تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو صفحات اول سايت | جستجو در سايت | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
استراتژی شکست خوردهء «نصر بالرعب»
ابوالفضل قديانى
چهارشنبه 15 مرداد ماه اعلام شد که حکم اعدام مصطفی صالحی، یکی از معترضین مظلوم حرکت اعتراضی جان به لب رسیدگان دی ماه 96، اجرا شد؛ حکمی غیر قانونی، ظالمانه و سفاکانه که توسط قضات دست نشانده و فاقد صلاحیت و تحت فرمان نیروهای امنیتی در دادگاهی فرمایشی صادر شده بود، این اعدام ورق سیاه دیگری بر پروندهء سیاه دستگاه قضایی، نیروهای امنیتی و مستبد امروز ایرانِ علی خامنهای افزود.
سرکوبگران مستبد ادعا کردهاند که مصطفی صالحی در حرکت اعتراضی دی ماه 96 مرتکب قتل شده و یکی از بسیجیان را کشته است. اعدام کنندگان اگر ریگی به کفش ندارند و ذره ای از صداقت برخوردارند چرا دادگاه را علنی و با حضور هیئت منصفه واقعی و منتخب مردم و قاضی بی طرف برگزار نکردند که مردم به عیان ببینند و قضاوت کنند که او مجرم است یا نه. سرکوبگران خوب می دانند که افکار عمومی مصطفی صالحی را مجرم نمی داند بلکه اعدام کنندگان، سرکوبگران و در رأس دستگاه سرکوب آقای خامنهای را مجرم می داند وبا صدای بلند این جنایت را محکوم میکند.
به طور طبیعی این سؤال مطرح میشود که خودکامهء امروز ایران، با علم به این که این اعدام ها و کشتارها و بگیر و ببندها چه تنفر و انزجار شدیدی در مردم ایجاد میکند و زوال مشروعیت اش را بیش از پیش به رخ او و حامیان اش می کشد، همچنان که در چهل سال گذشته شاهد روز افزون انباشت انزجار و نا رضایتی در میان مردم بوده و هست، پس چرا دست از این اعمال جنایتکارانه و مجرمانه بر نمیدارد؟ پاسخ روشن است چون حفظ و بقای قدرت برای علی خامنهای، و سایر قدرت مداران، اصل اساسی و واجب ترین واجبات است و سایر موضوعات، مثل حفظ کرامت و حرمت و عزت مردم، حتی حفظ جان انسانها در مقابل حفظ قدرت جهنمی، کاملا رنگ می بازند و بعد این چنین بازیچهء دست او و اعوان و انصارش می شود.
وقتی حفظ نظام بالاترین ضرورت به شمار رود یعنی حفظ قدرت به هر قیمت ممکن واجب است. این ذهنیت و این نگاه به قدرت به شدت ضد اخلاقی، خطرناک و قدرت پرستانه است و لوازم ویرانگر آن بی شمار. از دروغ و فریب و خدعه گرفته تا چپاول و تاراج وغارت اموال ملت، تا به فقر و مسکنت کشاندن بخش عظیمی از مردم و بر باد دادن حیثیت و نوامیس بسیاری از آنان، و البته ریختن ظالمانهء خون مظلومان جان به لب رسیدهٔ معترض، یعنی متشبث شدن به استراتژی رسوای «نصر بالرعب» [پيروزی از راه ايجاد ترس] نه تنها مباح که لازم شمرده می شود. البته، در این میان، «مرعوب اصلی» مستبد امروز ایران و اصحاب استبدادند؛ به همین علت به فعالان سیاسی بدون کوچکترین اقدام غیرقانونی هجوم می برند، دستگیر می کنند، پرونده می سازند و خلاف نص صریح قانون به زندان و شلاق و… محکوم می کنند. بهاره هدایت و کیوان صمیمی به چه جرمی به زندان محکوم شدهاند؟ آنان در دو تجمع اعتراضی کاملاً قانونی شرکت کردهاند که حق مسلم قانونی و طبیعی آنهاست.
