تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

  خانه   |    آرشيو صفحات اول سايت    |   جستجو در سايت  |  گنجينهء سکولاريسم نو

 14 آذر ماه 1399 -   4 دسامبر 2020

درک سکولار دموکرات ها از آموزش زبان

بیانیه ای از مهستان جنبش سکولار دموکراسی

 

پیشگفتار:

اين سند، که در مهستان جنبش سکولار دموکراسی ايران به تصويب اعضاء آن رسيده است، می کوشد تا مواضع اين جنبش را در مورد سه مفهوم بکار رفته در حوزهء زبان بيان دارد که عبارتند از آموزش يک زبان واحد سراسری، آموزش زبان های مادری، و آموزش به زبان های مادری.

در عين حال:

- از آنجا که در بین «سکولار دموکرات ها»ی عضو مهستان طرفداران حکومت فدرال دموکراتیک دوشادوش طرفداران حکومت تک ساحتی دموکراتیک وجود دارند و، در نتيجه، در اين سند بحث ما نمی تواند بر له یکی و بر علیه دیگری باشد – چرا که در نهایت، این ملت ایران است که، پس از شنیدن دلایل طرفین و محک زدن آنها با واقعیات عینی جامعه، شکل ادارهء کشور را انتخاب خواهد کرد - لذا آنچه در زیر می آید ورای دو گرایش مذکور خواهد بود؛ بدین معنی که طرفداران حکومت تک ساحتی از واژه های «حکومت محلی» و «پارلمان محلی» معنای استانداری ها و شهرداری ها را مستفاد می کنند، با همان وظایف و مرزهای عملی که در برخی از کشور تک ساحتی اروپا وجود دارند، حال آنکه تلقی و برداشت طرفداران  «دموکراسی فدرال» از این دو واژه می تواند یکی از اشکال خودگردانی باشد که در برخی ديگر از کشورهای اروپائی وجود دارند.

یکم - آموزش یک زبان واحد سراسری

الف: می دانیم که در «نظام های دموکراتیک» اَعمال و تصمیمات دولت از طريق رجوع به قوانینی که ریشه در قانون اساسی دارند توجیه شده و قابل دفاع اند. یکی از وظایف اساسی چنین دولتی، ایجاد چنان فضای ضروری و مناسبی است که در آن توسعهء اجتماعی - اقتصادی «فرد» ممکن می گردد. بدون وجود شرایطی که در آن آزادی های فردی امکان ظهور پیدا کند، و نيز بدون وجود یک «معیار واحد و معین حقوقی – اجتماعی» برای همهء ایرانیان، امکان توسعهء پایدار و موزون کشور در کلیت خویش ناممکن است. یکی از لازمه های اساسیِ ایجاد این «معیار توسعهء هماهنگ همهء بخش های کشور، و نیز یکی از ابزارهای مهم توسعهء اجتماعی - اقتصادی فرد «آموزش یک زبان واحد سراسری» می باشد. از اینجاست که می گوئیم «آموزش یک زبان واحد» کاری است همانند آموزش های دیگر عمومی همچون آموزش علمی و یا تنیکی که از وظایف دولت است.

ب: آموزش یک «زبان واحد سراسری» برای همهء ایرانیان در کشوری با زبان های مختلف موجب زمينه سازی برای گفتگوهای فرهنگی شده و امکان نزدیکی فرهنگ های مختلف موجود در کشور و، در نتیجه، رشد همبستگی ملی را فراهم ساخته و مآلاً منتهی به پذیرش فرهنگ چندگانه در کشور شده و از «تک فرهنگی»، که می تواند مخرب وحدت ملی باشد، جلوگیری می کند.

پ: نتیجهء عملی این امر آن خواهد شد که در فضای عمومی جامعه، اعم از بوروکراسی، اماکن آموزشی، دادگاه ها، ارتش، شهرداری ها و تمام نهادهای دولتی، مطالب مورد نظر با یک زبان گفته و نوشته خواهد شد. این امر به افزایش تحرک اجتماعی فرد و شانس رشد استعدادهای وی در زمینه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کمک می کند. معنی این سخن این نیز هست که تسلط همهء افراد کشور به یک زبان واحد امر دفاع از حقوق اقلیت ها را نیز آسان تر می سازد.

