تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

  خانه   |    آرشيو صفحات اول سايت    |   جستجو در سايت  |  گنجينهء سکولاريسم نو

 30 تیر ماه 1399 ـ  20 ماه ژوئیه 2020

انقلاب توسط مجاهدین خلق ايران رهبری میشه!

گفتگو با منوچهر هزارخانی

مسئول کمیسیون فرهنگ و هنر «شورای ملی مقاومت»

پيشگفتار سايت جنبش: اين گفتگو بوسيلهء سايت «همبستگی ملی» وابسته به سازمان مجاهدين انجام و در سايت های ديگر اين سازمان نيز بازنشر شده است. اين سايت منوچهر هزارخانی را با اين الفاظ معرفی می کند: «دکتر منوچهر هزارخانی، برجسته ترین نویسنده، مترجم و روشنفکر معاصر ایران و مسئول کمیسیون فرهنگ و هنر در شورای ملی مقاومت». شما را به خواندن نظرات اين «برجسته ترين روشنفکر معاصر ايران» دعوت می کنيم.

****

پرسش: اجازه بدهید با سوالی از وضعیت در داخل کشور شروع کنم همانطور که میدانید هشت ماه از قیام آبان ماه و شش ماه بعد از قیام دی ماه هستیم و پنج ماه از اپیدمی کرونا میگذزد شما در این شرایط وضعیت رژیم را چه طور ارزیابی میکنید؟‌ آیا رژیم قادر به کنترل و مهار اوضاع و مشخصا خطر قیام بوده یا خیر؟

 

پاسخ: در حال حاضر یک انقلاب واقعی در ایران درحال وقوعه، این نکته اول. این انقلاب واقعی توسط سازمان مجاهدین خلق ایران رهبری میشه، این هم نکته دوم. فکر میکنم به سوالتون یک قدری جواب دادم... آیا لزومی دارد بگم که رژیم در حال سقوطه؟ آیا لزومی داره به اینکه بگم وقتی یک انقلاب واقعی در حال وقوعه باید منتظر، به اصطلاح، این موند که چیکار میکنه، واسه اینکه از توی این مخمصه در بیاد؟ یا اینکه باید منتظر بود که کی تمام میشه کار رژیم؟ من تصورم این است که کار رژیم تمام شدنی است، باید به این امیدوار بود. من شخصاً امیدوارم. البته پیشگویی کردن کار من نیست، کار جن گیرها و نمیدونم پیش بینی کنندگان بسیاری است که در خارج کشور، متاسفانه، زیاد هستند؛ همه متخصص مسائل ایران، خاورمیانه، کشورهای اسلامی و مسلمان عرب و غیر عرب و غیره هستند. همه هستند و واسه خودشان مشغولند. آنچه که واسهء ما مطرح است این است که در کشور ما یک انقلاب در حال وقوعه. همین الان که ما داریم با هم حرف م زنیم این انقلاب دارد حرکت خودش را انجام میده. و وظیفهء همهء ما، حالا با هر نظری که داریم، این است [که] سازمان مجاهدین خلق را تا آنجایی که می توانیم کمک اش کنیم واسه اینکه زودتر و سریعتر (برای اینکه) این انقلاب را به نتیجه برساند. فکر میکنم صریح گفتم و تیز گفتم و همه چیز را گفتم.

 

پرسش: نقش کانون های شورشی را در تحولات داخل ایران چطوری ارزیابی می کنید؟‌

پاسخ: والله کانون های شورشی که شما می گید و در ایران فعالیت دارند می کنند همان کانون هایی هستند که کار انقلاب را دارند به پیش می برند. یعنی، اگر فرض بکنیم که یک موجود زنده ای به اسم سازمان مجاهدین خلق وجود داره، این موجود زنده می تونیم تصور بکنیم که در عالم خیال از یک ارگان هایی تشکیل شده که به منزلهء دل و قلوه و جگر و نمیدونم ایناش هستند ها. اینها همان سازمان ها شورشی هستند. بین سازمان های شورشی، کانون های شورشی و سازمان مجاهدین هیچ اختلاف اساسی وجود ندارد؛ جزو همدیگرند... البته رهبری مجاهدین است که جای خود دارد... امید این خیلی زیاد است که بزودی برگرده به داخل کشور.

 

پرسش: شما حتماً حرف های خامنه ای در صحبت با دانشجویان بسیجی در اردیبهشت ماه امسال را، راجع به خطر مجاهدین در جذب جوانان را، شنیدید و قبل از آن هم اگر یادتان باشد حملهء تند و تیزی به کشور آلبانی کرد، و اخیرا با حرف هایی که روحانی و رئیسی زدند حاکی از یک رویکرد جدیدی با مجاهدین هست....