عزیزانی که سال های طولانی در بند و حبس استبداد دینی به سر برده اند این گونه رفتار با این دو فعال سیاسی و تمامی زندانیان سیاسی که قریب هزار نفرند آشکارا حکایت از رعب و وحشت و حقارت استبداد و اصحاب آن دارد. به همین علت است که اسماعیل عبدی را پس از اتمام دورهء پنج ساله اش بلافاصله پس از آزادی به زندان باز می گردانند و حکم غیر قانونی و ظالمانهٔ ده سال زندان تعلیقی او را به بهانهء واهی به اجرا می گذارند.
متاسفانه، این عزیز زندانی، طبق اعلام همسرش، همراه 12 نفر دیگر از هم بندانش، از جمله جعفر عظیم زاده، مجید آذرپی، امیرسالار داودی، فریدون احمدی، و سعید شریفی به کرونا مبتلا شده اند. امروز اعلام شد جعفر عظیم زاده به علت وخامت حالش به بیمارستان اعزام شده است. برای حفظ این قدرت جهنمی است که نرگس محمدی را به زندان زنجان تبعید می کنند و از دو جهت وی را در معرض خطر جانی قرار می دهند، از جهتی در معرض تهاجم زندانیان شرور و خطرناک، از جهت دیگر در معرض ابتلا به کرونا. به همین علت است که عرصه را برای زندانیان روز به روز تنگ تر می کنند تا جاییکه برای عدهای، از جمله آتنا دائمی، پرونده جدید تشکیل می دهند احکام جدید صادر کرده و حبس روی حبس می گذارند، نسرین ستوده، سهیلا حجاب و تعداد دیگری در زندان زنان در اعتراض به وضعیت نامطلوب زندان در این شرایط کرونایی و نبود امکانات بهداشتی برای مقابله با ویروس کرونا و بی تفاوتی مسئولان زندان و اعتراض به عدم آزادی زندانیان سیاسی برای بلند کردن صدای اعتراض خود ناگزیر دست به اعتصاب غذا می زنند. به همین علت است که بهنام موسیوند و بهنام محجوبی در زندان مورد ضرب و شتم قرار گرفتند، چرا که خواسته اند بیماری شان مداوا شود. برای حفظ قدرت است که کیانوش سنجری 6 بار به تیمارستان امین آباد اعزام و با ولتاژ برق او را شوک درمانی می کنند ، رضا مهرگان به خاطر استرس های زیادی که بر او وارد می شود سکته مغزی می کند.
برای حفظ این قدرت فتنه انگیز است که دائما منتقدان و معترضان و مخالفان سیاسی را احضار و روانهء زندان می کنند و عامدانه به مسلخ کرونا می فرستند. به همین علت عده ای از امضاء کنندگان دو بیانیهء 14 نفره به حبس های سنگین محکوم شدهاند؛ از جمله محمد نوری زاد، هاشم خواستار، محمد حسین سپهری، رضامهرگان، عبدالرسول مرتضوی، زرتشت احمدی راغب، که به علت اعتصاب غذا دچار خونریزی معده شده است، بهزاد همایونی و جوادلعل محمدی و کمال جعفری. برای فشار بیشتر بر محمد نوریزاد فرزند او را برای تحمل 3.5 سال زندان احضار کرده اند. به همین علت است که کارگران ستم دیده هفت تپه و تعداد دیگری از واحدهای تولیدی هفته های متمادی است که به عنوان اعتراض دست از کار کشیده اند چون حقوق ناچیز ماهانه خود را نمی توانند دریافت کنند تا قوت لایموتی برای خانواده شان تهیه کنند، چون خریداران رانتی کارخانه تمامی نقدینگی نیشکر هفت تپه را با همدستی ارباب قدرت به چپاول بردهاند. به همین علت است که هنوز عده زیادی از درویشان و معلمان و کارگران در زندان های مختلف تحت ستم مضاعف به سر می برند.
