تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو صفحات اول سايت | جستجو در سايت | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
جو بایدن و توهم بهشتِ بَرین!
مدير مسئول سايت «مشروطه»
میتوانم با قاطعیت به شما بگویم که تقریباً تمامی تحلیلهای امیدبخشی که از چشمانداز ورود جو بایدن به کاخ سفید برای مردم ایران در رسانههای مختلف منتشر شده و در هفتههای آینده نیز منتشر خواهد شد، بخشی از پروژهی پوسیدهی گفتار درمانی رژیم تروریستی آخوندی برای فریب مردم و یا عملیاتهای روانی لابیهای جمهوری اشغالگر اسلامی برای آماده سازی زمینههای درون حکومتی برای شروع مذاکرات تازه است. سرمایهگذاری رژیم آخوندی بر روی انتخاب جو بایدن هم هرگز نَه به عنوان راه نجات قطعی، بلکه فقط به عنوان انتخاب «سرطان پیشرفته و لاعلاج» به جای «مرگِ حتمی و زودهنگام» میتواند تحلیل و تفسیر شود. من معتقدم که ورود جو بایدن به کاخ سفید برای مردم ایران هم به معنای عدم تغییر شرایط و فرو رفتنِ جامعه به حالتِ بلاتکلیفیِ کوتاهمدت یا بلندمدت توأم با خودتلقینیهای واهی و بعد از آن هم شروع موج جدید و وسیعتری از خشم و یأس و نارضایتی خواهد بود که میتواند این «سرطان پیشرفته» را به «مرگ حتمی» تبدیل کند.
اثرات ریاستجمهوری قریبالوقوع جو بایدن بر وضعیت کشور ما را میتوان با طرح 3 پرسش به بحث و بررسی گذاشت:
1. آیا دولت آمریکا به برجام باز خواهد گشت؟
برداشت و تفسیر من این است که بازگشت به برجام از اساس منتفی محسوب میشود و ادعاهای مضحک حسن کلید قاتل و مترسکِ مالهکشِ نظام جواد ظریف دربارهی لزوم بازگشت آمریکا به برجام هم خیالپردازیهای ناشتا و بیپشتوانهای است که صرفاً به عنوان یک اهرم فشار بیتأثیر بر دولت جو بایدن کاربرد دارد. چون دانلد ترامپ در طول ۴ سال گذشته و با نقض سیاست مماشات دولت اوباما و خروج از قرارداد ننگین برجام، علیرغم تمام مخالفتهایی که اتحادیه اروپا از خود بروز داد و علیرغم تمامی تبلیغات انتخاباتی باند اوباما، عملاً و به طور واضح و مشخص به جهان نشان داد که این قرارداد، ایراداتی بسیار اساسی داشته و به شدت خوشبینانه و سادهانگارانه و عجولانه تنظیم و تدوین شده و هرگز نتوانسته که از تلاشهای جمهوری اسلامی برای توسعهی برنامهی اتمی غیرصلحآمیز جلوگیری کند و هم اینکه در برقراری ثبات و صلح و آرامش در منطقه نیز عقیم و عاجز بوده و چه بسا دقیقاً نتیجهای خلافِ انتظار را به دنبال داشته است. چون با افشاگریها و تلاشها و پیگیریهای دولت اسرائیل و شخص بنیامین نتانیاهو اثبات شد که بعد از عقد قرارداد برجام، جمهوری تروریستی اسلامی به طور مخفیانه مشغول پیشبرد برنامههای هستهای بوده و هم گروه ١+۵ و هم آژانس بینالمللی انرژی اتمی را فریب داده بوده و در حال حاضر هم پروندهی این موضوع همچنان بدون هیچگونه پاسخی از سوی رهبران رژیم آخوندی در آژانس بینالمللی انرژی اتمی بینتیجه باقی مانده و در دست رسیدگی و بررسی است. ضمن اینکه پولهای بادآوردهای که از محل منافع برجام به جیب رژیم تروریستی آخوندی سرازیر شد، تماماً در جهت گسترش جنگ و نا آرامی در منطقه و تشکیل و تغذیهی انواع گروههای تروریستی و شبهنظامی و برقراری پایگاههای نظامی در سوریه و عراق با هدف عملیاتهای خرابکارانه و تهدید کشورهای منطقه (به ویژه اسرائیل) و همینطور دخالت در امور کشورهای همسایه هزینه شد، به گونهای که بر اساس تخمینهای حداقلیِ معتبرترین نشریات جهان، از