تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

  خانه   |    آرشيو صفحات اول سايت    |   جستجو در سايت  |  گنجينهء سکولاريسم نو

 6 امرداد ماه 1399 ـ  27 ماه ژوئیه 2020

چرا موعظه‌های ما مؤثر نمی‌شوند؟

فرشاد مومنی

       دکتر فرشاد مومنی، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی، در یک نشست مجازی از موسسه دین و اقتصاد به مناسبت رونمایی از کتاب «فرهنگ و توسعه - در هم تنیدگی وجوه ذهنی و عینی حیات جمعی» (ترجمهء فرشاد و فريبا مؤمنی)،

 با طرح این سوال که «چرا موعظه‌های ما مؤثر نمی‌شوند؟»، به نقد رویکردی پرداخت که می خواهد همه چیز را با موعظه حل کند و متذکر شد: اگر حرف‌هایی که درباره‌ی هنجارها و ارزش‌ها زده می شود صادقانه است باید توجه کرد که پایداری و اعتلاء بخشی و ارتقاء از دل نگاه به فرهنگ از منظر توسعه بیرون می‌آید.  قسمت هائی از اين سخنرانی را می خوانيد.

       «تصمیم به انتشار این کتاب محصول دغدغه های دوستانی است که دل نگران آینده‌ی کشور و توسعه‌ی ملّی هستند و از قاعده‌گذاری‌های ناهنجار و بعضاً مشکوک و ضد توسعه‌ای هم سخت در رنج هستند. ما درباره اینکه آثار و پیامدهای طرز قاعده‌گذاری بر سرنوشت فرودستان و بخش‌های مولّد اقتصاد و آینده‌ی کشور چه تأثیری دارد، مرتباً با همدیگر گفت و شنودهایی داریم. از این گفت و شنودها خاطرم هست با جناب آقای دکتر راغفر به این جمع بندی رسیدیم اگر حکومتگران گرامی ولو در شعارها و ظواهر خیلی درباره‌ی عنصر فرهنگ ابراز دل نگرانی می‌کنند، اما در عمل به آن بی توجه هستند.

       «تصمیم گرفتیم تا یک باب گفتگوی توسعه‌گرا با حکومتگران گرامی و مردم از زاویه‌ی فرهنگ باز کنیم. در آن زمان بحث ما این بود به قاعده‌ی مناسبات رانتی با یک نظام تصمیم‌گیری کوته‌نگر، شتاب زده و با اعتناء اندک و ناچیز به ملاحظه‌ی کارشناسی روبرو هستیم. بنابراین باید باب فرهنگ را از منظر توسعه باز کنیم؛ به دلیل اینکه در تلقی‌های مسلطی که عزیزان از مسئله‌ی فرهنگ دارند کل ماجرای فرهنگ را از کانال موعظه دنبال می‌کنند. یکی از علت‌های اینکه عنوان فرعی «کتاب فرهنگ و توسعه» را در هم تنیدگی وجوه ذهنی و عینی حیات جمعی گذاشته‌ایم، به این مسئله برمی‌گردد که اگر موعظه‌ها ما به ازاء عینی در مناسبات اقتصادی، اجتماعی و بستر نهادی نداشته باشند، مؤعظه‌ها به ضد خودش تبدیل می‌شوند و بجای اینکه اعتلاء بخش باشند ابزار انحطاط می‌شوند».

       «امیدواریم اگر باب گفتگوهای جدّی باز شود، حکومتگران گرامی متوجه شوند اگر از منظر فرهنگ خلاقیت، موّلد بودن، اهمیت دادن به مفید بودن را ترویج کنیم، در کادر نهادی جامعه به یک سمت می‌رود و اگر فرهنگ مسلّطی که از طریق بستر نهادی تشویق می‌شود دزدی و کلک زدن، ربا خوردن، پنهانکاری را زرنگی تلقی کند، جامعه به سمت دیگری می‌رود».

       «ما در مقدمه‌ی این کتاب آورده‌ایم که برجسته‌ترین متخصص‌های فرهنگ و توسعه می‌گویند بستر اصلی امکان پذیر کننده‌ی بروز هنجارهای عالی فرهنگی امنیت اقتصادی است؛ بدین معنا که مردم نگران معاش نباشند. اگر مردم نگران معاش بودند فرهنگ متعالی شکل نمی‌گیرد. در اندیشه‌ی دینی در این زمینه حرف خیلی رادیکال‌تر است. در آنجا می‌گوید زمانی که مردم را فقیر کردند و رانت خورها، رباخورها و دلال‌ها را چاق کردید؛  اگر فقر را از دریچه‌ای وارد جامعه‌ای کردید ایمان از درب دیگر خارج می‌شود».