 

پاسخ: بنده فکر میکنم و این فکرم را مثل اینکه بیان هم کردم یا نکردم، و اگر نکردم حالا میگم که، سازمان مجاهدین الان بعنوان دشمن اصلی رژیم ایران توسط رژیم حاکم بر ایران شناخته شده است.

خودشان دارند اقرار می کنند و از این مرتب حرف می زنند. مقوله ای که قرار بود گویا یک زمانی اینقدر سکوت راجع بهش بکنند تا از خاطره ها حذف بشه، از یادها بره، حالا بمناسبت گردش روزگار به روزی افتادن که خودشان مجبورا اعلام بکنند که دشمن اصلی ما سازمان مجاهدین است، که در حال انقلاب است. علتش هم همین انقلاب است که دارند می کنند واسه اینکه هیات حاکمه را از کار بیاندازند و ایران را به اصطلاح نجات بدهند... تا دیروز می گفتند پیاده نظامند، توطئه است، اصلا توطئه خارجیه، امریکا است و صهیونیستی هستند، و چی و چی، می بافتند واسه خودشان، همه شان همین حرف را می زدند. فقط آخوند شیاد نبود که این را می گفت، یا ولی فقیه وامانده و وارفته نبود که این حرف را می زد؛ همه شان این حرف را می زدند. [اما] حالا قبول کردند که خطر اصلی آنجاست و حمله ای هم اگر قرار است صورت بگیره به صورت قیام است و برای نجات ایران است از شر هیت حاکمه کنونی ایران یعنی رژیم ایران، همین.

 

پرسش: اینکه لجن پراکنی های تکراری علیه مجاهدین و شورا توسط عوامل پیشانی سفید رژیم که خودشان را عضو سابق مجاهدین و مقاومت یا فعال سیاسی و پژوهشگر می دانند و یا کارشناس مخالف معرفی می کنند، همانطور که می دونین، اخیرا ابعاد بی سابقه ای بخودش گرفته است. شما این موضوع را چطور می بینید؟ چرا رژیم به چنین کارهایی روی آورده است؟ اخیرا یک مطلبی خواندم و خانم میرهاشمی آن را یک دام گذاری برای برخی [از] چهره های فرهنگی توصیف کرده اند، شما چه نظری دارید؟

پاسخ: شما اشاره تون بیشتر به خارج کشور است. خارج کشور من فکر می کنم یکی از دام هایی است که در راه انقلابیون ایران گذاشتند. این شیطان سازی اساسا در خارج کشور است. هم شیطان سازی و هم آلترناتیو سازی علیه شیطان خیالی. اینها مال خارج کشور است. به نظر من در این مورد خیلی باید خیلی احتیاط کرد، احتیاط نه از بابت اینکه کوتاه آمد، نه، من فکر می کنم که به اصطلاح جنبش انقلابیون ایران نشان دادند که از این مراحل اگر نه بکلی ولی تا حد زیادی عبور کردند. علتش هم اینه که، در صحنهء عملی انقلابی در ایران، سازمان قابل ملاحظه و قابل محاسبه ای وجود نداره که فکر بکنید که ممکنه که از آن راه بشه جلوی مجاهدین را گرفت، یا مجاهدین را در یک مجموعه وسیع تری حل کرد واسه اینکه خطرشان کمتر بشه، و بعد از اینکه خطرشان کمتر شد آنوقت شلاق بدست وارد میدان شد و کلک شان را کند. این دام های خارج کشوره، اینها دام های خارج کشوره و تا این رژیم سر کار هست همین وضع ادامه داره. دیگه بر ماست که ماکزیمم سعی مان را در این باره بکنیم. خوب ببینید اینها یک تلاش هایی است که در خارج کشور داره انجام می شه. اگر غیر از این اتفاق می افتاد تعجب آور بود که رژیم باشد، عاملان خارج کشوری هم باشد، در غرب مثلا در کشورهای مختلف و این کارها را نکنند.

این تعجب آور بود. یعنی این ها رو جزٰو تلفات می گذارم که در هر جنگی فقط متوجه دشمن نمیشه. در هر انقلابی فقط متوجه دشمن نمیشه، نیروهای خودی هم گاهی وقتی صدمه می بینن. از آخوند جماعت هم نمیشه انتظار داشت که این کارها رو نکنن. یعنی باید منتظر باشیم که بکنن. ولی [شما] نه تخفیف بدید نه اینکه از کوره در برید. همین همین. دست رژیم هم باز است، رژیمی است که برسیمیت شناخته شده است به عنوان حکومت ایران، رئیس جمهور ایران، و وزیر امور خارجه ایران و... همین گاو گوساله هایی که الان سر کار هستند و توی طویله آخوندها هستند، اینها رو به رسیمیت شناختند.

