تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

  خانه   |    آرشيو صفحات اول سايت    |   جستجو در سايت  |  گنجينهء سکولاريسم نو

 9 آبان ماه 1399 -   30 اکتبر 2020

منوچهر یزدیان و خطر تجزیه طلبی

سام قندچی 

دوست عزیز آقای منوچهر یزدیان، دبیرکل پیشین حزب سکولار دموکرات ایرانیان، در سخنرانی یکی دو هفته پیش خود در مورد اوضاع کنونی ایران و خطر تجزیه طلبی(1)، و نه به اصطلاح خطر واهی "تجزیه طلبان" (اصطلاحی که عده ای دوست دارند در مورد هرکسی که برای رفع تبعیض اتنیکی مبارزه می کند به کار ببرند)، به نکات بسیار مهمی اشاره کرده اند.

واقعیت این است که در دوران انقلاب 57 با مورد مشابهی از آنچه آقای یزدیان درباره اش هشدار داده اند، در خوزستان مواجه شدیم وقتی تیمسار احمد مدنی استاندار آن منطقه شدند و جریانات تجزیه طلب که خود را گروه های «خلق عرب» می خواندند، مانع از قوام حکومتی لیبرال در آن ناحیه ی ایران شدند. در حقیقت زنده یاد دریادار احمد مدنی از شخصیت های لیبرال جبهه ملی بود و برنامه هایش برای ایران تفاوت 180 درجه ای با کوکلاکس کلانهای اسلامی حاکم داشت و بعداً هم در نخستین انتخابات ریاست جمهوری که کاندیدای مقام ریاست جمهوری بود، توسط اسلامگرایان به حاشیه رانده شده و بالاخره هم شکست خورد و در همان اولین سال های بعد از انقلاب ناگزیر به فرار از ایران شد و در آمریکا در شهر دنور در ایالت کلرادو، زندگی می کرد و در همان جا آمریکا درگذشت.

در واقع وضعیت در خوزستان در روزهای اول انقلاب کاملاً با کردستان در آن سال ها، متفاوت بود، یعنی در کردستان، به رغم آنکه دولت موقت در مرکز به رهبری مهندس بازرگان ظاهراً در دست نهضت آزادی بود، اما حمله ی سپاه پاسداران به آن خطه ی ایران اساساً به معنی تلاش برای برقراری حاکمیت فوری کوکلاکس کلان های شیعه در کردستان سنی نشین بود، یعنی، با اینکه فرستادگان دولت مرکزی برای مذاکره با گروه های کرد، از شخصیت های ملیون در دولت بازرگان، نظیر هاشم صباغیان و زنده یادان داریوش فروهر و عزت الله سحابی بودند، اما اساساً کردستان زیر حمله ی سپاه پاسداران قرار داشت که با فحش های رکیک ضد «عمر» حدود یکسال پیش از حمله ی عراق به ایران، به سوی آن منطقه گسیل شدند، در حالی که در خوزستان وضعیت کاملاً فرق داشت و دکتر احمد مدنی در آنجا قدرت را در دست داشت و جریانات تجزیه طلبِ به اصطلاح "خلق عرب،" به سرنوشت خوزستان و کل ایران لطمات جبران ناپذیری وارد کردند.

آنچه آقای منوچهر یزدیان در مورد خطر تجزیه طلبی خاطر نشان می کند با یادآوری تجربه ی خوزستان در دوران انقلاب 57 قابل فهم تر و بسیار درست است؛ اما، با تحویل دادن اسلحه به هر حکومت موقت بعد از تحول آتی در ایران مخالفم، چرا که باز هم در 1357 خلع سلاح مردم اشتباه بود و به ضرر حفاظت از دموکراسی تمام شد.