       «اگر قادر به تولید نباشید باید از خارج بیاورید و اگر از خارج آوردن عادت شد آسیب پذیر می‌شوید و آنها از آسیب پذیری شما به نفع خودشان حسن استفاده می‌کنند و به نفع ملت ما سوء استفاده می‌کنند» و حسین راغفر هشدار داد: «فرهنگ سیاسی ما می‌رود به سمت اینکه نابرابرها را تثبیت و باز تولید کند. طبیعی است که در این فرایند بخش بزرگی از جمعیت قادر به دسترسی به فرصت‌های برابر نیستند.»

       «اگر شما می‌خواهید با منطق وحی صحبت کنید بیایید با هم صحبت کنیم؛ اگر می‌‌خواهید با منطق علم صحبت کنید بیایید با هم صحبت کنیم و این واقعیت را ببینیم که فرهنگ یک جزیره‌ جدا از مناسبات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی نیست. زمانی که در اقتصاد و سیاست مشارکت زدایی می‌کنید و هر کسی که صلاحیت و شایستگی دارد و تمایل به چاپلوسی ندارد، تحت عنوان اینکه غیرخودی هست حذف می‌کنید، اثر سوء فاجعه ساز در حیطه‌ی فرهنگ دارد. تملق و چاپلوسی، دو رویی، چند چهرگی، نفاق و نظیر آن پیامدهای مناسباتی است که هزینه‌ی فرصت ابراز آزادانه‌ی عقاید را بالا می‌برد».

       «اینها بحث های تازه من یا دیگری نیست. داگلاس نورث صورت بندی نظری اینکه چرا در جامعه‌ای نفاق در ابعاد غیر متعارفی گسترده می‌شود را دقیقاً سی سال پیش منتشر کرده است. چیزی که به فارسی ترجمه شده و تاکنون چندین بار تجدید چاپ شده ولی به دلیل اینکه اساس بر این نیست که مسائل را با قاعده و منطق علم اداره کنیم، یافته‌های بزرگ که در منابع دینی، توسعه به گونه‌ای هست و در منابع تاریخی به گواه آنچه تجربه شده به صورت روزمره در کشور وجود دارد همه نادیده گرفته می‌شوند».

       «نکته‌ی دوم این است که تقریباً تمام کسانی که از منظر رابطه‌ی فرهنگ و توسعه به مسئله‌ی فرهنگ نگاه کردند می‌گویند زمانی که نگاه به فرهنگ از کانال اصلی خودش خارج شد نیروی محرکه‌ی افراط و تفریط می‌شود. بدین معنا کسانی پیدا می‌شوند که درباره‌ی وزن و ضریب اهمیت فرهنگ غلو می‌کنند و کسانی هم هستند که بدیهی‌ترین آثار و نقش‌های فرهنگ را در عملکرد اقتصادی و اجتماعی منکر می‌شوند. افراط و تفریط کشور را بیچاره می‌کند. ما جلوه‌های خطرناکی از افراط و تفریط هم در سطوح نخبگی و هم در قاعده‌گذاری‌ها و هم در حیطه‌ی عمومی مشاهده می‌کنیم».

       «اینکه هر چیزی را به فرهنگ نسبت دهید و از نقش ساختار قدرت در قاعده گذاری غفلت کنید و از نقش مردم در شکل دادن و مشارکت کردن در سرنوشت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی غفلت کنید و فکر کنید آنها بی‌وزن و بی‌اهمیت هستند و همه چیز از کانال فرهنگ تأمین می‌شود. درست نیست. با تقلیل فرهنگ به یک امر سطحی خرد فقط می‌توان جامعه‌های بدوی را اداره کرد. یکی از بزرگترین دستاوردهای نظریه پردازهای توسعه در نسبت سنجی بین فرهنگ و توسعه این است که می‌گویند هر قدر سیستم‌های اجتماعی به سمت پیچیدگی می‌روند، از ضریب اهمیت نهادهای غیر رسمی کاسته می‌شود و بر ضریب اهمیت نهادهای رسمی افزوده می‌شود؛ بدین معنا سیاستگذاری اقتصادی ابر تعیین کننده می‌شود».

       «شما سی سال خطای سیاستگزاری کرده‌ای نتایج آن آشکار شده باز هم به آن بی‌اعتنایی می‌کنید. فهم بایسته‌ی ضریب اهمیت این متغیرها به شرحی که اشاره کردم از این زاویه قابل حصول است که ما امکان داشته باشیم به مسئله‌ی فرهنگ از منظر توسعه نگاه کنیم. زمانی که شما نتوانید بستری فراهم کنید که مردم با عزّت نفس مایحتاج اولیه را فراهم کنند احساس تحقیر شدگی ایجاد می‌کند و جامعه را به سمت ناهنجاری می‌برد. آثار آقای دکتر فرامز رفیع پور در زمینه‌ی آنومی اقتصادی- اجتماعی در ایران را بخوانید. بدین معنا می‌خواهم بگویم در زمینه‌ی اقتصاد، جامعه شناسی، علوم سیاسی اهل علم در مملکت کوتاهی نکردند و حرف‌های بایسته را زدند ولی ما چه کاری باید انجام دهیم که گوش‌هایی که باید شنوا باشند شنوا نیستند».

