تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

  خانه   |    آرشيو صفحات اول سايت    |   جستجو در سايت  |  گنجينهء سکولاريسم نو

 12 آبان ماه 1399 -   2 نوامبر 2020

در ضرورت همبستگی و اتحاد برای آینده ایران

اصغر جیلو

مقدمه

          در نگاه نویسنده این سطور، در طول نزدیک به 42 سال گذشته و از همان فردای انقلاب در ایران، رژیم اسلامی باعث و بانی اصلی بحران‌هایی ‏بوده است که در ادارهء امور کشور و مناسبات خود با جهان خارج به دست خود آفریده است. اکنون حتی در درون حلقهء خودی‌های حکومتی، امکان ‌‏ناپذیر شدن دوام حکومت در چشم‌انداز آتی موجب نگرانی فزاینده آنهاست.‏

          آسان‌ترین و عملی‌ترین راه حل آنها برای خروج از این وضع، فروش کشور به قدرت‌های خارجی در قبال تضمین امنیت و ادامه حکومت آنهاست. چین ‏و روسیه انتخاب اول آنها در این مسیر است، اما آمریکا و اروپا نیز ممکن است امتیازاتی را برای مشارکت در این مسیر به دست آورند.‏

 

مخالفین اتحاد اپوزیسیون کیانند؟

          چند طیف در میان نیروهای سیاسی، خارج از دایرهء محاطبین این نوشته‌اند:‏

          اول، کسانیکه همچنان بر امکان ‌پذیر بودن اصلاحات ساختاری درون سیستمی، که راه توسعه و ثبات کشور را با مشارکت آزاد همه شهروندان به پیش باز ‏کند، پای می‌فشارند، بخشی از این طیف، زیر عنوان تحول‌طلبان، تکیه بر بسیج مردم را برای تحمیل این راه بر حکومت کم‌هزینه‌ترین و عملی‌ترین راه برای ‏شکست بن‌بست موجود از یکسو و به قول خودشان تقویت عناصر جمهوریت در درون سیستم می‌دانند که می‌تواند در تکامل خود به برقراری جمهوری ‏عرفی غیر دینی و دموکراسی منجر شود.‏

          گروه دوم، شامل جمعی از اضداد است که مسئولین اصلی وضع موجود کشور را “امپریالیسم و استکبار و سلطه‌جویی آمریکا”، و متحدان غربی و ‏منطقه‌ای آن می‌دانند. برخی از مدعیان جمهوری‌خواهی، برخی از لنینیست‌ها واستالینیست‌ها، محفلی از اسلامیست‌های ایرانی مقیم آمریکا و کاندا و اروپا، و ‏کسانی از سلطنت‌طلبان افراطی ضد آمریکایی و ضد انگلیسی، پان ایرانیست‌ها و... در این گروه جای می‌گیرند. مرز تقسم‌بندی فوق سیال است، چون ‏افرادی که در گروه اول می‌گنجند می‌توانند در دسته دوم هم جا بگیرند و یا بالعکس. سیاست‌های جاری و برنامه راه هر دو گروه فوق، اغلب در عین هم‌سویی ‏با یکدیگر و در صورت ضرور حمایت آشکار از برخی سیاست‌های رژيم اسلامی، صف‌آرایی در مقابل مخالفینی است که در سیاست جاری خود به ‏موازات تلاش برای اثبات سترون بودن حکومت برای هر نوع اصلاحات معنی‌دار، اتحاد سکولار دموکرات‌ها را برای گذر از رژيم اسلامی (با ترمها ‏و پروسه‌های متفاوت)، تنها راه نجات کشور از آینده تاریک‌تری که در انتظار آنست می‌دانند.‏

 