در انقلاب آمریکا نه تنها تحویل اسلحه به حکومت موقت بعد از پیروزی انقلاب انجام نشد، و مردم مسلح نگهداشته شدند، بلکه حق داشتن اسلحه توسط شهروندان در دومین متمم قانون اساسی آمریکا به رسمیت شناخته شد و بحث های کنونی حزب دموکرات در آمریکا در این رابطه موضوعی کاملاً متفاوت است و تا به امروز شهروندان حق «بازداشتِ شهروندی» دارند، یعنی یک شهروند می تواند حتی یک پلیس خلافکار را بازداشت کند و دادگاه تصمیم خواهد گرفت که حق با کیست!

به هرحال از بحث اصلی دور نشویم. موضوع مورد نظر اینجا در مورد به اصطلاح "تجزیه طلبان" نیست که 10 روز پیش در مقاله ای تحت عنوان «آینده نگری: بازهم درباره ی تغییر استراتژی با خبر سیاسی روز» به آن پرداخته شد وقتی هم میهنانی که به درستی خواستار رفع تبعیض های اتنیکی هستند را، برخی با اصطلاح توهین آمیز "تجزیه طلب" می خوانند، و با این کار نیروی مهمی را در تحول دموکراتیک آینده ی ایران نابود می کنند.

اینجا بحث در مورد دیدگاه «تجزیه طلبی» است که ربطی به رفع تبعیضات اتنیکی ندارد، و فقط به نابودی ایران ختم خواهد شد، و نگرش «تجزیه طلبانه» برای ایران نه دموکراسی را برای گروه بندی های مختلف اتنیک در ایران به بار خواهد آورد، و نه برای هیچکس دیگر، و فقط به جنگ داخلی در ایران دامن خواهد زد.

لازم به یادآوری است که در این بحبوحه، حملاتی که عده ای به برخی رهبران کرد ایران نظیر آقای عبدالله مهتدی از حزب کومله و آقای یزدان شهدایی از رهبران حزب دموکرات کردستان راه انداخته اند، اصلاً قابل قبول نیست چرا که طی سال ها، این دوستان نشان داده اند که از تمامیت ارضی و یکپارچگی ملت ایران حمایت می کنند و دنبال تجزیه ایران نیستند و اگر در پی انقلاب 57 نیز به خیزش مردم کردستان برای دفاع در برابر حمله ی سپاه پاسداران پیوستند، برای پاسداری از دموکراسی سکولار بود و نه تجزیه ی ایران. 

پنجم آبان ماه 1399 - October 26, 2020

http://www.ghandchi.com/3904-manouchehr-yazdian-response.htm

***************************** 

 

چند ساعت پیش یادداشت زیر را از آقای منوچهر یزدیان در پاسخ به مقاله ی روز گذشته ی خود تحت عنوان «منوچهر یزدیان: خطر تجزیه طلبی برای ایران»، دریافت کردم.

 

جناب سام قندچی گرامی
درود بر شما و سپاس از تلاشهای پیگیر شما.

          شما در یکی از آخرین نوشته هایتان به بخشی از سخنان من در دفتر پژوهش حزب مشروطه ایران اشاره کرده اید. یکی از موضوعاتی که من در آن سخنان که شما مورد بررسی قرار داده اید، چگونگی شرایط ایجاد یک "تفاهم یا پیمان" میان "گروههای سیاسی دموکراسیخواه" در راستائی درست و بی خدعه است. در این مسیر، به باور من، موضوع و محتوای تفاهم گروههای سیاسی دموکراسیخواه با یکدیگر، ایجاد جبهه ای واحد علیه حکومت اسلامی چیره بر ایران و دقیقا گذار از آن رژیم برای استقرار دموکراسی در کشور است.
          در این میان لابد گروه های موتلف شده در چنین جبهه ای برای روز فروریختن قدرت نظامی – سیاسی حکومت اسلامی از پیش برنامه هائی، از جمله برای اداره موقت کشور، تهیه کرده که در راس آن تشکیل یک دولت موقت برای مدیریت کشور و همچنین فراهم ساختن تشکیل مجلس موسسان میباشد.
          در راستای چنین امکانی چگونه ممکن است که یک گروه سیاسی دموکراسیخواه، که عضو جبهه مورد بررسی ماست، از یکسو، برپایه پیمان و تفاهمی که از پیش بسته است، از دولت موقت مورد بحث پشتیبانی کند و در همان حال نیروهای نظامی اش به پادگانها و مراکز مالی کشور که باید تحت فرماندهی دولت موقت قرار داشته باشند حمله نماید؟
          به باور من، خردومندانه به نظر نمیرسد که در تهران دولت موقت تشکیل داد و سایر نقاط ایران را هدیه نیروهای مسلح محلی نمود. دولت موقت برای اداره موقت کشور تشکیل میشود و دقیقا در آن شرایط بسیار حساس است که گروههای سیاسی دموکراسیخواهِ عضو جبهه مورد نظر، تاکید میکنم " گروههای سیاسی دموکراسیخواهِ عضو جبهه مورد نظر"، لازم است فرماندهی دولت موقت در سراسر کشور را بپذیرند و با آن همکاری نمایند.
          جناب قندچی، سخن من پیرامون "تفاهم و پیمان" میان نیروهای سیاسیِ دموکراسیخواهی است که آگاهانه میخواهند برای سرنگون کردن حکومت اسلامی و استقرار دموکراسی در کشور با یکدیگر همکاری کرده و جبهه مشترکی تشکیل دهند.
          پایدار باشید.
          منوچهر یزدیان – 27 اکتبر 2020