       «ما هزینه‌های خیلی گزاف در این زمینه می‌پردازیم. اینها تا این حد درباره‌ی استکبار جهانی، مطامع و توطئه‌های آن صحبت می‌کنند می‌گویم شما یک بحث جدّی در 30 سال گذشته نگذاشته‌اید که چرا آمریکا در آخرین دور مذاکره اروگوئه برای گات خودش را کشت و از تمام ابزارهایش استفاده کرد تا آزادسازی تجاری مشمول تجارت کالاهای فرهنگی هم شود. زمانی که به فرهنگ از زاویه‌ی توسعه نگاه می‌کنید در این زمینه تا حدی درس ها و متن هایی وجود دارد که فرانسوی‌ها منتشر کردند، آثاری که اروپایی‌های غیر اندلس و اکسون منتشر کردند، آثاری که شرق آسیایی‌ها منتشر کردند همه را در کتابی حدود 25 سال پیش منتشر کردیم. در آنجا با جزئیات توضیح می‌دهد. فرانسوی‌ها می‌گویند اگر منطق مسلّط، منطق سود جویی فرد گرایانه شود و منافع ملّی و اجتماعی به حاشیه بروند جامعه به سمت تبهکاری و مافیایی شدن مناسبات حرکت می‌کند. آیا مردم می‌دانند از همین منظر اولین کشوری که بلافاصله بعد از اینکه آمریکا بحث آزادسازی تجارت کالاهای فرهنگی را در گات در دستور کار قرار داد و اولین کشوری که بحث تهاجم فرهنگی را مطرح کرد اسرائیلی‌ها بودند. حتی اسرائیلی‌ها که تا این حد رابطه‌ی تنگاتنگ با آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها دارند، زمانی که بحث به فرهنگ خودشان رسید گفتند حساب و کتاب‌ها را روشن کنیم. از منظر توسعه نگاه کردند».

       «کانون اصلی سیاست‌های توسعه‌ی فرهنگی در فرانسه این بود که خلاقیت و خلق آثار بومی فرهنگی و اندیشه‌ای را در دستور کار حمایت‌های بزرگ گذاشتند. در این زمینه آزادی‌هایی دادند. جمع بندی این شد که حتی ضد حکومتی‌های بومی در ناخودگاه عناصر فرهنگی و بومی را خیلی رعایت می‌کنند تا اینکه ژست بگیر و ببند بگیرید و ظاهراً بگویید ممانعت کنم و هزینه‌ی فرصت تولید و خلاقیت در آثار فرهنگی را بالا ببرید و جامعه را بی‌دفاع کنید و در برابر محصولات فرآورده‌های فرهنگی دیگران رها بگذارید».

       «تهاجم فرهنگی این است که هزینه‌ی فرصت اندیشه ورزی و ابراز آزادانه‌ی اندیشه‌ها و خلق آثار هنری را به قدری بالا ببرید که افراد ترجیح دهند صرف نظر کنند. بشر نمی‌تواند با خلأ فرهنگی زندگی کند. شما این باب را می‌بندید و اینها را عملاً به فرهنگی بیرونی وابسته می‌کنید. همه‌ی اینها سازوکار و منطق رفتاری و حساب و کتاب‌های روشنی دارند و بحث ما اینکه اگر به بحث فرهنگ به منظر توسعه نگاه کنیم می‌توانیم درس‌های خیلی بزرگ در این زمینه یاد بگیریم».

       «در این کتاب ما سعی کردیم عرصه‌هایی از مباحث فرهنگی که می‌توان گفت به حکم علی‌ الاطلاق مطرح نمی‌شود یا به صورت کانالیزه شده و افراط و تفریطی در رسانه‌های همگانی مطرح می‌شود را به بستر توسعه بیاوریم معرفی کنیم. در زمینه‌هایی که نتوانستیم یک مقاله‌ی درخور پیدا کنیم سعی کردیم در مقدمه لااقل طرح مسئله کنیم و متدلوژی مواجهه با آن را هم معرفی کنیم. امید ما اینکه ان‌شاء الله چشم‌هایی که باید ببینند، ببینند و گوش‌هایی که باید بشنوند، بشنوند و بدانند اتفاقاً اگر از مدخل توسعه به فرهنگ نگاه کنند و بحث‌ها را بر آن محور سامان دهند و قاعده ‌گذاری‌ها در آن کانال بیفتد عنصری گوهری این می‌شود که خلاقیت و تولید محوری در همه‌ی عرصه‌های حیات جمعی باید حرف اول را بزند. و اگر اعتلای فرهنگی می‌خواهیم راهی جز آن نداریم. آنگاه لوازم و بایسته‌هایی داریم که باید در جای خود مورد توجه قرار بگیرد».