برای حفظ و بقای این قدرت فاسد و مفسد است که رهبران سرافراز جنبش سبز، میرحسین موسوی و مهدی کروبی و زهرا رهنورد، همچنان هدف کینه توزی و انتقامجویی علی خامنهای هستند و قریب ده سال است که این عزیزان در حصر به سر می برند و امید است که با همت مردم حصر شکسته شود و تمامی زندانیان سیاسی که عزیزان جامعه هستند از زندان آزاد شوند. برای حفظ و بقای این قدرت شخصیت کش آدمی خوار است که آقای خامنهای ریاکارانه می کوشد در این شرایط بحرانی کرونا مجالس عزاداری امام حسین بر پا شود بدون این که مسئولیت عواقب اش را بر عهده بگیرد (فرار مسئولیت طبق عادت همیشگیاش) و در ظاهر می گوید وزارت بهداشت و ستاد بحران دربارهٔ مجالس سوگواری تصمیم بگیرند. او خوب میداند که وزارت بهداشت و ستاد بحران جرئت نمی کنند که به طور قاطع بگویند مجالس عزاداری نباید بر قرار شود چون موجب ابتلای بسیاری از مردم و در نتیجه باعث مرگ افراد زیادی از جامعه خواهد شد. لذا مداهنه خواهند کرد و با تاکید بر حفظ فاصله گذاری و زدن ماسک با برپایی مجالس موافقت خواهند نمود. خامنهای هرگز این فرصت طلایی جهت تحمیق و تخدیر بخشی از مردم و نیز قدرت نمایی کاذب نظام استبداد دینی در حد مقدور توسط مداحان و واعظان سر سپرده اش را از دست نخواهد داد.
بگذریم از حسن روحانی که خود را به مداحان و واعظان سر سپردهٔ خامنهای عرضه می کند و این چنین بر تشکیل مجالس سوگواری اصرار می ورزد که به زعم خود آینده خود را در نظام خودکامهٔ دینی تضمین کند، و لو این که جان هزاران نفر در خطر مرگ قرار گیرد. علی خامنهای از علاقه و محبت بی شائبه و صمیمانۀ مردم نسبت به سالار شهیدان حسین ابن علی نهایت سوء استفاده را می کند و سعی می کند این فرصت را از دست ندهد. او اگر برای جان مردم کوچکترین ارزشی قائل بود می توانست به راحتی مانع برگزاری مراسم سوگواری شود و واعظان و مداحان و بسیجیانش جرئت نمی کردند موضع مخالف إتخاذ کنند.
این چنین است که آقای خامنهای برای حفظ این قدرت جهنمی مزورانه مردم را به مسلخ کرونا می فرستد تا بلکه چند روز بیشتر بر گردهٔ ملت ایران سوار شود و چند صباحی بیشتر این مرزو بوم را صحنهٔ ترک تازی خود کند. وی در بن بستی رهایی ناپذیر قرار گرفته چرا که تمامی مسیر های اصلاحی را کاملاً مسدود کرده است. به همین دلیل قاطع و دلائل واضح دیگر نظام اسلامی اصلاح ناپذیر می باشد. از یک سو نظارهگر است که نتیجهء محتوم این انسداد جنبش فراگیر اجتماعی است - البته جنبشی مسالمت آمیز و خشونت پرهیز که کابوس وحشت انگیز او و پیروانش بوده و هست - و، از سوی دیگر، حفظ قدرت به هر قیمت و تمامیت خواهی، رهایی از این بن بست را در این شرایط بحرانی غیر ممکن ساخته است.
همانطور که در نوشتهٔ قبلی گفته ام مردم دیر یا زود علیه ظلم و ستم حکومت استبداد دینی و این وضعیت تحمل ناپذیری که به وجود آورده قیام خواهند کرد. البته قیام در مقابل ظلم و ظالم حق طبیعی و ابتدایی مردم است. مستبد و مریدان اش هم عُرضه و هنری جز فریب و سرکوب ندارند. اما و هزار اما که این اعدام ها و سرکوب ها و تشبث به استراتژی «نصر بالرعب» به داد علی خامنهای نمی رسد. دست کشیدن از قدرت فتنه انگیز و کناره گیری از حکومت است که به دادش می رسد. او باید تسلیم مردم شود و برود، در غیر این صورت مردم او را کنار خواهند گذاشت. همان طور که مکرر گفته ام، مسالمت آمیز ترین و خشونت پرهیزترین روش تغییر نظام کنارهگیری وی از قدرت و برگزاری رفراندوم تغییر نظام اسلامی و جایگزین شدن نظام جمهوری دمکراتیک سکولار توسط ملت ایران است. به اعتقاد من بیش از 90 در صد مردم به نظام جمهوری دمکراتیک سکولار رأی خواهند داد. به امید آن روز.
والعاقبه للمتقین.