تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

  خانه   |    آرشيو صفحات اول سايت    |   جستجو در سايت  |  گنجينهء سکولاريسم نو

 14 مهر ماه -   5 اکتبر 2020

 ماه اکتبر 2020

ابی 1400

دیوید اعتباری

اخیراً دوستی از ایران، در يک تماس «واتز اپی»،خبر داد که عده‌ای در صدد پیشنهاد یک کاندیدای زن برای انتخابات ریاست جمهوری پیش رو هستند و از من پرسید که چه کسی را پیشنهاد می‌کنم؟!

پاسخ دادم که سید محمد خاتمی که سال‌ها پیش با بیست میلیون، و هفتاد درصد رای، برنده انتخابات بود، پس از 8 سال اعتراف کرد که در «حکومت اسلامی» رییس جمهور یک تدارکچی بیش نیست. امروز نیز با قبضهء بیشتر قدرت، تصمیمات مهم در بیت رهبری، سپاه و باندهای مافیایی دیگر گرفته می‌شود و نه در کاخ ریاست جمهوری. اعضای شورای نگهبان نیز مانند اژدها بر سر در ریاست جمهوری و مجلس لانه نهاده‌اند و تنها به کارگزاران خود اجازه ورود می‌دهند. قانون اساسی رژيم اسلامی هم که، از همان مقدمه و بنیاد‌، حقوق شهروندی را از مردم سلب کرده و ولایت آنان را به نمایندهء عمامه به سر فقیه سپرده است.

اشاره کردم، این نظام حتی تحمل نخست وزیر زمان قتل عام 67 را که حسرت دوران طلایی امام را هم می کشید نداشت؛ حسرتی که نهایتا به «رأی من کو؟» و خس و خاشاک خواندن چند میلیونی در جنبش خونین سبز انجامید.

رییس جمهوری‌های پیشین هم که یکی فراری شد، یکی را در استخر خفه کردند و یکی هم ممنوع التصویر شد، البته به‌جز در هنگام نیاز به ماله‌کشی و رای. دیگری هم که با وعده سیب زمینی، هشت سال دزدی درآمد نجومی نفت، و ايجاد تنش با اسرائیل و جهان را در هاله ای از نور گسترش داد، آن هم در ایرانی که به ادعای او اصلا همجنس‌گرایی وجود نداشت. امروز هم که خود و دوستانش معذور و محکوم شده‌اند.

این بنفش آخری هم که یک مهرهء امنیتی از آب در آمده که کلید ‌پلاستیکی‌ اش تنها گشایندهء پای دولت ‌های روس‌ و چین به آب‌ها و‌ سواحل ایران شده؛ ریاست جمهوری که تنها به فکر سلامت خود و اصحاب خود در دوران کرونا بوده است و از «مدیریت» تنها ادعایش را دارد ‌و در وعده و ریا نیز دست همهء قبلی‌ها را بسته.

گفتم این وضعیت آنهایی بوده که مردم مستاصل، یا جو زده، در میان انتخاب بدتر و بدترین بهشان رای‌های میلیونی دادند و پرسیدم: پس از سال‌ها تجربهء شکست، پیشنهاد کنندگان کاندیدای زن، در رژیمی که بر پایه حجاب اجباری و انواع تضعیف ‌های مضاعف علیه زنان بنا شده، دیگر به چه امید بسته‌اند؟! يعنی رژیمی که به زنان حق قضاوت و خروج از کشور بدون اجازهء شوهر و حق حضانت و انتخاب پوشش و حتی ورود به استادیوم را هم نمی‌دهد، آیا حاضر خواهد شد که‌ منصب رئیس جمهور (حتی در حد تدارکچی) را به یک زن مدرن بدهد؟

در خلاصه‌ء کلام هم گفتم که «این خانه از پایبست ویران است» و این چت‌ها و پیشنهادات هم ریشه‌اش از وزارت اطلاعات و اصلاح ‌طلبان، برای توهم‌سازی و روشن کردن تنور انتخابات فرمایشی پیش‌رو است.

گفت: علیرغم همهء این حرف‌ها از زنی نام ببر که حداقل مخالفین نظام در انتخاباتی موازی بر سرش توافق داشته باشند!