       «من باید اینجا از همه‌ی عزیزانی که برای شکل‌گیری کمک کردن بخصوص آقای دکتر راغفر که از همه بیشتر به ما در این مسیر کمک کرد سپاسگزاری کنم و اگر خیری از دل برجسته کردن این مباحث که در کتاب آمده در زمینه‌ی فرهنگ پدید بیاید، امیدوارم آثار این خیر متوجه زندگی محرومان و مستضعفان و فرودستان بی‌گناه و بی‌پناه ایرانی شود و بابی برای اصلاحات بنیادی بر محور فرهنگ متعالی اسلامی باز کند. در فرهنگ اسلامی گفته می‌شود اگر امر داده شد به اینکه قرض الحسنه دهید و ببخشید کدامیک مرجّح است؟ آنجا می‌گویند قرض بده برای اینکه فرهنگ اسلامی فرهنگ عزّت نفس، تلاش و مجاهدت است. ما تمام مفاهیم متعالی را از کانال بازی با نرخ ارز و قیمت حامل‌های انرژی، بازی سوداگرانه با بورس و... به حاشیه راندیم و تولید را در حیطه‌ی اقتصاد کاملاً در حاشیه گذاشتیم».

       «در حیطه‌ی اجتماعی مشارکت مردم در سرنوشت سیاسی و اقتصادی به حاشیه راندیم، در حیطه‌ی فرهنگی بجای اینکه مباحث اساسی مطرح شود می‌خواهیم همه چیز را با موعظه حل کنیم و عملکرد این می‌شود که ملاحظه می‌فرمایید. ما می‌خواهیم به مردم عزیز و مسئولان گرامی بگوییم ایران می‌تواند سرنوشت بسیار بهتری از سرنوشت کنونی تجربه کند و اگر ذخیره‌ی دانایی موجود در کشور توسعه و تولید فناورانه و همه‌ی اقتضائاتش محور قرار بگیرد برای کشور راه نجات وجود دارد به شرطی که حکومت آمادگی داشته باشد که باب مفت خوارگی بسته ‌شود و کسانی که از مفت خوارگی‌ها ذی نفع هستند ان‌شاء الله کنار گذاشته شوند و کسانی که اعتلاء بخشی و توسعه را در دستور کار قرار دادند کمک کار اعتلاء کشور شوند».

       «اگر عنصر فرهنگ به نحو بایسته و در کادر مسئله‌ی توسعه مورد توجه قرار بگیرد، برای تصمیم‌گیران کشور مشخص می‌شود که کانال اصلی فرهنگ‌سازی در نظام حیات جمعی و طرز نگاه آن ها برای اداره‌ی جامعه چیست و به سمت چه دانش‌ها و مهارت‌هایی می‌روند و از سمت چه دانش‌ها و مهارت‌هایی فاصله می‌گیرند. اگر فرهنگ مسلّط غیر مولّد باشد آنگاه کشور انحطاط تجربه خواهد کرد ولو اینکه در موعظه‌ها زیباترین و عالی‌ترین و متعالی‌ترین حرف‌ها را بزنیم و بشوند. در این زمینه ما با همدیگر بحث می‌کردیم و اینکه برای فهم عالمانه‌ی فرهنگ بویژه در نظام تصمیم‌گیری‌های اساسی کشور و از طریق آنها در بخش‌های وسیعی از جامعه با خلأ‌های اندیشه‌ای بزرگ روبرو هستیم، نه به نحو بایسته تکلیف ما با مفهوم فرهنگ روشن است و نه فهم عالمانه‌ای از روابط علت و معلولی درباره اینکه به سمت فرهنگ متعالی می‌رویم یا به سمت فرهنگ مبتنی بر انحطاط می‌رویم، داریم. و نه شاخص‌ها و مقیاس‌های شاخص و اندازه‌گیری در این زمینه مضمون و خصلت توسعه‌ای دارد».

       «در جامعه شناسی توسعه در این زمینه بحث‌های بسیار خارق العاده‌ای وجود دارد که چرا موعظه‌های ما مؤثر نمی‌شوند. در مقدمه‌ی کتاب اشاره کردیم و گفتیم اگر منادیان ارزش‌ها چون به خلوت می‌روند کار دیگر کنند موعظه‌ها بی‌اثر و به ضد خودش تبدیل می‌شود. شش چیز فرموله در این زمینه در جامعه‌ شناسی توسعه وجود دارد که در سی سال گذشته یکبار در این زمینه آن ها را ندیده‌ایم. اگر واقعاً از انحطاط فرهنگی نگران هستید، جامعه شناسی توسعه می‌گوید رفتارهای خودتان را در آینده ببینید. بجای اینکه این و آن را تقبیح کنید یا به کارهاشان نسبت دهید در درجه‌ی اول زمانی که انحطاط فرهنگی پیش بیاید باید طرز عمل منادیان فرهنگ و ارزشها را مورد توجه قرار دهید».