برخی از موانع اتحاد

          - مکانیسم نوین رهبری در رهبری جنبش‌های اجتماعی جدید: جنبش‌ها و انقلاب‌های اجتماعی در قرون پیش، اغلب با یک رهبری متمرکز، با شخصیتی پر جذبه، در راس آنها و با اهرم تشکیلات و سازمانهای ستنی پیرو ‏آنها به وقوع می‌پیوستند. اما در چندین دهه اخیر، به دلایلی چون انقلاب تکنولوژی اطلاعاتی، گلوبالیزاسیون و تغییر وزن و ترکیب اقشار و طبقات ‏اجتماعی، هم در جوامع توسعه یافته و هم رو به توسعه، نوعی جدیدی از جنبش‌های اجتماعی و مکانیسم رهبری آنها به منصه ظهور رسیده است. این ‏جنبش‌ها به ندرت از یک مرکز واحد و و توسط یک رهبر فرهمند هدایت شده‌اند.‏

          این جنبش‌ها که برخی از آنها به انقلابات سیاسی هم منجر شده‌اند، اغلب دارای رهبری چندوجهی ولی هم‌سو و همآهنگ با یکدیگر، که احزاب سنتی نفوذ ‏ناچیزی در آنها داشته‌اند بوده است. با در نظرداشت این تجربه، و موقعیت اپوزیسیون در مرحله فعلی، تلاش برای تجمع همه نیروها در پشت سر یک ‏رهبر واحد، مانعی جدی در شکل‌یابی اتحادهاست، شاید آقای رضا ّپهلوی، بر عکس کسانی که می‌گویند، وی می‌خواهد با مانورهای تبلیغاتی توخالی مثل ‏‏”پیام نوین”، رهبری قطره چکانی خود را بر اپوزیسیون تحمیل کند، بهتر از بخش‌های دیگر اپوزیسون این واقعیت را درک کرده باشد، آخرین پیام و نیز ‏آخرین مصاحبه وی، می‌تواند گواهی بر این ادعا باشد.‏

          - کاهش نقش احزاب سنتی در جنبش های اجتماعی نوین و افزایش نقش شخصیت‌های منفرد: اغلب جنبش‌های چند دهه اخیر، کاهش نقش احزاب سنتی در برانگیختن و هدایت انها را نشان می‌دهد. اصولا، ساختار سازمانی این احزاب، کمترین تناسب را ‏با امر بسیج و رهبری روزمره و سرعت شگرف توسعه این جنبش‌ها دارا هستند. فضا و امکانات دنیای مجازی برای پاسخ به ضرورت‌های رهبری از جمله پدیدار شدن رهبران غیر وابسته به هیچ تشکیلات سنتی، بسیج نیرو و هدایت این جنبش‌ها، جای ‏ساختارهای ستنتی را گرفته است.‏

          کسانی که فکر می‌کنند جنبش‌هایی که از بالای سر احزاب و محافل آدرس‌دار موجود برانگیخته شده و رهبری می‌شوند، فاقد اصالت و بی‌آینده‌اند، در دنیای ‏کهنهء دیروز خود زندانی شده‌اند. ما در جنبش دی ماه 1396 از این ادعاها، از سوی وابستگان بعضی از گروه‌ها فراوان شنیدیم. بی‌توجهی به این ‏تجربیات جدید در دو محور پیش گفته، یکی از موانع مهم، عدم تمایل احزاب و گروه‌های سنتی برای فرم دادن به اتحادهای سیال و گسترش یابنده، ولی ‏متحد و هم‌سو در حداقل‌های مشترک فیمابین آنهاست.‏

          - اتحاد برای نجات کشور از وضع موجود، ظاهرا نباید مورد مجادله فعالین سیاسی اپوزیسیونی که خواهان گذر از رژيم اسلامی است می‌بود، اگر ‏تعلق خاطر آنها به سرنوشت کشور خود، بر خودشیفتگی‌ها، وابستگی‌های ایدئولوژیک، منافع گروهی و شخصی آنها غلبه داشت، و تا زمانی که ‏چنین است بسیاری از آنها نه تنها به هیچ دعوتی در این زمینه پاسخ نخواهند داد، بلکه در مقابل طراحان آن به اشکال محتلف به مخالفت بر خواسته و به ‏صف دو گروه ذکر شده مخالفین اتحاد در فضای سیاسی نزدیک خواهند پیوست. در این میان نام و مدارج تحصیلی و مقام و سابقه مخالفین این اتحاد، فقط می‌تواند برای فریبکاری به کار آید. کسی از آنان اخیرا نوشت، وجود رضا پهلوی مانع اصلی اتحاد در اپوزیسیون است، وی موجد تفرقه و پراکندگی است ‏و اگر می‌خواهد به کشور خدمت کند، کنار بکشد ولی وی عمدا نگفت که چرا مخالفین رضا پهلوی، تا کنون نتوانسته‌اند بین خود اتحادی بر علیه حکومت ‏و برای دموکراسی برپا سازند.‏

