تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

  خانه   |    آرشيو صفحات اول سايت    |   جستجو در سايت  |  گنجينهء سکولاريسم نو

 23 آذر ماه 1399 -  13 دسامبر 2020

 حکایت سعدی و خیالات اتمیِ رژیم!

محمد هادی

در میان ملل و اقوام مختلف دنیا شاید ایرانیان تنها ملتی باشند که به زیارت قبور شاعران خود میروند و شاعران بزرگ ایران در نزد مردم، مقامی والا و همطراز با مقدسات مذهبی دارند و سعدی، شاعر شیرین سخن شیراز بیشک یکی از برجسته ترین آنهاست.

سعدی در باب چهارم کتاب گلستان اش، که «در فوائد خاموشي» نام دارد، در حکايت يازدهم می نويسد: «منجمي بخانه درآمد. يکي مرد بيگانه را ديد با زن او بهم نشسته. دشنام و سقط گفت و فتنه و آشوب برخاست. صاحبدلي که برين واقف بود گفت:

تو بر اوج فلک چه داني چيست

که نداني که در سرايت کيست؟»

یعنی اینکه تو که در روی زمین از چهار دیواری خانه ات بی خبری، چه ات به گردش ستارگان آسمان! حال حکایت فعلی رژیم آخوندهاست که از سویی در پی دستیابی به بمب اتم و موشک های قاره پیما و خیال فرستادن اولین سفینه اسلامی به فضا و دیگر توهماتی از این قبیل هستند در حالیکه، از سوی ديگر، در اوج ضعف و غفلت در روز روشن دانشمند مسئول پروژه اتمی  رژیم شان را به درک واصل می کنند و آخوندهای توسری خورده تنها در حد خالی بندی و دادن وعدۀ سرخرمنِ انتقام  از سوی سرداران شکم گندۀ سپاه واکنش نشان می دهند: سرداری می گوید انتقام می گیریم، سرداری دیگر با تاکید و تشدید می گوید انتقام خیلی سختی می گیریم و سردار آخری در مسابقه خالی بندی نعره می زند که دشمنان ما بدانند که ما انتقام خیلی خیلی  سختی خواهیم گرفت! حتی خود خامنه ای، از فرط گیج گیجه خوردن از هلاکت نوبتی سرداران جنگی و هسته ای اش، با حواس پرتی در جوانمرگ شدن آخوند یزدی(*) در سن 89 سالگی به همسر او که قبل از  یزدی مرده تسلیت می گوید!

 بدتر و مسخره تر اینکه در خیابان ها مشتی از لات و لوت ها و جیره خواران ردۀ پائین رژیم، با مشت های گره کرده راه افتاده و شعار میدهند که: «تا قصاص نگیریم آرام نمی نشینیم!» و یا «وای اگر خامنه ای حکم قصاصم دهد!»؛ عکس العملی مسخره تر از این نمی توان تصور کرد که از یک طرف بزرگترین مهرۀ هسته ای رژیم با پیشرفته ترین سلاح و تکنیک (و بقول خودشان از طریق سیستم هوشمند ماهواره ای) در قلب تهران ترور می شششود و، از طرف دیگر، عده ای لات و لوت با زنجیر و پنجه بوکس و قمه می خواهند ترور کنندگان را قصاص کنند!

وعدهء انتقام و شاخ و شانه کشیدن آخوندها بیشتر شبیه مثال پسری بود که در حضور پدرش با کسی قصد دعوا و کتک کاری داشت و در حالی که با مشت گره کرده  یقه طرف مقابل را گرفته بود، از پدرش می پرسید: «بابا اجازه میدی با مشت بزنم و لت و پارش کنم؟» و پدر با پوزخندی به پسر می گفت: «پسر جان، تو اگر اهل کتک و مشت زدن بودی هیچ موقع منتظر اجازه من نمی شدی!»

براستی اگر رژیم جرئت انتقام و تلافی داشت، در پی ترور قاسم سلیمانی از سوی آمریکا، بی خودی بیابان های بی آب و علف و مملو از مار و عقرب عراق را موشک باران نمی کرد!

به اعتراف خود آخوندها، واقعیت نهفته در لابلای عکس العمل های رژیم آن است که در سیستم امنیتی و اطلاعاتی رژیم حفره ها و سوراخ ها و دسته بندی ها و باندهای مختلفی وجود دارند که انعکاس و عکس بردان درست سیستم ملوک الطوایفی و مافیایی حاکم بر نظام ولایت فقیه اند و، بطور موازی و همزمان، هر کس و هر نهادی برای خود عوامل اطلاعاتی و زندان و دستک و دنبک دارد و بهمین دلیل هم هست که رژیم آخوندها، حتی بعد از چهل سال لم دادن در منبر قدرت،  شکل و شمایل یک رژیم عادی و معمولی را نداشته و بدون استحکام و اقتدار، همواره و هنوز نگران سرنگونی است، و از کوچک ترین اعتراضاتِ حتی صنفی، طنین سرنگونی می شنود و بهمین دلیل در ظاهر برای قدرت ها خالی بندی می کند و در پس پرده از آنها تضمین و بیمه نامه بقاء اش را گدایی می کند!

اساساً، رژیم بخاطر شرایط انفجاری داخل است که از خارج می ترسد! و در برابر ترس و زبونی در مقابل قدرت ها، علی الحساب و بطور مقطعی فقط زورش به مردم بی سلاح و بی دفاع می رسد. ولی در عین حال بخوبی می داند که این عدم تعادل قوا بین مردم و رژیم موقتی و شکننده است و اگر آن لحظهء موعد و فرصت استثنایی فرا رسد نرخ سوراخ موش برای قایم شدن آخوندها سر به آسمان می زند!

آخوندها بهمین دلیل کوچکترین اعتراضات را - از ترس گسترش و شعله ور شدن آنها - با بالاترین میزان خشونت سرکوب می کنند چرا که خوب می دانند اگر گربه معترض را در جا نکشند به سرعت تبدیل به شیری می شود با اشتهای بلعیدن و براندازی کل نظام!

__________________________

(*) با توجه به میانگین عرض و طول عمر آخوندها، مرگ قبل از صد سال آنها جوانمرگ و ناکام مردن محسوب می شود!

بازگشت به خانه