       «محور بعدی قاعده‌گذاری‌ها است. قاعده‌گذاری‌های شما فرهنگ را شکل می‌دهد، نظام ترجیحات را مشخص می‌کند و معلوم می‌کند از طریق مفت خوارگی یا نوآوری و تلاش بهتر می‌توانید منافع را حداکثر کنید. همه‌ی اینها حساب و کتاب‌های خیلی روشن و موجزی در اندیشه‌ی توسعه دارد. در بحث‌هایی که با دوستان و همفکران گرامی می‌کردیم یک جمع بندی این شد که بزرگترین خطا در نظام قاعده‌گذاری‌های اساسی، حتی زمانی شورای عالی انقلاب فرهنگی هم تشکیل می‌دهند، این است که عموماً کسانی آنجا می‌نشینند که ویژگی مشترک آن‌ها این است که صلاحیت تخصصی بایسته در زمینه‌ی فرهنگ و توسعه و در نسبت سنجی عالمانه بین این دو ندارند. از این رو معلوم است که مسیری را طی می‌کنند ولی جامعه مسیر دیگری را طی می‌کند و در این ماجرا هم توسعه‌ی کشور قربانی می‌شود و هم فرهنگ کشور رو به انحطاط می‌گذارد. بر این اساس ما می‌خواستیم بگوییم در ذخیره‌ی دانایی بشر در نسبت سنجی بین فرهنگ و توسعه اینکه چگونه حیات مادی را سامان داده می شود؛ حیاتی‌ترین عنصر در شکل‌گیری فرهنگ‌های خاص است».

       «اگر در بورس را باز کردید برای اینکه با سوداگری و خرید و فروش ماجرای بهره مند شدن سامان پیدا کند نباید انتظار داشته باشید فرهنگ با حساب و کتاب خرج کردن جایگاه پیدا کند و فرهنگ دورنگری و آینده سازی، وقت شناسی و مسئولیت شناسی موضوعیت پیدا کند، احساس تعلق خاطر به جامعه پدید بیاید، طرف برای عزّت نفس خودش اهمیت قائل باشد. در جامعه‌ای که فرهنگ مسلّط از طریق قاعده‌گذاری‌های ضد توسعه‌ای و مشوّق مفت خوارگی به سمت سوداگری و دلالی و رباخوری و... می‌رود، دیگر آرمان خواهی و عدالت طلبی مضحکه می‌شود به دلیل اینکه ما به ازاء عینی وجود ندارد، فرهنگ استقلال طلبی و اتکاء به خود و چیزهایی از این قبیل به حاشیه می رود. ما می‌خواستیم کسانی که برای جامعه در سطح حوزه‌ی عمومی و نظام تصمیم‌گیری‌های اساسی دلسوز هستند را به این نکته توجه دهیم اینکه مدام مقررات بگذارید اگر مقررات گذاری که در شورای انقلاب فرهنگی نسبتی با طرز اداره‌ی روزمره‌ی مردم نداشته باشد، مبنای تنظیم روابط نمی‌شود و به شکل‌های مختلف دور زده می‌شود».

       «نکته‌ی کلیدی اینکه اینها همه در تسخیر علم قرار دارند و اگر عزیزان راه را باز کنند برای اینکه از موضع علم و توسعه و عزّت جامعه و اعتلاء بخشی کیفیت زندگی مردم به مسئله نگاه کنید، آنگاه معلوم می‌شود چگونه خطاهای فاحش می‌کنیم و زمان را از دست می‌دهیم، منابع انسانی و مادی را تلف می‌کنیم و الگوی مسلّط بجای اینکه به سمت همکاری و اعتماد و اعتلاء بخشی قرار گیرد به سمت ستیز و حذف و خشونت و بی‌اخلاقی میل می کند.  آنچه اکنون در طرز عمل ساخت سیاسی کشور تا حدودی سکه‌ی رایج شده و با وضوح بیشتری مشاهده می‌شود. بنابراین پیام اصلی کتاب این بود که بحث‌های مربوط به فرهنگ را در کادر توسعه قرار دهیم و ثانیاً از علم مدد بگیرید که به شیوه‌ی عالمانه ماجرایش سامان داده شود. در غیر این صورت آقای راغفر اشاره کردند که میزان سرقت، بزهکاری اطفال، جرم و جنایت و انواع ناهنجاری‌ها در ده ساله‌ی اول انقلاب در مقایسه‌ی با سه دهه بعد ناچیز است و با لحاظ کردن همه‌ی متغیرهای کنترلی در دوره‌ی تعدیل ساختاری متوجه می شویم که تمام بزهکاری‌ها و ناهنجاری‌های اجتماعی جهش پیدا کرده‌اند».

