید، پس شکرگزار باشید!
منطق رهبر فرزانه انقلاب دقیقا بر حول همین محور میچرخد و او با غرور و تکبر ادعا میکند ایران اسلامی امنیت دارد! کاش سید و ولی فقیه ما همانند مولایش لباس مبدل می پوشید و کمی در خیابان های جهنمی که بنا کرده است، قدم می زد تا بر در و دیوار خیابان ها انواع و اقسام آگهی های فروش کلیه و کبد وقرنیه چشم و … را ببیند!
کاش رهبر فرزانه انقلاب سری به حاشیه های شهر تهران میزد تا با چشم های خویش ببیند چگونه باندهای تبهکاری به کودکان کار تجاوز میکنند و در سرزمین گل و بلبل مشغول شغل برده داری شده اند!
کاش رهبر فرزانه انقلاب صبح به صبح زنان شوهردار و دخترکان سیزده چهارده ساله را تعقیب میکرد که چگونه از جنوب شهر تهران راهی مناطق یک و دو و سه می شوند تا با فروختن تن شان به مردان ثروتمند، قرص نانی به خانه ببرند!
کاش رهبر فرزانه انقلاب یک روز به بوستان های ایران بدون محافظ قدم میگذاشت و چشم های کور اش را کمی باز می کرد تا می دید چگونه سن اعتیاد در جهنم رژيم اسلامی به دوازده سال رسیده است! کاش یک روز رهبر فرزانه ما همانند مردم عادی در خیابان های شلوغ رانندگی میکرد و میدید که مردم چگونه با قفل فرمان و زنجیر و چاقو و پنجه بکس و قمه، با یکدیگر تعامل میکنند!
آقای خامنه ای، شما به معنای کلمه ایران را ویران کرده اید. در سرزمینی که شما رهبرش شده اید، پدران با داس و تبر دخترکان خویش را گردن می زنند، چرا که آنها می خواستند همانند هر جوان دیگری در سرزمین های غیر اسلامی، طعم زندگی و شادی و جوانی را بچشند! آخر این چه امنیتی است که در یک هفته، سه دختر جوان توسط پدران و شوهران بی شرف شان گردن زده می شوند! این بود مدینهء فاضله شما؟ این گونه می خواستید معنویات مردم را زیاد کنید؟ کدام امنیت مردک فرومایه؟ کدام صلح و آرامش؟ مشتی اوباش طرفدار خودت را کرده ای رییس مردم و با هشتاد میلیون ایرانی همانند برده رفتار می کنی و هر کسی را هم که کوچکترین اعتراضی می کند یا جسم سخت به سرش اصابت می کند و یا جسم نرم اندام اش را در کهریزک ها پاره پاره می کند.
کاش رهبر فرزانه انقلاب که مشتی لواط کار و بچه مفعول را در این سرزمین صاحب جان و مال مردم کرده است، نوه های خود را به امثال سعید طوسی ها می سپرد تا میدید «اخلاق اسلامی» و «امنیت اسلامی» که مدام از آن دم میزند، چه طعم و بویی دارد!
مردم ما اگر در دریا باشند، روی عرشه سانچی ها میسوزند، اگر در آسمان بروند، موشک سپاه هواپیمایشان را منفجر میکند، و اگر در «خانه پدری» بمانند، داس حماقت و جهالت ناب محمدی سر از تنشان جدا میکند، ای رهبر فرزانه، فقط بگو کدام امنیت؟ چه فرقی میان شکنجه گران داعش و جنایتکاران جاعش پیرو ولی فقیه وجود دارد؟ چه فرقی میان پاسداران کودک کش شیعه تو و جنایتکاران سنی مذهب وجود دارد؟
مشتی بیمار جنسی با هزاران عقده فروخورده میخواهید الله اکبر گویان دنیا را همشکل خود کنید؛ چه شیعه وچه سنی، ننگ بشریت هستید! لطفا در سخنرانی های بی سر و ته خویش پس از این از هر چه میگویید، از «امنیت» نگویید، چرا که وقتی در مدینه فاضله شما باغبان خود قصد جان گل را میکند، احتیاجی به هیچ سم و آفت کشی نیست. خانه پدری نه، در خانه پدری تصاحب شده توسط «ناپدری» ما، سهم ما جز فقر و اعتیاد و فحشا هیچ نیست. خوشا بحال فلسطین و لبنان و عراق و سوریه و یمن و سومالی که «ناپدری معظم» ما، از خانه ما میدزدد و خانه فرزندان واقعی خویش را آباد میکند.