تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو صفحات اول سايت | جستجو در سايت | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
درد را پیدا کردیم!
سخنرانی امانوئل ماکرون در دانشگاه سوربن
ترجمهء وانشا رودبارکی
خانم ها، آقایان
امشب قادر نیستم هیچ واژه مناسبی را برای مبارزه با اسلام سیاسی انتخاب کنم، رادیکال هایی که ما را به تروریسم می رسانند. تنها این واژهها را پیدا کردم: درد را پیدا کردیم، در مورد اقدامات تصمیم گرفتیم و محکم کاری کردیم و تا پایان پیش خواهیم رفت.
امشب، من در مورد باند تروریست ها و همدستانشان صحبت نمی کنم. همچنین در مورد همه ترسوهایی که مرتکب و باعث این حمله شدند.
امشب در مورد آنهایی که نام بربر بر خود دارند صحبت نمی کنم، چون حتی شایستگی این نام را هم ندارند، آنها هیچ نامی ندارند.
امشب، من در مورد احساس مشترک فرانسوی ها صحبت نمی کنم که بسیار ارزشمند است و تمام مسئولین را وادار به صحبت برای برقراری عدالت و اقدامهای لازم می کند.
نه! امشب می خواهم در مورد پسر شما، برادر شما، عمو، دایی و کسی که به عنوان پدر دوستش داشتید، صحبت کنم. امشب می خواهم در مورد همکار شما، معلم شما صحبت کنم که کشته شد، چون تصمیم گرفته بود درس بدهد به قتل رسید. چونکه می خواست به شاگردانش یاد بدهد که شهروند بشوند و وظایف خود را بیاموزند. آزادی بیان را بیاموزند و به آن عمل کنند. امشب می خواهم در مورد ساموئل پاتی صحبت کنم.
ساموئل پاتی به کتاب و کسب دانش بیش از هر چیز علاقه داشت. آپارتمانش به مانند يک کتابخانه بود. بهترين هدیه برای او کتاب های آموزشی بودند. او دوست داشت به نزدیکان و شاگردانش کتاب هدیه کند تا چیز یاد بگیرند. و پس از آنکه در دانشگاه «ليون» تاریخ را تحصیل کرد، تصمیم گرفت تا یک پژوهشگر بشود. راه شما و والدینش را پیش گرفت، مدرس و مدیر مدرسه در شهر «مولن» و همچنین پژوهشگر آموزشی شد.
ما نتوانستیم جایی بهتر از «سوربن» که از هشت قرن پیش، محل دانش بینالمللی و انساندوستی است برای مراسم بزرگداشت او پیدا کنيم، تا که ملت بتواند به او ادای احترام کند.
ساموئل پاتی عاشق درس دادن بود و این کار را بخوبی در مدارس و دبیرستانها یمان انجام می داد تا به دبیرستان «کنفلان سنت هونورین». همه ما در قلب، در حافظه و در خاطراتمان، معلمی را بخاطر داریم که در طی تدریس بر ما اثر گذاشت و مسیر زندگی ما را تغییر داد. معلمی که به ما یاد داد تا بخوانیم، بشماریم، معلمی که نه تنها به ما یاد داد، بلکه با توجه خود، راهی برایمان باز کرد، به توسط یک کتاب، یک نگاه، یا یک آن در زمان گذشته.
ساموئل پاتی از این گونه بود، از جمله معلم هایی که هرگز فراموش نخواهیم کرد. او از افراد علاقمندی بود که قادر بود شب تا صبح مطالعه کند و تاریخ ادیان را خوب فرابگیرد تا بهتر به دانش آموزان خود یاد بدهد. تا بتوانند بیشتر اندیشه کنند و در آموخته های خود جستجو کنند و به کنکاش بکشند. از جمله افراد فروتنی که هزاران بار خود را مورد سئوال قرار می دهند. مثل همین کلاس درس آزادی اندیشه و آزادی وجدان که از ماه ژوئیه گذشته در حال آماده سازی بود، در تابستان گذشته در شهر «مولن» در کنار شما و به دلیل شکهایی که در نیازهای زیر بنایی داشت.
ساموئل پاتی، تجسم عمیق پروفسور «ژورس» بود که در نامه خود به آموزگاران چنین نوشته بود: «استحکام همراه با مهربانی است.» و «کسی که عظمت اندیشه کردن را نشان می دهد، احترام را میآموزد و تمدن را نشان می دهد.»
او کسی بود که وظایف جمهوری را اجرا می کرد. پژواک صدای «فردینان بوسن» بود که میگفت: «برای ساختن یک جمهوری خواه، می بایستی در کمال انسانيت و افتادگی عمل کرد و هر کس باید برای خودش فکر کند و نباید از کسی کور کورانه اطاعت کند و ایمان بیاورد. هر کس خود باید به دنبال واقعیت بگردد، نه اینکه همه چیز را از یک استاد، مدیر، رئیس، یا هر کس دیگری دریافت کند.»
ساختن جمهوری خواه، ماموریت ساموئل پاتی بود. اگر این کار امروز به نظر دشوار می آید، چرا که خشونت، ارعاب، و گاهی ممانعت از خویشتن خودنمایی میکند، بدانید که اینجاست که این امر اساسی تر و مهمتر از همیشه می شود.
