تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

  خانه   |    آرشيو صفحات اول سايت    |   جستجو در سايت  |  گنجينهء سکولاريسم نو

 10 امرداد ماه 1399 ـ  31 ماه ژوئیه 2020

حرف سکولاریسم در ایران

سام قندچی

         درباره ی موضوع تئوریک سکولاریسم و لاییسیته بسیار بحث کرده ایم و حتی از نقطه نظر تاریخی نیز این بحث را دنبال کرده و ویژگی های سکولاریسم امروز را در ایران، مورد پژوهش قرار داده ایم. این نوشته در مورد آن موضوعات نیست و صرفاً خاطراتی شخصی از صاحب این قلم در رابطه با سکولاریسم در ایرانِ تحت حاکمیت رژیم کوکلاکس کلانهای اسلامی است.

       شخصاً در 38 سال گذشته سه بار، هربار یک ماه برای دیدار با خانواده به ایران سفر کردم، تابستان 1995 (1374) و 1998 (1377)، و پیش از نوروز 2014 (1393). آنچه در اینجا می خواهم بگویم به نخستین سفرم به ایران مربوط می شود که 25 سال پیش، یعنی در تابستان سال 1995 برابر با 1374 بود.

       پیش از آن، در سايت «اس سی آی» در دفاع از جدایی مذهب و حکومت خیلی نوشته بودم اما از اصطلاح سکولار یا لاییسیته استفاده نمی کردم. البته 36 سال پیش در سال 1983 رساله ای را به زبان انگلیسی تحت عنوان «دکارت و لائیکات» که به موضوع تئوریک لائیسیته مربوط می شد، نوشته بودم که ترجمه ی فارسی آن حدود 17 سال پیش منتشر شد، اما پیش از سفرم به ایران، در بحث هایم در «اس سی آی» درباره ی تئوکراسی و انکیزاسیون مذهبی و ضرورت جدایی مذهب و حکومت، نه از اصطلاح سکولار استفاده می کردم و نه لاییک.

       در تابستان 1995 (1374) وقتی برای دیدار با خانواده ام، که اصلاً سیاسی نیستند، به ایران رفتم (و کلاً در سفرهایم هیچگاه غیر از خانواده که سیاسی نیستند با کسی تماسی نگرفته ام) در جمع های خانوادگی می دیدم همه از اصطلاح «سکولار» استفاده می کنند، و این در سال 1374 بود یعنی 26 سال پیش.

       حتی در زمان رژیم شاه یا در دوران انقلاب 1357 هم در میان مردم عادی در ایران، استفاده از اصطلاح سکولار یا لاییک را به یاد ندارم که شنیده باشم، و برایم در سفر 25 سال پیش بسیار مایه ی تعجب شد که در آن تاریخ این اصطلاح در میان مردم عادی، رواج داشت.

       به همین دلیل، در سال های بعد که کاری پژوهشی را در مورد جدایی مذهب و حکومت انجام دادم از اصطلاح «سکولاریسم» استفاده کردم. بحث هایم را در این رابطه در بولتن بورد جبهه ملی ارائه می کردم که تالار بحثی به زبان انگلیسی بود که دکتر مرتضی انواری در شهر واشنگتن اما بر روی اینترنت راه انداخته بود، و در آنجا، شخصی بود با نام مستعارِ «هم میهن ایرانی» که واقعاً اگر بحث های او نبود هیچگاه غنای رساله ای که در سال 2003 در نوشته ای تحت عنوان «سکولاریسم چیست» از این نگارنده منتشر شد، وجود نمی داشت.

       نسخه ی اولیه این رساله در فوریه 2002 نیز تحت عنوان «چرا روحانیت شیعه باید از مقامات دولتی ایران به دور نگهداشته شود»، علاوه بر بولتن بورد جبهه، در سایت ژئوسیتی یاهوی «هم میهن ایرانی» منتشر شد. سایت ژئوسیتی دیگر وجود ندارد اما وبلاگ «هم میهن ایرانی» همچنان قابل دسترسی است. هیچگاه نام واقعی آن دوست را ندانسته ام، و بعد از تعطیل شدن بولتن بورد جبهه ملی، ارتباط مان که فقط علناً در دیالوگ های همان بولتن بورد بود، قطع شد. امیدوارم هر جایی که هست، تندرست و شاد باشد.

       در خاتمه اضافه کنم که در ایران موضوع سکولاریسم مورد توجه طبقات مرفه جامعه است و طبقات تحتانی جامعه، نظیر دوران انقلاب 57، اساساً مسأله شان «عدالت اجتماعی» است و شاید امروز، بیشتر؛ چرا که در 42 سال گذشته این رژیم با معرفی خود بعنوان حامی "مستضعفین،" از یکسو انتظار طبقات تحتانی جامعه را بالا برده، در حالی که، از سوی دیگر، جامعه ی ایران بیشتر نظیر هندوستان شده که اقشار پایینی طبقه متوسط نیز تجزیه شده و به طبقه ی فرودست ملحق شده اند و کلاً جامعه بیشتر دو قطبی شده که در یکسو ثروتمندان قرار دارند و در سوی دیگر خِیل عظیمی از طبقه ی فرودست، در حالی که در اواخر دوران شاه، طبقه ی متوسط در ایران رشد چشمگیری کرده بود.

       گرچه دلیل این وضعیت طبقه ی متوسط را نمی شود فقط به رژیم اسلامی مرتبط دانست و پدیده ای جهانی است در قرن بیست و یکم در رابطه با طبقه ی متوسط؛ اما، در ایران این تحلیل رفتن طبقه ی متوسط در 40 سال اخیر بسیار شدیدتر بوده است.

       به امید جمهوری آینده نگر دموکراتیک و سکولار در ایران.

 هشتم مرداد ماه 1399 - July 29, 2020

http://www.ghandchi.com/3812-secularism-dar-iran.htm

مطالب مرتبط: 1     2     3     4     5     6     7     8     9     10     11

 

بازگشت به خانه