          - علاوه براین، فهم این حقیقت ساده نباید مشکل باشد که رژيم اسلامی در این وسط، بیش از همه در تقویت و ادامه این مخالفت‌ها با امر ‏هم‌گرایی و همکار ی مخالفین خود ذینفع بوده و از هر نوع امکان و ابزاری از جمله اهرم‌های تبلیغاتی، لابی‌گران سیاسی، وابستگان اطلاعاتی تا ‏واحدهای تروریستی برای جلوگیری از تحقق چنین امری بر خوردار است. مامورین اطلاعاتی حکومت بطور مرتب و منظم مستقیم و غیر مستقیم مهمترین ‏خط قرمز حکومت را که همانا مخالفت با شکل‌گیری یک اتحاد موثر بر علیه آن است، به اعضای فعال اپوزیسیون یادآوری می‌کنند. مهم نیست شما زمانی ‏وزیر خارجه شاه بوده باشید یا فلان روزنامه‌نگار شناخته شده، یا حقوق‌دانی از دانشگاهی مشهور در پاریس، یا از نزدیکان فلان شخص دموکرات در ‏جبهه ملی یا رهبر جنجالی طیفی از چپ‌ها و فداییان سابق و...، همین که به مخالفت با ضرورت تدارک یک اتحاد وسیع ملی در مخالفت با موجودیت ‏رژيم اسلامی بر خیزید، بی‌درنگ به درون آن گفتمانی هدایت می‌شوید که مهمترین شرط حکومت برای تحمل شما و حمایت پشت پرده در اشکال ‏محتلف از گفتار و کردار شما و تضمین رفت و آمد بستگان‌تان به ایران است. نرم‌ترین و مسالمت‌آمیز‌ترین حرکتی در خلاف این جهت، می‌تواند نام شما را ‏در لیست سیاه آنها برای هدف‌های تنبیهی و ایذایی آتی بگنجاند.‏

          - به موضوع مخالفت با تجمع نیروهای مخالف حکومت فقهی در زیر چتری که حداقل خواست‌های مشترک همه طیف‌های مستقل از یکدیگر اپوزیسیون را می‌پوشاند از زاویه دیگری نیز می‌توان نزدیک شد. حس تشخیص بدیهیات -‏Common Sense‏ - مثل حس پنجگانه انسانی می‌تواند دچار اختلال جدی ‏بشود. روشنی روز و سیاهی شب امری بدیهی است و نیازی به اثبات ندارد، به همین ترتیب است ضرورت اتحاد‌های وسیع مشروط به سکولاریسم و ‏دموکراسی بر علیه رژيم اسلامی. کسانی که علیرغم تعلق خاطر به صف اپوزیسیون، ضرورت نزدیکی و اتحاد محافل و سازمان‌ها و شخصیت‌های ‏مختلف را در مقابله با جمهوری اسامی رد می‌کنند، حس تشخیص بدیهیات را در این عرصه از دست داده‌اند.‏

‏ ‏

چشم‌اندازهای محمل در پیش روی ما

          در دوره حاضر، صرف‌ نظر از از اینکه آقای رضا پهلوی پیامی نو در صحبت‌های خود داشته یا نه، سه مسیر اصلی محتمل، در پیش روی ‏ما، اپوزیسیون مخالف رژيم اسلامی متصور است:‏

          اول اتحاد چند کانونی سیال نیروهای اپوزیسیون سکولار دموکرات، از پادشاهی گرفته تا بقیه بر اساس حداقل اشتراکات و سپس پیوند آن با نارضایتی‌های ‏موجود مردم در درون کشور برای عقب نشاندن حکومت و تضعیف آن تا حذف نهایی.‏