جمله هافینگتنپست و دیلیبیست، رژیم اشغالگر آخوندی سالیانه تا 140 هزار میلیارد تومان فقط در سوریه با هدف حفظ بشار اسد در قدرت به هر قیمت و وسیله هزینه کرده است که این مقدار حدوداً 3 برابر کل بودجهی سالیانهی نهادهای نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی بوده است. ضمن اینکه اثبات ارسال موشکهای بالیستیک به گروههای شبهنظامی و تروریستی (به خصوص تروریستهای حوثی) توسط سپاه تروریستی پاسداران که در طی یک گزارش محرمانه توسط آنتونیو گوترش تقدیم شورای امنیت سازمان ملل شد و همینطور تهدید تلویحی کشورهای اروپایی به حملهی موشکی توسط فرماندهان سپاه تروریستی پاسداران به دلیل ناکارآمدی ساز و کارهای اقتصادی جایگزین اتحادیه اروپا بعد از خروج آمریکا از برجام و نیز آزمایشات موشکی متعدد سپاه تروریستی پاسداران که به اعترافِ خودِ مقامات جمهوری اسلامی، از علل اصلی خروج آمریکا از برجام بود، باعث شد تا برنامهی موشکی جمهوری اسلامی به یکی از اصلیترین موضوعاتِ مورد تأکید کشورهای اروپایی مثل آلمان و فرانسه برای طرح در مذاکرات جدید تبدیل شود.
نکتهی خیلی مهم دیگر این است که دانلد ترامپ در دوران ریاستجمهوری خود، معادلات منطقه را دستخوش دگرگونی کرد و توانست جبههای متحد از کشورهای عربی را علیه جمهوری تروریستی اسلامی ایجاد کند که با موفقیت طرح صلح اعراب و اسرائیل، این جبهه به شدت تقویت و هدفمند شد و این جبهه در حال حاضر یک وزنه و قطب قدرتمند و غیر قابل انکار در منطقه محسوب میشود که میتواند بر روی تکتک شروط دولت جو بایدن برای مذاکره با جمهوری اسلامی بسیار تأثیرگذار و تعیینکننده باشد. با این اوصاف، نَه تنها انتظار برای بازگشت آمریکا به برجام یک انتظار مضحک و دور از واقعیت محسوب میشود، بلکه حتی در صورت شروع دور جدیدی از مذاکرات، این مذاکرات بسیار پیچیده و غیر قابل پیشبینی خواهند بود.
اما موضوع دیگری که باید به آن توجه داشت و بسیار هم حیاتی شمرده میشود این است که رژیم تروریستی آخوندی، آن هم با این میزان و وسعت از جنگ قدرت و درگیریها و اختلافات داخلی که حتی به بیت رهبری هم کشیده شده، آیا حاضر به شرکت در دور جدیدی از مذاکرات و مذاکره بر سر برنامهی موشکی و عقبنشینی کامل از دخالت در کشورهای منطقه خواهد بود؟ آن هم در شرایطی که کمتر از 7 ماه به برگزاری انتصابات 1400 باقی مانده و دانلد ترامپ هم حداقل تا 20 ژانویه 2021 در کاخ سفید باقی خواهد ماند و قطعاً حداقل تا یک سال آینده، شروع هر نوع مذاکرهای کأن لم یکن تلقی میشود و از سال آینده هم در بهترین حالت قابل تصور، تازه رژیم تروریستی آخوندی باید با یک رئیسجمهور و کابینهی جدید وارد مذاکراتی شود که نَه تنها بسیاری از بازوهای تروریستی جمهوری اسلامی را در منطقه قطع خواهد کرد، بلکه برنامههای موشکی و نظامی سپاه تروریستی پاسداران را هم بر روی میز مذاکره قرار خواهد داد.
مورد دیگری که این مذاکرات را باز هم پیچیدهتر از قبل خواهد کرد، همانطور که پیشتر هم اشاره کردم، مسألهی نحوهی بازرسی از تأسیسات اتمی جمهوری اسلامی توسط آژانس بینالمللی انرژی اتمی خواهد بود، چون در حال حاضر رژیم آخوندی به دلیل فریب نمایندگان و کارشناسان آژانس و پنهانکاریهایی که به طور مشخص اثبات شده، در آژانس بینالمللی پروندهای با زوایای لاینحل دارد و تا زمانی که به جزئیات کامل این پرونده رسیدگی نشود و این پرونده مختومه نگردد، مذاکرهای هم به سرانجام نخواهد رسید.