اینجا در فرانسه، ما ملت مان را دوست داریم. جغرافیا، طبیعت و تاریخ، فرهنگ و استعارههایش را با معنویات و محتوایش دوست داریم و می خواهیم آن را به همه فرزندانمان یاد بدهیم.
اینجا در فرانسه، پروژه های درونی و جهانی را می پسندیم که با دستورات و تعهدات جمهوری سازگاری دارند. هر روز باید مرور کرد و البته که در هر مدرسه، در هر کالج، در هر دبیرستان، ما به معلمانمان وکالت می دهیم تا که جمهوری خواه پرورش دهند. جایگاه و قدرت لازم را به آنها می دهيم، به آنها آموزشهای لازم را می دهیم، به آنها آنطور که باید ارج می نهیم، از آنها حمایت خواهیم کرد و از آن ها تا جایی که بتوانیم محافظت خواهیم کرد.
چه در داخل و چه در خارج از مدرسه، فشارها و سوء استفاده از جهل و نادانی، که برخی می خواهند به ما تحمیل کنند، در اینجا هیچ جایی ندارند.
او روزی گفته بود: «می خواهم که زندگی و مرگ من اثر گذار باشد» ،گویی که از پیش می دانست.
چرا ساموئل کشته شد؟ چرا؟ جمعه شب، اول فکر کردم که او یک قربانی جدید دیگر از تروریسم کور است، چونکه او هدف اصلی اسلام گرایان نبود، فقط درس می داد. او دشمن دینی که در موردش صحبت می کرد نبود، قرآن را خوانده بود، به شاگردان ش احترام می گذاشت، هر اعتقادی که داشته باشند، به تمدن مسلمانان علاقه داشت!
اما برعکس: ساموئل پاتی، دقیقاً به خاطر همه اینها کشته شد. چونکه او تجسم عمیق جمهوری بود که هر روز در کلاس درس متولد می شد. آن آزادی که در مدرسه منتقل و ماندگار می شود.
ساموئل پاتی کشته شد، چونکه اسلامگرایان می خواهند تا آینده ما را از آن خود کنند و می دانند که با قهرمانان آرامی به مانند او هرگز نمی توانند.
آنان اهل دین و کافر را از هم جدا می کنند. اما ساموئل پاتی تنها شهروند می شناخت.
آنها در بی اعتنایی غرق اند، اما او به دانش معتقد بود. آن ها نفرت به دیگران را می پرورانند، اما او می خواست بدون وقفه چهره ها و اعتبارهای دیگران را بشناسد.
ساموئل پاتی، قربانی توطئه مهلک حماقت، دروغ، مغلطه، تنفر به دیگران و تنفر خاص نسبت به عمق موجودیتی که ما هستیم شد.
ساموئل پاتی، در این روز جمعه چهره جمهوری ما شد و بدین گونه، اراده ما برای در هم شکستن تروریسم، کاهش اسلام گرایان و زندگی در جامعه شهروندانی آزاد، و نیز چهره قاطع ما برای درک کردن و یادگرفتن و درس دادن و آزاد بودن، مانند «معلم» ما، ادامه خواهد یافت.
ما از آزادی که او به این خوبی درس دادید دفاع خواهیم کرد و لائيسيته را به اوج خواهیم برد. ما از کاریکاتور و نقاشی دست نخواهیم کشید، حتی اگر دیگران عقب نشینی کنند. ما تمام فرصتهایی را که در توان جمهوری است، به کلیه جوانانمان اهدا خواهیم کرد، بدون هیچ گونه تبعیضی.
«معلم»! ما ادامه خواهیم داد!
با کمک همه مدرسان و معلمان فرانسه، تاریخ را با تمام شکوه و تدابیرش آموزش خواهیم داد. ما ادبیات، موسیقی و تمامی آثار روان و اندیشه انسانی را درس خواهیم داد.
ما با تمام وجود، بحث ها و استدلال های منطقی و «دوستانه قانع شدن» را دوست داریم.
ما به مانند شما، علم و جنجال های آن را دوست داریم. ما به مانند شما دنبال رشد و انعطاف پذیری هستیم. ما می خواهیم بی وقفه بدانیم و بیشتر بفهمیم.
اینجا یک چیز راه ما را از شما دور می کند: «ما طنز را دوست داریم و قادریم فاصله گذاری کنیم.»
ما به شما یادآوری می کنیم که آزادی ما به پایان دادن به تنفر و خشونت و احترام متقابل بستگی دارد.
«معلم»! ما ادامه خواهیم داد. و در تمام دوران زندگی، صدها انسانی که از شما آموزش دیده اند، روحیه انتقادی را که به آنها آموزش دادید اجرا خواهند کرد.
شاید برخی از آن ها به نوبت خود آموزگار بشوند، آنها هم به نوبه خود شهروندان جوانی را آموزش خواهند داد و به آن ها یاد خواهند داد تا که جمهوری را دوست داشته باشند. ملت و اعتبارهای ما را به همراه اروپا، به آن ها درس خواهند داد.
ما زنجیروار و بدون توقف، ادامه خواهیم داد.
بله! این مبارزه برای آزادی و به خاطر دلیلی که اکنون شما چهرههایش هستید، ادامه دارد. چونکه ما موظفیم این کار را برای شما و برای خودمان انجام دهیم. مانند «معلم» در فرانسه.
نور هرگز خاموش نمی شود. زنده باد جمهوری، زنده باد فرانسه.