**********************************

نخست اینکه تعجب می کنم چرا مطالب آقای منوچهر یزدیان در سایت حزب مشروطه منتشر می شوند. شخصاً نه تنها برای حزب مشروطه احترام قائل هستم بلکه بویژه همانطور که بارها نوشته ام، آقای فؤاد پاشایی دبیرکل آن حزب نیز بسیار برایم مورد احترام بوده و هستند. در نتیجه آنچه نوشتم به دلیل مشکلی با حزب مشروطه نیست. شخصاً هیچ اطلاعی از مسائل داخلی حزب سکولار دموکرات ایرانیان نداشته و ندارم و همیشه هرآنچه در اینترنت در دسترس عموم است برای این نگارنده نیز همان هست. اگر آقای منوچهر یزدیان امروز فراکسیون تازه ای را در حزب سکولار دموکرات ایرانیان تشکیل می دهند، از نظر صاحب این قلم درست است که در سایت همان حزب نظرات خود را منتشر کنند. به هر حال این موضوع به حزب سکولار دموکرات ایرانیان و آقای منوچهر یزدیان مرتبط است و در پاراگراف زیر نقطه نظر خود را در مورد یادداشت آقای منوچهر یزدیان که در پایین همین صفحه درج شده، می نویسم و می توانند اگر خواستند موضوع را در صفحه ی فیسبوک خودشان دنبال کنند، و اینجانب نیز آن صفحه را همیشه می خوانم.