من از اول دنیا نظرم این بود که در خارج کشور دام گذاری فقط می شود کرد و این هم در دسترس دولت است، در دسترس رژیم است، و دردسترس ما نیست، و ما نمی توانیم در خارج کشور دامگذاری کنیم. فقط وزارت اطلاعات نیست کل سیستم شان در مقابل این سوال هست. کل سیستم شان...

 

پرسش: شما از ابتدای بنیانگذاری شورای ملی مقاومت حضور داشته اید. قبل از آن هم ما یادمان است از اولین ماه های بعد از انقلاب ضد سلطنتی همراه و هم پیمان با مجاهدین بودید. می خواستم شما ارزیابی خودتان از تاثیرات مجاهدین و شورای ملی مقاومت در جامعهء ایران و در فرهنگ و فضای روشنفکری ایران برایمان بیشتر توضیح بدهید.

پاسخ: ببنید، تجربه من به درد جوانان کنونی نمی خورد، چون مال زمان گذشته [ای] است که ما از آن رد شدیم. تجربه خودم این است که من از آن موقعی که با سازمان مجاهدین آشنا شدم و آشنایی مستقیم پیدا کردم (چون قبلا من خارج کشوری بودم، قبل، خیلی قبل، در دانشجوی اینجا بودم، در فرانسه بودم، اینجا درس میخواندم، اینجا بار آمدم) تجریهء خودم این است که آدم های صادقی هستند، آدم هایی هستند که پای حرف شان وا می ایستند؛ اول جان شان را دست شان می گیرند و بعد می آیند عضو می شوند. خوب این جای خیلی جاهای دیگری نیست که شما چنین مسئله ای را ببینید. آدم هایی که نمی دانم وقتی من می گویم آدم های صادقی هستند من فکر می کنم باید لغت های جدیدی در آورد که این حالت را [برساند]. در وحلهء کنونی من اول به شما گفتم در ایران یک انقلاب در حال وقوعه وقتی انقلاب در حال وقوع است نتیجهء کار مجاهدین است دیگه، نتیجه کاری است که آنها کردند. کسان دیگری هم بودند، از همان اول انقلاب، که یا بقول ولی فقیه اس و قس فکری درست و حسابی نداشتند یا اینکه اشکالات دیگری داشتند، یا فرصت طلب بودند یا چی. وارد صحنه رقابت شدیدی بود. مجاهدین آخرین گروهی بودند که از ایران تبعید شدند و آمدند اینجا. قبلا در خارج کشور بساط چیده شده بود. اگر یادتان باشد، من یادمه، من یادمه انواع کاندیداهای آلترناتیو شدن و یا خود را آلترناتیو تصور کردن وجود داشت. هنوز هم دارد. دنباله همونه. ادامه داره. مجاهدین که پیدا شدن و عملیاتی که انجام دادند [و] سیاستی که در پیش گرفتند البته من از روز اول بودم باهاشون، تا حالا هم هستم، انشاء الله تا آخر باشم. سازمان مجاهدین یک حرکتی را شروع کرد از نظر سیاسی این حرکت را دنبال کرد دچار پیچ و خم شد. دچار گرفتاری های زیادی شد.... همهء بلاهایی را که شما هم می دانید که سر مجاهدین آمد که لزومی ندارد من تکرارش بکنم، شیوه های مختلفی را برای در آمدن از بن بست اول تا موقعی که خمینی و خمینی بود. خمیی هم امام بود دیگه، عکس اش را توی ماه می دیدند و موی ریش اش لای قران پیدا می کردند، از این حرفها دیگه، آن موقع ها یعنی یک مرجع مذهبی مسلم برای افکار عمومی بوده تا موقعی که خمینی آمد گرفت چیز رو، حکومت را گرفت، و اینجوری حساب می کردند و می گفتند که شما چهل سال حقوق مفت گرفتید از ملت مثلا و یا چهل سال اموال ملت اینجوری مالیات می گرفتند.

 

پرسش: البته آن زمان تأثیرات مجاهدین در جامعهء روشنفکری

پاسخ: هیچی نبود. یک گروهی بودند البته، تو دنیای افراد مؤمن صحبت نمی کنم. آن حسابش روشن است. آن یکی جای دیگه است. ولی سیاستی که اینها دنبال کردند، چه در زمینهء مذهبی چه در زمینهء سیاسی شون، اونو می تونم حسابرسی ش بکنم و بگم که یک مسیر بسیار پیچ در پیچ و مشکلی را با موفقیت پشت سر گذاشتند. الان اگه بخوایم برگردیم [و] نگاه به گذشته می کنیم، نگاه به گذشته می کنیم و تو این گذشته البته خیلی افت و خیز داشته.... از اینجا میشه من می توانم خودم شخصا نتیجه بگیرم که حتما کسانی هستند که یه سیاست سالم و یک صداقت خالص وجود داشته که از تمام این چیزها رد شده. این علامت این نیست که در دنیا الان عدالت حاکمه یا در حالا آینده حاکم خواهد شد، نه. ولی اینجوریه تا حالا، که مقایسه بخوام بکنم اینجوری در میاد. حالا که سخن به اینجا رسید به من اجازه بدهید که بگویم یک شعاری که سازمان مجاهدین عنوان کرده و تا بحال هم چند بار تکرار کرده این است که «مجاهد غبار از رخ دین زدود». این هم حقیقت است هم یک واقعیت اسرار آمیز را علنی کرده.