       «"کینز" در سال 1920 می‌گوید: اگر بخواهید از طریق شوک درمانی و سیاست‌های تورم زا برای دولت و رانت جوها کسب درآمد کنید تلقی مسلّط از زندگی، تلقی کازینویی می‌شود. تو با این کار جامعه را به قمارخانه تبدیل می‌کنی. درست صد سال پیش جان مینارد کینز از دل مشاهده‌هایی که در جنگ جهانی اول مستقیماً داشت این حرف را زد. به دلیل اینکه آنها این موقعیت را داشتند که انگلستان معرکه‌ی نبرد بود و دیدند زمانی که نظام سیاستگزاری خطا می‌کند و قاعده‌گذاری‌ها را به سمتی می‌برد که با رانت و ربا و فساد سهل انگارانه برخورد می‌کند، مناسبات اجتماعی هم لطمه می بیند. و اگر از دل این مسئله به رابطه‌ی فرهنگ و توسعه نگاه کنید، پیش خودمان فکر می‌کنیم اینها موضوعاتی هستند که می‌توانند مبنای گفتگوهای بسیار سازنده در سطح ملّی باشند. بجای اینکه مسائل درجه چندم با افراد درجه چندم در رسانه‌های همگانی سکه رایج شود بحث‌های بنیادی را مطرح کنید».

       «زمانی که مفت خوارگی را قاعده‌ی مسلّط می‌کنید و نظام پاداش دهی در آن چارچوب تعریف می‌شود، به یکباره در ربع اول قرن بیست و یکم که قلّه‌ی دستاوردهای علمی و فنی است ایران از نظر طرز مواجهه با عدم اطمینان‌هایی که منشأ طبیعی دارند، نسبت به چند صد سال پیش پس افتاده است. اینها چیزهای بنیادی هستند که متأسفانه اصلاً در گفتگوها و قاعده‌گذاری رسمی به دلیل اینکه فهم نظری در حد نساب وجود ندارد، مورد توجه قرار نمی گیرد».

       «در سازمان برنامه مطالعه‌هایی وجود دارند که به طور رسمی انتشار پیدا کرده‌اند. در تئوری‌های توسعه می‌گویند زمانی توسعه موضوعیت پیدا می‌کند که جامعه برای حل و فصل عدم اطمینان‌های با منشأ طبیعی حداقل، قابلیت را پیدا کند و بعد از اینکه آن حل و فصل شد جامعه شکل می‌گیرد و بعداً عدم اطمینان‌های با منشأ تعاملات اجتماعی موضوعیت پیدا می‌کنند که قاعده‌گذاری‌ها و ترتیبات نهادی بیشتر به آن سمت متوجه می‌شوند. در نخستین گزارش ملّی فقر و نابرابری که در ایران منتشر شده اشاره شده که در جهان 42 نوع عدم اطمینان با منشأ طبیعی وجود دارد مانند سیل، زلزله و... که از 42 نوع 34 نوع آن در ایران فعال است».

       «زمانی که به مفت خوارگی پاداش می‌دهید و افراد را به گونه‌‌ای تربیت می‌کنید که می‌خواهند یک شبه ره صد ساله را بروند، با ناهنجاری مختلفی مواجه می شویم. زمانی که مناسباتی ایجاد می‌کنید منطق انباشت در همه‌ی عرصه‌ها دچار آشفتگی می‌کند معلوم است ناهنجاری سکه‌ی رایج می‌شود. بحث سر این است که شما به تولید فناورانه‌ی توسعه‌گرا که بزرگترین رکن شکل دهنده‌ی فرهنگ است توجه نمی‌کنید، بی‌سابقه‌ترین سطوح تجربه‌ شده‌ی صنعت زدایی در دو دهه‌ی گذشته اتفاق افتاده تا امروز یک مقاله درباره‌اش نوشته نشده و یک بحث جدّی در سطح عمومی و قاعده‌گذاری درباره‌اش مطرح نشده است.

       «زمانی که با بحران انباشته‌ی عدم اطمینان‌ها با منشأ طبیعی مواجه می شوید وقتی که رانت و فساد همه جایی شد آنگاه می‌بینید حتی منابعی که صرف مبارزه با سیل می‌شود هم کارکرد خودش را از دست می‌دهد. مطالعه‌ای داریم که به همّت زنده یاد استاد فقید دکتر حسین عظیمی سازماندهی شد و مجموعه‌ی مقاله‌هایش هم وجود دارد، در آنجا نشان داده شد از سال 1368 به بعد به موازات اینکه ایران به نحو جنون آمیز و بی‌ضابطه ای سدسازی را در دستور کار قرار داده، هم تعداد وقوع سیل افزایش پیدا کرده و هم آسیب پذیری جامعه در برابر سیل افزایش پیدا کرده است. چگونه می‌توان با پدیده‌هایی که جلوی چشم هستند و در اسناد رسمی هم وجود دارند بی‌اعتناء برخورد کرد؟ عین این مسئله در مورد عدم اطمینان‌های با منشأ تعاملات انسانی هم وجود دارد».