اما در مورد موضوع گروههای مسلح و حکومت موقت. اگر زمان انقلاب 57 را به یاد آوریم، دولت موقت در دست نهضت آزادی بود، اما قدرت واقعی در دست خمینی و هوادارانش بود، آیا وضعیت حکومت موقت در آینده نیز مشابه اما با بازیگران تازه خواهد بود، معلوم نیست؟ ضمناً با تمام آن احوال، حکومت تازه در ایران سپاه پاسداران را تشکیل داد چون از ارتش مطمئن نبود و در واقع دلیل اصلی بقای رژیم اسلامی همین سپاه پاسداران بود وگرنه ممکن بود همان سالهای اول نظیر دولت مصدق سرنگون می شد به همین دلیل بحث حفاظت از دموکراسی خیلی مهم است و خلع سلاح کردن مردم راه آن نیست. حالا فرض کنیم حکومت موقت آینده ظاهراً کنترل هم ارتش و هم سپاه پاسداران را در دست گیرد. از کجا که همانها علیه آن دولت کودتا نکنند. فرض کنیم نیروی نظامی دیگری خود تشکیل دهد. در آنصورت آن نیرو از همان نیروهای نظامی که مورد بحث آقای یزدیان است تشکیل خواهد شد. به هر حال این موضوعات بسیار بغرنج تر از آن است که بشود با یک فرمول که این گروهها را بخواهیم خلع سلاح کنیم، حل شود. اما مطمئناً گروهی نظیر «پژاک» که رسماً خواهان تجزیه ی ایران است و بویژه گروههایی که خود را "خلق عرب" می خوانند و خواهان تجزیه ی ایران هستند، باید خلع سلاح شوند، چون بویژه خوزستان به خاطر نفت شریان اصلی اقتصادی ایران را تشکیل می دهد و ریسک شیخ خزئل های امروزی را نمی شود تحمل کرد. بگذریم که آنها عملاً در صورت پیروزی حتی اگر امروز عامل کسی نباشند، عوامل عربستان سعودی خواهند شد. نگاه کنید به بحرین که با اینهمه سال سابقه ی اقتصادی در بازار نفت کنونی بدون دریافت وام هنگفتی که به تازگی از عربستان دریافت کرد، در این دوره ی سقوط بهای نفت قادر به ادامه ی حیات نیست. در مورد مناطقی نظیر کردستان ایران ابداً خطر تجزیه وجود ندارد. کردستان ایران نظیر بقیه ی مناطق ایران از درآمد نفت تغذیه می شود و اگر جدا شود، یا باید به کردستان عراق وابسته شود که منابع نفتی دارد و یا مانند افغانستان کشوری خواهد شد فقیر، در نتیجه مردم کردستان ایران ابداً علاقه ای به جدا شدن از بقیه ی ایران ندارند و بیشتر حرفهای امثال پژاک، حرف مفت است. به هر حال این موضوعات مسائلی بغرنج است که جنبش سیاسی ایران سالهاست بحث کرده و خواهد کرد و خلع سلاح مردم پاسخ آن نیست و همانطور که ذکر شد، انقلابیون آمریکا هم با همه ی این موضوعات در سال 1775 روبرو بودند. استعمار بریتانیا که با آن می جنگیدند مثل امروز نبود و مجازات انقلابیون آمریکا اول بالا بردن از دار بود و بعد هنوز جان نداده پایین میاوردند و روده های انقلابیون را در می آوردند، و بعد دوباره به بالای چوبه ی دار می بردند. به همین دلیل بعد از انقلاب، رهبران انقلاب آمریکا هیچگاه مردم را خلع سلاح نکردند، همانطور که در مقاله ی دیروز تحت عنوان «منوچهر یزدیان: خطر تجزیه طلبی برای ایران»، توضیح دادم و البته همه ی شقاوتهای آنروز بریتانیا باعث نشده که آمریکای امروز بهترین روابط را با آن کشور برقرار نکند، تاریخ، تاریخ است و امروز، امروز!

ششم آبان ماه 1399 - October 27, 2020

مطالب مرتبط: 1     2     3     4     5     6     7     8     9
http://www.ghandchi.com/3904-manouchehr-yazdian-response.htm

 

1. توضيح سردبير سايت چنبش سکولار دموکراسی: متأسفانه هنوز متن کتبی اين سخنرانی به دست ما نرسيده است تا آن را در سايت جنبش منتشر کنيم و سايت حزب مشروطه هم همين نوار سخنرانی را در سايت خود گذاشته است. اما آقای منوچهر يزديان در گذشته مقاله هائی را که شبيه مطالب این سخنرانی است در سايت جنبش و مهستان جنبش و سايت خبرگاه حزب منتشر شده است. اينکه آقای قندچی می نویسند که «اگر آقای منوچهر یزدیان امروز فراکسیون تازه ای را در حزب سکولار دموکرات ایرانیان تشکیل می دهند، از نظر صاحب این قلم درست است که در سایت همان حزب نظرات خود را منتشر کنند»، نکته ای است که برای من - که دبيرکل فعلی اين حزب هستم - تازگی دارد و من از وجود يک فراکسيون اينچنينی اطلاعی ندارم. اساساً سخنرانی آقای يزديان در نشست حزب مشروطه نيز به پیشنهاد من به مشاور آن حزب برنامه ريزی شده بود.

 

بازگشت به خانه