- مجاهدین تفسیر خودشون را از پیامبر اسلام یک جوری کردند رژیم خمینی هم یک جور دیگر کرده اند؛ این دو تا در مقابل هم قرار گرفته اند و سازمان مجاهدین هم که غبار از رخ دین زدوده غبار روبی خودش را کرده، خوشبختانه موفق هم شده در اینجا فکر میکنم... اگر می خواهید به سّر اینکه چرا مجاهدین پیشرفت می کند سّرش همین است، برای این که غبار از رخ دین زدوده اند. من نمی خواهم وارد بحث چیز بشوم، چون من خودم میدانید آدم با ایمانی نیستم، یا خیلی با ایمان نیستم. اما و اگر های زیادی است، مسائل زیادی دارم و این را هم می دانید و نمی خواهم وارد مسائلی بشوم که این راست می گوید یا آن راست می گوید. یعنی می خواهم واردش بشوم ولی منتهی با معیارهایی که دارم و تو مغز خودم هست قضاوت می کنم. همین غبار از رخ دین زدوده، من این را می توانم بگم با جرات هم میتوانم بگویم. اگر این تأثیر واسهء شما کمه بیشترش کنید. ببینید، مجاهدین ماجرا های بسیاری را از بابت داخل سازمان خودشون طی کردند. نتیجه را شما چه جوری حساب می کنید؟ الان در ایران یک انقلاب در حال وقوعه، این اعتقادمه. این بیان کنندهء تمام این چیزایی که شما می خواهید بدانید هم هست. در حال وقوعه، چرا در حال وقوعه! برای اینکه دیگه باصطلاح سرنوشت این جوری بوده یا اینکه خداوند عالم اینجوری خواسته، یا هر چی، یا بهر دلیلی اینجوریه، الان اینجوریه، الان در حال وقوعه .تو این وسط مجاهدین فرصت اینو هم داشتند و ازش استفاده هم کردن، به نحو احسن هم استفاده کردن، که غبار از رخ دین زدوده اند. این عقیده منه که به دین اعتقاد زیاد ندارم.

 

پرسشگر: آقای هزارخانی همانطور که می دانید گردهمایی سالانه مقاومت در هفدهم ژوئیه برگزار میشه اگر پیامی خطاب به هم میهنانمون دارید بفرمایید.

پاسخ: والّا من پیاممو اول گفتم. تا اونجایی که می تونید، از هر طریق که می تونید به این انقلابی که در حال جریانه و در حال وقوعه کمک بکنین. هر جوری که فکر می کنین در توان تان هست و اگر در اصل اعتقاد دارید که وضعیت ایران الان به جایی رسیده که آنوقت باید نجاتش داد. نجات دهندگان هستند فعالیت دارن میکنن. شما هم اگر از خارج کشور می تونید کمک شون بکنید، از داخل کشور که می کنن کار خودشون رو، حتما می کنن. و در حالت کنونی و در حال حاضر باید کمک کرد که مملکت از اشغال آخوندها خارج بشود، و هیچ جاره ای ندارد الا اینکه حکومت شون سرنگون بشه. تماما سرنگون بشود. یعنی یک دورهء جدیدی شروع شه. این دورهء جدید حتما شروع خواهد شد. من شخصا خیلی امیدوارم که زنده باشم تا آن موقع. من همهء نکته هایم را اول گفتم، باقی ش را توضح دادم و باقیش را تکرار کردم.

 

پرسشگر: با تشکر از شما آقای هزارخانی.

پاسخ: ممنونم که شما به من این فرصتو دادید. ولی راستش الان من در وضعیت جسمانی خیلی خوبی قرار ندارم. هان! اشکالات متعددی دارم (خنده) از سر تا پا ایراد و باصطلاح انتقاد... هستم... من از شما تشکر می کنم که به من این وقت را دادید و من هم این حال را داشتم که اینجا بیایم و آنچه که در ذهن خودم بود را با شما در میان بگذارم. فکر میکنم که محافظه کاری اصلا نکردم. صریح گفتم، تیز گفتم... ولی نه برای خوش آمد شما. خُلق خودم اینجوری است...

منبع: سايت «همبستگی ملی»

بازگشت به خانه