دیدم دوست مقیم ایران پافشاری می‌کند و هر چه فکر کردم دیدم در اپوزیسیون هم کسی را نداریم که بر سرش اجماعی باشد. و برخی حتی خانم ستوده را که یک وکیل حقوق بشر ‌زندانی است و به دنبال نقشی سیاسی هم هیچ‌گاه نبوده و نیست، با وجود شهرت داخل و خارج کشور و اعتصاب غذا برای آزادی تمام زندانیان سیاسی، به باد تهمت و فحاشی گرفته اند. شخصیت‌های مدنیِ از خود و خانواده گذشته‌ای که مردم کشورهای دیگر آنها را، برای هدف گذار از رژیم سرکوب‌گر حاکم، به لخ والساها و ماندلاها تبديل می‌کردند، در میان ما ایرانیان و از سوی عده‌ای تمامیت ‌خواه یا اطلاعاتی، روزانه تحقیر می‌شوند... درست مثل همان بلایی که به سر شادروان بختیار (با شعار «نوکر بی‌اختیار») آوردند و امروز «ظاهرا» پشیمانند.

و سپس پاسخ دادم: خانم گوگوش..

پرسید: گوگوش خواننده برای رئیس جمهور؟!

گفتم: بله! بهترین گزینه من گوگوش است.

با تعجب پرسید: چرا گوگوش؟ او که خواننده است.

گفتم دقیقا! هم مردم او را می‌شناسند و هم بسیاری دوست اش دارند و هم کار مثبتی برای مردم خواهد کرد.

 گفت: چه کاری؟

گفتم: در تمام جلسات هیئت دولت، مصاحبه‌ها و پیام‌های مطبوعاتی برای مردم آواز خواهد خواند.

گفت: چرا حالا خواننده، چرا بازیگر نه؟

گفتم: بازیگر که داریم.

پرسید: کی؟

پاسخ دادم: از خامنه ای و روحانی و ظریف و رئیسی و قالیباف بازیگرتر سراغ داری؟ اگر به عهده من بود به آقایان جایزه اسکار و کن را اعطا می‌کردم که دیگر هنربندان حکومتی جایزه‌های دریافتی شان را اهدا و ملاخور نکنند.

و ادامه دادم: شعر و آواز و موسیقی مرهمی  بر دل زجر کشیدهء مردم خواهند بود و اصالت هم دارند، و‌ خانم گوگوش اگر تنها وعده‌ای هم که به مردم بدهد همین باشد که من برایتان آواز خواهم خواند، می‌دانیم وعده‌ای‌ است که به آن عمل خواهد کرد و در آن زمینه تخصص دارد. آخر ملا را چه به ریاست جمهوری؟! و قول می‌دهم در انتخابات 1400 هم از دیگر کاندیدهای رژیم رای بیشتری هم خواهد آورد. مهمتر از همه اینکه، ایجاد هم‌دلی و اتحاد در میان مردم خواهد کرد.

گفت: اما اشکال اساسی دیگری وجود دارد.

گفتم: اشکالات انتخابات فرمایشی رییس جمهوری در این رژیم را که‌ شمردم، دیگر چه اشکالی؟!

گفت: رژيم اسلامی اجازهء تک خوانی به زن نمی‌دهد و در نتیجه من « ابی» را به‌جای گوگوش پیشنهاد می‌کنم!

گفتم: راست می‌گویی، فکر این را نکرده بودم‌. اتفاقاً ابی هم ایده خوبی است و بهتر است فعلا برای پیش‌برد کار، سیاست ‌مدارانه اینجا را کوتاه بیاییم. ابی آهنگ‌های خوب هم زیاد دارد در بارهء خلیج فارس، کاسپین، آزادی و غیره. اگر فقط به‌جای وعدهء سیب‌زمینی، کلید، گفتگوی تمدن‌ها و دوران طلایی و غیره، همین آوازها را هبرای مردم خواند کلی جلو افتاده‌ایم و مقام ریاست جمهوری حداقل کار مثبتی انجام داده است. اکثر مردم و‌ اپوزیسیون داخل و خارج هم بالاخره و برای اولین ‌بار حول شخصی جمع خواهند شد و این خودش دست‌آورد  بسیار بزرگی است. البته آقای شجریان را هم می‌توانستیم در نظر بگیریم اما ایشان متاسفانه سلامت لازم را ندارند. شاهزاده رضا پهلوی هم که نه برای خود چنین نقش اجرایی را قائل است و نه جایگاه پادشاه مشروطه واقعی چنین است. در ضمن مردم هم، بصورت میلیونی، می‌توانند خندان و آواز خوان با پوسترهای إبی به خیابان‌ها بیایند. اين يعنی یک نافرمانی مدنی شاد و مسالمت آمیز سراسری!

و در پایان، با توافق بر سر «ابی» برای رياست جمهوری بعدی، مذاکرهء واتساپی ایران و امریکا را  با سه شعار: « ابی 1400» و «تا 1404 با ابی» و Make Iran Sing Again به پایان رساندیم.

بازگشت به خانه