       «درباره الگوی رابطه مردم با مردم، مردم با حکومت، حکومت با مردم بیش از اینکه بحث، سیاسی باشد فرهنگی است. در آنجا می‌توانید با جزئیات نگاه کنید مهمترین متغیر که وضعیت عدم اطمینان‌های با منشأ تعاملات انسانی را می‌سنجند که رابطه‌ی مردم با مردم، مردم با حکومت، حکومت با مردم را مشخص می‌کند، وضعیت امنیت حقوق مالکیت است. اکنون مطالعه‌هایی در اختیار داریم که می‌گویند طی سه دهه‌ی گذشته به طرز بی‌سابقه‌ای با هر متر و معیاری که اندازه‌گیری شده با سقوط امنیت حقوق مالکیت روبرو هستیم. وی این بازتاب رشد دادن فرهنگ مفت خوارگی است در این شرایط کل فرهنگ و هنجارها هم موعظه کردن تنزل می یاب».

       « ما می‌خواهیم صمیمانه و مشفقانه امیدوار باشیم انتشار آثاری که به مسئله‌ی فرهنگ از منظر توسعه نگاه می‌کند، به نظام تصمیم‌گیری‌های اساسی و به دلسوزان در حیطه‌ی عمومی کمک کند تا مسائل اصلی را عمده و مطرح کنند. اکنون مسائل اصلی که رسانه‌ها ترویج می‌کنند عموماً مسائل مربوط به رانت جوها و رباخورها و دلال‌ها است. مسائل حیاتی مردم کاملاً در حاشیه است».

       «مسئولان کشور با نهایت حسن نیّت در شرایط کرونا بیش از ده بار در سطوح خیلی بالا گفتند ما به مردم گرامی آرامش می‌دهیم که به اندازه‌ی کافی جنس وارد کرده‌ایم. زمانی که در کشور فقر بیداد می‌کند و بخش بزرگی از جمعیت شغل خود را از دست داده‌اند این حرف نه تنها اطمینان بخش نیست بلکه نیروی محرکه‌ی غضب می‌شود. چگونه به این مسئله توجه ندارید که از ظهور مفهوم تقاضای مؤثر نزدیک 90 سال می‌گذرد. اینکه جنس باشد لازم هست اما به هیچ وجه کافی نیست و مردم باید بتوانند آن را تأمین کنند و شما درباره‌ی اینکه ما وارد کرده‌ایم حرف می‌زنید ولی درباره‌ی اینکه سازوکارهای کسب درآمد برای بخش بزرگی از جمعیت دچار فاجعه شده توجه نمی‌کنید».

       «در زیر مجموعه‌ی سازمان برنامه و بودجه گزارش منتشر کرده و می‌گوید ویژگی مشترک 89 درصد فقرای ایران این است که شاغل‌اند و فقیرند؛ یا شاغل سابق‌ یا لاحق هستند. زمانی که فرهنگ مسلّط فرهنگ تولید فناورانه و خلاقیت و شکوفایی و ابتکار نیست حتی شغل ایجاد کردن هم از کارکرد می‌افتد. شغلی ایجاد می‌کنید که در سطح فردی قادر به رفع فقر نیست و در سطح اجتماعی هم قادر به حداقل سازی عقب افتادگی و وابستگی نیست؛ بدین معنا این شغل مضمون توسعه گرا ندارد. بنابراین بحث سر این است که فرهنگ، سیاست و ملاحظه‌های اجتماعی باید در پرتوی توسعه دیده شوند. شما به عنوان اینکه می‌خواهید به فقرا کمک کنید فرهنگ سفله پروری و مفت خوارگی را ترویج می‌کنید؛ معلوم است که نتیجه نمی‌دهد».

       «ما محاسبه کردیم و متوجه شدیم با استاندارد GDP و جمعیتی که ایران دارد میزان منابعی که در ایران توسط کل حکومت صرف امور رفاه می‌شود بسیار فراتر از میانگین جهانی است. اما چرا تا این حد این منابع ناکارآمد است؟ به این دلیل بجای اینکه اشتغال مولّد فناورانه که عزّت نفس ایجاد می‌کند و ذخیره‌ی دانش ضمنی و آنچه قابلیت‌های همکاری را افزایش می‌دهد.. می‌خواهد با سفله پروری ماجرا فیصله پیدا کند. شما با ارز با هزینه تأمین نیازهای مردم را جهش می‌دهید، با طمع‌های فاسد و ضد توسعه‌ای به یکباره می‌بینید برای مردم در بعضی از زمینه‌ها داروها تا سه برابر افزایش پیدا می‌کند. شما که قدرت کنترل قیمت گذاری‌های دلبخواه را هم ندارید زمانی که از طریق شوک‌های قیمتی می‌خواهید برای خودتان کسب درآمد کنید، معلوم است که مردم را قربانی دلال‌ها و رباخورها و رانت خورها می‌کنید».