2. آیا در صورت شروع دور جدیدی از مذاکرات، تحریمها به سرعت لغو خواهند شد؟
در این زمینه، دو مسألهی جداگانه باید مورد طرح و بررسی قرار گیرد. نخست اینکه آیا تحریمها به سرعت لغو میشود و دوم اینکه آیا با لغو تحریمها، جمهوری اسلامی میتواند تمامی سرمایههایی که بعد از خروج آمریکا از برجام از کشور فرار کرده را مجدداً به کشور باز گرداند؟
در پاسخ به مسألهی اول باید به سادگی گفت که خیر. دولت اوباما حتی در لغو تحریمهای نسبتاً پیش پا افتادهای که قبل از سال 2015 وضع شده بود هم علیرغم گذشت ماهها، موفقیت چشمگیری نداشت و قطعاً در مورد تحریمهای بسیار پیچیده و بیسابقه و چند لایهی فعلی که به گفتهی دولت دانلد ترامپ، در هفتههای آینده هم ابعاد بیشتری به خود خواهند گرفت، مراتب به وضعیت دشوارتر خواهد بود. ضمن اینکه لغو تحریمها تماماً در حیطهی اختیارات رئیسجمهور آمریکا نیست و برای لغو هر تحریم، باید پروسهی نسبتاً طولانیمدتی در سنا و مجلس نمایندگان و وزارت خزانهداری آمریکا طی شود و با توجه به اینکه به احتمال بسیار زیاد جمهوریخواهان در این دوره، اکثریت سنا را به دست خواهند گرفت، روند لغو تحریمها برای دولت جو بایدن، اما و اگر های بسیاری خواهد داشت که باز هم این پروسه را طولانیتر و دشوارتر خواهد کرد.
در جواب مسألهی دوم هم باید باز هم به سادگی گفت که خیر. چون شرکتهای بزرگ و معتبر اروپایی، عروسکهای خیمهشببازی قدرتهای جهان نیستند که هر هفته و هر ساعت، تصمیمات جدیدی را اتخاذ کنند، بلکه سیاستها و برنامههای بلندمدتی را برای خود وضع مینمایند و به دلیل فاکتور «اینرسی» بازار و همینطور ملاحظات امنیتی و محافظهکارانه، حتی شرکتهای کوچک هم تا مدتی بعد از لغو تحریمها، تصمیمی برای بازگشت به بازارهای ایران نخواهند گرفت. به طور مثال بعضی از تحلیلگران و صاحبنظران سیاسی مانند کلِمنت ترمه معتقدند که شاید حتی به نزدیک به ۱۰ سال بعد از لغو کامل تحریمها زمان نیاز باشد تا شاید شرکتهای غولپیکر و معتبر فرانسوی مثل شرکت توتال تصمیم به بازگشت دوباره به بازارهای ایران بگیرند. بنابراین صرفاً لغو تحریمها، چارهی اوضاع به شدت نابسامان و رو به زوال جمهوری اسلامی نخواهد بود.
3. آیا اراده و توانی در داخل بدنهی فاسد جمهوری تروریستی اسلامی برای درمان اقتصادِ فلج و در شرفِ فروپاشی و بهبود وضعیت معیشتی مردم ایران وجود دارد؟
اصولاً مردم ایران در هیچ زمینهای، اولویت جمهوری تروریستی اسلامی به شمار نمیروند و تنها مصرفِ اجتماعی و سیاسیِ مفهومِ «مردم» در ساختار جمهوری اسلامی زمانی قابل مشاهده است که رژیم آخوندی بخواهد از مردم «علیه دشمن» یا از مردم «علیه مردم» استفادهی ابزاری بنماید.
اجازه بدهید که قبل از هر چیز، گریزی بزنم به 5 سال و 4 ماه قبل، زمانی که حسن کلید قاتل امضای قرارداد ننگین برجام یا به قولِ خودش «آفتاب تابان!» را به مردم ایران تبریک گفت. دقیقاً در همان روز (مورخ 11 مرداد 1394) حسن کلید قاتل که به خوبی میدانست برجام اگر منافعی هم داشته باشد، تماماً به جیب سپاه تروریستی پاسداران و رهبر جنّیِ نظام مقدس سرازیر میشود، در شبکهی 1 صدا و سیمای آخوندی ظاهر شد و آب پاکی را به طور کامل بر روی دستان مردم ایران ریخت و به مردم ایران گفت:
«کسی فکر نکنه که امروز که توافق شده، از فردا همهچیز درست میشه! نَه! این نهال تازه غرس شده و باید ازش مراقبت کنیم! بعد از این توافق ما 2 راه داریم! یا میتونیم قیمت دلار رو کاهش بدیم و قیمت کالاها رو برای مردم بیاریم پایین، یا اینکه میتونیم با منافع برجام، سرمایه گذاری های بلند مدت انجام بدیم! ما راه دوم رو انتخاب میکنیم! هدف مردم ما دستیابی به منافع آنی اما مضر نباشه!»