          دوم، ادامه مخالفت بقیه نیروها با دعوت آقای رضا پهلوی به نزدیکی و همکاری مشترک، که نتیجه آن بیشتر از آنکه به نفع آن نیروها باشد، به ایزوله شدن ‏بیشتر آنها و به تقویت بیشتر هواداران آقای رضا پهلوی منجر می‌شود و ممکن است شرایط به گونه‌ای پیش برود که وی حتی اگر خود هم تمایل نداشته ‏باشد، به رهبری، بی‌رقیب تبدیل شده و بن‌بست موجود در سطح اپوزیسیون، حداقل برای یک دوره، به نفع گسترش بیشتر اقبال وی در میان مردم ‏ناراضی داخل و خارج کشور حل شود.‏

          سوم، ادامه وضع موجود در اپوزیسیون بدون تقویت هیچ بخشی از آن، تشدید سرکوب در درون کشور، تسلیم کامل اصلاح‌طلبان حکومتی به ولی فقیه با ‏گرفتن امتیازاتی چند، یکدست شدن کامل رژيم اسلامی، سازش با غرب برای بقا و یا فروش کشور به چین و روسیه، که نتیجه‌ای جز ماندگاری ‏و دوام بیشتر رژيم اسلامی نخواهد داشت.‏

          می‌گویند در پشت پیام آقای رضا پهلوی، آمریکا، اسراییل و عربستان قرار دارند. در این ادعا، رژيم اسلامی با تمامی جناح ‌های آن، منتقدینی از اصلاح‌‏ طلبان حکومتی و بخش پر سر و صدایی از نیروهای اپوزیسیون چپِ مدعی جمهوری ‌خواهی در خارج از کشور توافق و اشتراک نظر کامل با یکدیگر ‏دارند و هر یک با روش‌ها و ادبیات خاص خود در اثبات صحت این ادعا، می‌کوشند.‏

          در این امر نباید هیچ توهمی داشت که تضعیف رژيم اسلامی به نفع آمریکا، غرب، اسراییل و عربستان و رقبای دیگر منطقه‌ای آن است، اما با باید ‏بلافاصله اضافه کرد که منافع کشور و مردم ایران، نه در تشنج ‌آفرینی و تقابل با آنها، بلکه در ایجاد و گسترش رابطه با غرب و متحدان منطقه‌ای آن در ‏دنیای به هم پیوسته کنونی است و هر دو طرف یعنی مردم ایران و نام‌بردگان در این مورد، از منافع متقابل و هم‌سو برخوردارند. تردید در حقیقت زیر هم، ‏جز همگامی و همراهی با رژيم اسلامی هیچ معنای دیگری ندارد، که تضعیف حکومت ایران، تنها شانس مردم و نیروهای دموکراسی‌خواه، برای ‏رهایی کشور از سیطره حکومتی است که ایران را بدتر از هر اشغالگر خارجی، غارت کرده و آن را در آستانه فروش کامل به هر قدرت خارجی‌ای که ‏ادامه حیات استبدادی آن را تضمین کند، قرار داده است.

          اگر حس تشخیص بدیهات، هنوز در نزد ما مختل نشده باشد، راه خروج از این بن‌بست کشنده ‏موجود، همان راه اول، یعنی راه نزدیکی و همکاری بر اساس حداقل اشتراکات ممکن بین شاخه‌های مختلف اپوزیسیون دموکرات و سکولار ‏است، باور کنیم که توسعه جنبش بر علیرژيم را ‏به نفع صالح‌ترین آنها و بر انگیخنن امید همگانی ملی برای ایرانی دموکرات و سکولار، در جلوگیری از فروپاشی کشور و برای دوباره ساختن آن حل ‏خواهد کرد.‏

20 اکتبر 2020

http://www.iran-emrooz.net/index.php/politic/more/86308/?fbclid=IwAR2F7kDZXKS4yIgdemK-2ZSVT9fo4lLrBjr-ZYGEprCFXyldNCyYmC0ojNA

 

بازگشت به خانه