ت: نکتهء مهم این است که انجام این وظیفه از سوی دولت، دلیل فرهنگی، دینی و یا هویتی ندارد؛ چرا که دولت دموکراتیک مبنای عمل خویش را نمی تواند تعریف معینی از فرهنگ، هویت و یا دین قرار دهد و هر عمل دولت فقط با قانون توجیه پذیر است. به همین خاطر، در کشورهای دموکراتیک، برخلاف قدرت های سیاسی اقتدارگرا، دولت در اموری مثل هویت، تاریخ، فرهنگ، دین و تربیت کودکان بی طرف است.

 

دوم - آموزش زبان مادری 

الف: در نظام های سکولار دموکراتیک، آموزش زبان مادری - که از خانواده شروع شده و سپس در ادبیات، هنر، اداب و رسوم، مناسک شادی و عزا و… گسترش می یابد و موجب بالندگی و گسترش فرهنگ قومی و در نهایت افزایش غنای فرهنگ کل جامعه می شود - مورد پشتیبانی وحمایت دولت قرار می گیرد. بنابراین، در کشورما که از تبارها و اقوام گوناگون تشکیل شده است، رشد و توسعهء زبان های مادری، که بخشی از سرمایهء فرهنگی کشور محسوب می شوند اهمیت زیادی دارد.

ب: اما باید توجه داشت که «زبان مادری» مقوله ای است فرهنگی - هویتی که نمی تواند کارکرد زبان واحد سراسری را داشته باشد. لذا اين امر جنبهء محلی دارد و کمک به حفظ و توسعهء زبان مادری باید از طرف حکومت های محلی (از جمله شهرداری ها) انجام شود.

پ: بديهی است که آموزش زبان مادری در ابتدا در خانه ها انجام می گيرد و سپس، از طریق حکومت های محلی و به طرق مختلف، در اختیار نهادهای مدنی، موسسات هنری و فرهنگی قرار می گیرد.

ت: نکته مهم آن است که خدماتی که دولت مرکزی در اختیار مردم می گذارد، در هر بخش قومیتی دو زبانه خواهد بود. برای مثال اموری مثل بازپرسی، تفهیم اتهام، بیانات شاهدین در دادگاه و، در صورت لزوم، به دو زبان انجام خواهد گرفت.

 

سوم - آموزش به زبان مادری

الف: تصور کنید که دولت های مرکزی و محلی موظف باشند هزاران معلم را در مقاطع تحصیلی ابتدایی، متوسطه، آموزش عالی و آموزش های هنری، صنعتی و اداری برای تدريس به ده ها زبان موجود در کشور آماده کنند تا مواد درسی مختلف همچون فیزیک و شیمی و ریاضی و … را تدریس کنند. چنين کاری در يک کشور يکپارچه نه مفید و نه حتی ممکن است.

ب: همچنين، اگر بخواهیم فارغ از هر نوع جانبداری سیاسی به این موضوع بنگریم و آن را فقط از زاویهء منافع ملی و امکان رشد مساوی افراد کشور مورد بررسی قرار دهیم، به این نتیجه می رسیم که آموزش نظام مند موضوعات عمومی و ملیِ مطرح شده در سطح زبان واحد سراسری و با بودجهء دولت مرکزی يا محلی به زبان های مادری، نه به امکان بوجود آمدن حداقل استانداردها برای همهء افراد کشور کمک می کند، نه به افزایش تحرک اجتماعی در بین اقلیت ها.

پ: با اين همه، دموکراسی ايجاب می کند که، در بيرون از وظایف دولت مرکزی و دولت های محلی، اشخاص و گروه ها بايد بتوانند آزادانه و با بودجهء خود دست به آموزش به زبان مادری هم بزنند، بی آنکه اين آزادی لزوماً به معنی نفی ضرورت آنچه در مورد زبان سراسری و آموزش زبان مادی گفته شد باشد.

 

بازگشت به خانه