تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو صفحات اول سايت | جستجو در سايت | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
تشکر
یوسف جاویدان
من قبلا یکی دو بار در مورد آقای رامین کامران و ضدیت ایشان با آمریکا و آقای رضا پهلوی* و این و آن مخالف ملایان نوشته ام. این بار می خواهم صمیمانه از آقای کامران تشکر کنم که بدون پرده پوشی از معاهده ننگین ملایان با چین جانبداری کرده و به روشنی نشان داده که انگیزه ی اصلی او در این جانبداری بیزاری ایشان از آمریکاست. این بیزاری از ایالات متحده را در بسیاری از نوشته های ایشان می توان دید.
چرا تشکر؟ چون به ازای یک نفر مانند ایشان که بی ریا حرفش را می زند هزاران دیگر وجود دارند که در سکوت** نفرت خود از غرب یا آمریکا را بالاتر از منافع مردم و کشور خود می گذارند. چیزی در ذهن این افراد مختل شده و نمی توانند نفع و زیان کشور خودشان ایران را ببینند و همینکه مساله ای به ضرر آمریکا باشد برای آنها کافی است که از آن جانبداری کنند، حتی اگر نفعش به ملایان مردمخوار و چین و روسیه برسد.
این دسته از لیبرال ها*** اگر به جای ایران یا اروپا در آمریکا زندگی کنند به خودشان می گویند دموکرات. البته تمام ایرانیان دموکرات چنین طرز فکری ندارند ولی آنها که آمریکاستیز هستند هنگامی که به این کشور مهاجرت می کنند به رسم تقیه به جای ستیز علنی با آمریکا دشمن خونی جمهوریخواهان می شوند. نمی توان در این کشور زندگی کرد و علنا به آمریکا بد و بیراه گفت.
یعنی همانطور که عده ای از ایرانی ها شیعه علی و فاطمه می شدند تا به ابوبکر و عایشه (در واقع به اسلام) ناسزا بگویند، اینها شیعه آل دموکرات می شوند تا زیر پوشش آن به جمهوریخواهان (و در واقع به آمریکا) ناسزا بگویند. چندتایی از این لیبرال ها در آمریکا علوم سیاسی یا روابط بین المللی یا رشته هایی از این دست درس می دهند.
مساله من در اینجا آمریکا نیست چون ایالات متحده کشوری است چنان توانمند که با این انتقادها هیچ لطمه ای نمی بیند. افسوس من حتی از این نیست که نفع این ضدیت بیمارگونه به جیب چین و روسیه می ریزد. افسوس من از آن است که لطمه و صدمه مادی ضدیت این روان پریشان به مردم ایران و کشور کهنسال ما می خورد.
ملایان ایران و خاورمیانه را به آتش کشیده اند و فراتر از آن در این دوران پر آشوب خطری برای صلح و امنیت جهانی هستند. کسی که این مساله را در پرتو ضدیتش با آمریکا/جمهوریخواهان نمی تواند ببیند یا آن را مساله ای فرعی می انگارد بهیچوجه نمی تواند "لیبرال" باشد. چنین نقابی برای چنین چهره ای گشاد است.
14 ژوئيه 2020
____________________
* آقای رامين کامران نوشته اند: «... در این موقعیت، منطقی ترین کار از سوی جمهوری اسلامی، کوشش در یافتن متحدانی است که بتوانند در مقابله یاری اش دهند. این کار دو نامزد جدی بیشتر ندارد: روسیه و چین. این دو، با جمهوری اسلامی مناسبات خوبی دارند و از آنجا که هر دو، به ترتیب و درجات دیگر، زیر فشار آمریکایی قرار دارند که شاهد افول برتری خود در جهان است و برای حفظ آن تقلا میکند، متمایل به همکاری هستند. تمامی تبلیغاتی هم که آمریکا علیه این دو کشور انجام میدهد و حال که دیگر دستاویز کمونیسم در میان نیست، هر راست و دروغی را به هم میبافد تا در افکار عمومی جهان تضعیفشان کند، بخشی است از جنگ سردی که علیه این دو و البته جنگ ولرمی که علیه جمهوری اسلامی به راه انداخته است.آمریکا این سه کشور را به موقعیت اتحاد طبیعی سوق داده است و به هر سه فهمانده که برای مقاومت در برابر زیاده خواهی همیشگی ایالات متحده، باید پشت به هم بدهند. در این وضعیت، نفس ابراز آگاهی به این موقعیت، کوشش در راه هر چه عقلانی تر کردن رفتار خود در قبال آن و احیاناً عقد قراداد هایی که به آن چارچوب معین و رسمیت ببخشد، منطقی ترین کار است. محکوم کردن کلی چنین سیاستی یعنی طرفداری از آمریکا که اهدافش در مورد ایران بسیار روشن است. قرار نیست به این دلیل که شایع شده چینی ها می خواهند کشور ما را بخرند، مجانی تقدیم اش کنیم به آمریکا...»
** منظور من از جمهوریخواهان در اینجا آقای ترامپ نیست. ترامپ رفتاری دارد که می تواند در بسیاری افراد دافعه برانگیزد. ترامپ یک نفر است و حزب جمهوریخواه حزبی است با چپ و راست و میانه خودش. حزب جمهوریخواه یک حزب مونولیتیک و یکدست نیست. تعدادی از خود جمهوریخواهان در دور اول کاندیداتوری اوباما در برابر مک کین از اوباما پشتیبانی کردند و تعدادی از آنها امروز دارند از آقای بایدن پشتیبانی می کنند.
*** منظور من گرایش سیاسی له یا علیه جمهوریخواهان نیست، منظور غرب ستیزی پیچیده در زرورق لیبرالیسم یا پیچیده در کاغذ مخالفت با نژادگرایی یا گرایش قدیمی مسکوویجی و توده ای ست که پس از چندی بر اثر تکرار و تلقین خود فرد یادش می رود که ریشه ضدیتش چه بوده است.