منظور حسن کلید قاتل از سرمایه گذاریهای بلند مدت هم کشتار و سرکوب مردم سوریه و حفظ بشار اسد در قدرت و تشکیل پایگاههای نظامی در سوریه و عراق و تغذیهی یک مُشت تروریست مافنگی و پاپتی و مُفتخوار و حیفِ نان در صنعاء و نوار غزه و لبنان و عراق و تقویت طالبان و داعش در افغانستان و احداث بیمارستانهای فوقتخصصی و مجهز و بذل و بخششهای بیحد و حصر در عراق و لبنان و شمال آفریقا بود که باعث شد نَه تنها منابع مالی که از محل قرارداد برجام به دست جمهوری تروریستی اسلامی رسید، بلکه بخش بزرگی از بودجهی نهادهای رفاهی کشور هم در راه همین ماجراجوییها به هدر رود. همین «سرمایهگذاریهای بلندمدت!» هم موجب شد تا نَه تنها قیمت دلار و قیمت کالاهای اساسی خانوار در کشور کاهش نیابد، بلکه بازار به سرعت با موج عجیبی از تورم مواجه شود که در نهایت 2 سال و 5 ماه بعد و قبل از اینکه آمریکا حتی تصمیم به خروج از برجام گرفته باشد، اعتراضات سراسری 96 را در نزدیک به 200 شهر کشور رقم زد.
در حال حاضر هم وضعیت اقتصادی و سیاسی رژیم آخوندی به دلیل کاهش تاریخی و بیسابقهی درآمدهای نفتی و غیرنفتی، حتی قابل مقایسه با 5 سال قبل هم نیست و جمهوری اسلامی پولهای هنگفتی را به بازوهای تروریستی خود بدهکار است که حتی در صورت انجام مذاکرات موفقیتآمیز و لغو تحریمها و جذب سرمایه هم باید تمامی منابع مالی حاصل از این توافقات، به همین بازوها تزریق شود و چالههای ایدئولوژیک رژیم از حقوق مردم محروم ایران سرریز شود تا بلکه مرهمی باشد بر روی زخمهای عمیق و کشندهای که در طی 4 سال گذشته بر پیکرهی فاسد و فرتوت این رژیم نقش بسته است و همین هم باعث خواهد شد که در نهایت حتی ریالی، سهم سفرهی مردم محروم ایران نباشد.
در یک نتیجهگیری کلی، آینده برای مردم ایران بسیار مبهمتر از قبل تصور شده و روزنهی امیدبخشی هم برای بهبود وضعیت معیشتی مردم و رفع دغدغههای سیاسی مشاهده نمیشود و شاید تنها تغییر واقعبینانهای که بتوان از حضور جو بایدن در کاخ سفید انتظار داشت این است که از این پس، سرکوب و کشتار مردم معترض ایران توسط جمهوری اسلامی، با واکنشهای بسیار کمتری از سوی دولت آمریکا مواجه خواهد شد. شادیهای زودگذر و تصنعی و نمایشی هواداران و حامیان و لابیهای این رژیم اشغالگر از پیروزی جو بایدن در انتخابات هم بیشتر مربوط به کینههای وصفناپذیری است که از دانلد ترامپ به دل گرفته بودند، آن هم به دلیل ضربات مهلکی که در طی 4 سال گذشته بر اساسیترین و حیاتیترین ارگانهای سیاسی و اقتصادی این رژیم وارد کرده بود.
در یک کلام، جمهوری اسلامیِ بعد از دانلد ترامپ هرگز و هیچگاه به جمهوری اسلامیِ قبل از دانلد ترامپ تبدیل نخواهد شد و باز نخواهد گشت و منشأ تمامی دغدغهها و مشکلات و محرومیتهای مردم ایران هم ساختار فاسد و تمامیتخواه و اصلاحناپذیر این رژیم اشغالگر و تروریستی است.
خانه از پایبست ویران است!