       «بحث سر این است که چند بار باید این آزمون‌ها تکرار شوند تا عزیزان به جمع بندی برسند. شما بازی با نرخ ارز را سی سال است که دنبال می‌کنید. کاش حساب و کتابی در کار بود و فقط مسئولان کشور به حرف‌های هفته‌ی گذشته‌ی رئیس بانک مرکزی توجه می کردند که البته بنا به ملاحظه‌هایی درباره‌ی دوره‌های خاص صحبت می‌کنند. درباره‌ی کل دوره‌ای که دولت از کانال طمع بهره مندی رانتی به اسم کنترل نرخ ارز باب فساد و اتلاف منابع به نام مدیریت نرخ ارز باز کردند و در بازار سیاه ارز تزریق کردند رئیس بانک مرکزی می‌گوید هدف ما کنترل نرخ ارز بود، در این زمینه حدود 280 میلیارد دلار منابع تلف کردیم. اما درباره‌ی نتیجه‌اش صحبت نمی‌کند. من می‌گویم شما نتیجه‌اش را هم بگویید که نزدیک 300 میلیارد دلار منابع بین نسلی کشور را تحت عنوانی مجعول به بازار ریختیم. واقعاً بازار را هم لجن مال کردند و بازار برای خودش آبرویی داشت آن هم از بین بردند نتیجه‌اش این شده که تحت این عنوان می‌خواستند ارز کنترل شود در این دوره‌ی سی ساله قیمت ارز بیش از 2300 برابر شده است. این منابع را  صرف کردید و اکنون می‌گویید چقدر خطا بوده است. همان کسی که می‌گوید خطا بوده کمک می‌کند تا ارز تخصیص یافته به نیازهای حیاتی مردم جهش پیدا کند. مرکز پژوهش‌ها گزارشی می دهد و خواستار بالابردن این قیمت می شود؛ چیزی که تماماً برآمده از طمع درآمدی است».

       «از کانال طمع درآمدی که نگاه کنید، متوجه می شوید که از زمانی که از سال 68 و 69 این بازی شروع شده بدهی‌های دولت و شرکت‌های دولتی تاکنون چه سرنوشتی پیدا کرده است. چقدر باید این جامعه گزیده شود تا عزیزان یاد بگیرند چه چیزی به چه چیزی مربوط است و چه چیزی به چه چیزی مربوط نیست. زمانی که باب مفت خوارگی را باز می‌کنید آسیب پذیری در برابر عدم اطمینان‌های با منشأ طبیعی مانند سیل و زلزله افزایش پیدا می‌کند. از نظر امنیت حقوق مالکیت و از نظر وابستگی‌های ذلّت آور به دنیای خارج اوضاع این گونه است».

       «با آنکه انقلاب با شعار استقلال سامان پیدا کرده بود، تولید فناورانه‌ی مدرن را به حاشیه می‌رانید و منابع دلال‌ها و رباخورها را اصل می‌کنید و زمانی که انقلاب انفورماتیکی و ارتباطی هم اتفاق می‌افتد و دائماً برای جامعه خلق نیاز می‌کند اگر قادر به تولید نباشید باید از خارج بیاورید و اگر از خارج آوردن عادت شد آسیب پذیر می‌شوید و آنها از آسیب پذیری شما به نفع خودشان حسن استفاده می‌کنند و به نفع ملت ما سوء استفاده می‌کنند».

       «در پنج سال گذشته بیش از پنجاه بار گفتیم سیاست‌ها را اصلاح کنید ما تضمین می‌دهیم تحریم کننده‌ها تجدید نظر خواهند کرد برای اینکه آنها جشن می‌گیرند از غفلت‌های وحشتناکی که در سایه‌ی رواج فرهنگ مفت خوارگی در کشور ایجاد شده است. ما را به دنیای خارج وابسته کردید و این وابستگی برای ما آسیب پذیری ایجاد کرده است. این آسیب پذیری دولت و ملّت را رنج می‌دهند. در اینجا منظور از دولت حکومت است نه فقط قوه‌ی مجریه که باز این لفظ‌ها در زد و خوردهای باندی و جناحی بیفتد».

       «بنابراین بحث سر این است که می‌گوییم شما برگردید و به مسئله‌ی فرهنگ از زاویه‌ی توسعه نگاه کنید در آن صورت می‌توانیم شاهد دگرگونی‌های بنیادی باشیم».

https://www.daraian.com/fa/institutionb/63-institutionb/29585

بازگشت به خانه