تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو صفحات اول سايت | جستجو در سايت | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
آلترناتیوهای قلابی، حربهء رژيم اسلامی
لیلا زارعی
بیش از 40 سال از شورش 57 می گذرد و این روزها بیشتر از همیشه به ناکارآمدی حکومت اسلامی پی برده ایم. فسادهای کلان اقتصادی، تورم افسار گسیخته، بیکاری گسترده، مسئولان نالایق و بی برنامه و... دست به دست هم داده و فشار گسترده ای را روی دوش اقشار آسیب پذیر جامعه وارد کرده اند. این شرایط نارضایتی های بی سابقه ای را در میان مردم سبب شده که می تواند آن ها را به اعتراض، اعتصاب و حضور در خیابان ها ترغیب کند؛ اقدامی که به نوعی مخالفت با رژيم اسلامی و کوشش برای گذار از آن تلقی می شود.
اما در این میان موضوعی که همیشه ذهن تمامی مخالفین حکومت را به خود مشغول کرده عدم وجود «آلترناتیو» این رژیم، یا به عبارتی جایگزین آن است؛ مطلبی که بسیار مهم و حیاتی به نظر می رسد، زیرا تا معترضان خیابانی ندانند هدف و خواسته شان از اعتراض به وضع موجود چیست و اصلاً چه کسانی و با چه تفکری آن ها را رهبری و هدایت می کنند، نمی توان به نتیجه بخش بودن اعتراضات آن ها امیدوار بود.
تجربهء شورش 57 به حکومت ثابت کرده است که تا زمانی که گروه های مخالف اش، چه در داخل و چه در خارج از ایران، نتوانند آلترناتیو قدرتمندی را شکل دهند، توانایی مقابله و سرنگونی آن را نيز نخواهند داشت. از همین رو است که رژيم، از سال های نخست انقلاب، آن دسته از مخالفان اش را که قابلیت ساختن آلترناتیو داشته اند سرکوب، زندان، ترور و یا اعدام کرده است.
در عين حال، راه دیگری را که حکومت برای مقابله با اتحاد و آلترناتیو سازی مخالفان اش در نظر گرفته ایجاد جایگزین های قلابی یا ساختگی است. نمونه اش را می توان در علم کردن پرچم اصلاح طلبی و ایجاد دوگانهء اصول گرا و اصلاح طلب دید؛ يعنی جایی که رژیم کوشید خود را حکومتی اصلاح پذیر و منعطف نشان دهد. نتیجه اش هم شد دولت های محمد خاتمی و حسن روحانی که با شعار اصلاح طلبی روی کار آمدند و همگان دیدند که نه اصلاحی صورت گرفت و نه گشایشی به وجود آمد، بلکه باز هم این مردم بودند که روز به روز زیر فشار ناکارآمدی آن ها کمر خم کردند.
اکنون اما به نظر می رسد که حکومت، با توجه به عدم استقبال مردم از انتخابات مجلس و شکست سیاست های اقتصادی، سیاسی و منطقه ای اش، به دنبال راه حلی است که بتواند این شکست ها را جبران و مردم را همراه خود نشان دهد. در اين راستا، برنامه ريزان رژيم می خواهند از فضای علیه خود در جامعه هم استفاده کرده و با دادن آزادی های تقریباً نمایشی در درون کشور ابتکار عمل را از اپوزسیون خارج کشور، که این روزها متحدتر به نظر می رسد، بگیرد.
این روزها مشاهده می شود که افرادی در داخل کشور در تریبون های گوناگون ادعای رهبری مخالفان رژیم و حرکت های اعتراضی را مطرح کرده و معتقدند که باید گروه های اپوزسیون خارج از کشور پشت سر آن ها حرکت کنند. متأسفانه شاهد هستیم که برخی از رسانه های خارج کشور نیز با این موج و حرکت مشکوک همراهی کرده و با دادن تریبون به این افراد به واقع در زمین رژيم اسلامی بازی می کنند.
اینکه می گویم «زمین رژيم اسلامی»، بدین جهت است که هرگز نمی توان باور داشت قابل باور نیست که این حکومت اجازه دهد زمینه ایجاد آلترناتیو و رهبری مخالفان اش در داخل کشور شکل بگیرد. اين رژیم مکار، در طول این 40 سال، هیچگاه این کار را نکرده و همیشه، با تهدید و ارعاب مخالفان اش در داخل، یا آن ها را زندانی و سرکوب نموده و یا با خود همراه کرده است.
در همين راستا، و با ادامهء حیات این حکومت، باز هم مردم داخل کشور هستند که قربانی می شوند و با هزاران مشکل دست و پنجه نرم می کنند و می خواهند با حنجره ای خونین اعتراض خود را فریاد بزنند اما در این گرداب مه آلود اپوزیسیون و تعدد احزاب و آلترناتیوها دچار سرگیجه شده اند و نمی توانند راه را از بیراهه تشخیص دهند. و، در اين ميان، حربهء جديد رژيم اسلامی ساختن آلترناتیو های قلابی در درون و تضعیف مخالفان در خارج از کشور است.
همه ی ما می دانیم در سال های اخیر اغلب خواسته های «مطالبه محور» مردم داخل کشور به خواسته های «گذار محور» مبدل شده ولی در فقدان آلترناتیو و يا فقدان امکان شناخت آلترناتیو قابل اعتماد، حرکت های اعتراضی راه به جایی نبرده اند و فقط بر تعداد زندانیان سیاسی و تبعیدی و اعدامی ها اضافه می شود و جوانان بیشتری فدای راه آزادی می شوند.
درست بر اساس اين زمينه است که باور دارم، با اینکه مبارزین و مخالفان حکومت در داخل کشور به مسائل کشور اشراف و تسلط بیشتری دارند و در بطن مشکلات و مبارزه هستند و برای همهء این هم وطنان احترام زیادی قائلم اما، هستهء اصلی مخالفان رژیم (يا «رهبری») در خارج از کشور شکل گیرد تا حکومت نتواند آن را منحرف و یا سرکوب کند.
کلام آخر اينکه وظيفهء تک تک ما در داخل و خارج از کشور است که مراقب باشيم و هوشمندانه عمل کنيم و با تکيه بر حقايقی که گفته شد اختیار عمل را به دست گيريم تا بار دیگر شکست را تجربه نکنیم.
برگرفته از سايت شورای مديريت گذار