تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

  خانه   |    آرشيو صفحات اول سايت    |   جستجو در سايت  |  گنجينهء سکولاريسم نو

 1 اسفند ماه 1399 -  19 فوريه 2021

 محاکمهء بی جای پنجاه سال پيش؟

پرويز رئوفی

پنجاه سال قبل عده ای جرأت کرده اند اقدامی بکنند و بر اثر بی تجربگی و بی احتیاطی موفق نشده اند. تاوانش را هم به بهای جان شان داده اند. حالا، در کنار فرصت طلبان نا اهلی که برای لاپوشانی خیانت هایشان خود را به آنها متصل می نمایاند، ورشکستگان به تقصیر هم شکست های حاصل از بی عملی و تسلیم و مبارزات دروغین خود را می اندازند گردن شان.

چرا آدم هایی مثل آقای محمود تجلی مهر از بزرگداشت ماجرای سیاهکل ناراحتند؟ به چه چیزی معترضند؟ چرا بلد نیستند به نقد منصفانه و منطقی این ماجرا (که بهمراه آنانی که خود را به آن منتسب می کنند جای نقد فراوان دارند) بپردازند؟ چرا فکر می کنند برای نقد نظریهء کسی باید از تحقیر او آغاز کرد؟

آقای تجلی مهر راست و دروغ را سر هم می کند. می گوید: "دارند برای ما عاشورای جدیدی درست می کنند". نقل این ماجرا چه شباهتی به عاشورا دارد؟ می دانیم عاشورا حماسه ای ساختگی است. آیا ماجرای سیاهکل هم ساختگی است؟ اتفاق نیفتاده ؟ داستانی خیالی است؟ نبوده اند چنین آدم هایی؟ نیفتاده چنین اتفاقی؟ کشته نشده اند این اشخاص؟ از جان گذشته نبوده اند؟

درست است؛ آنها پنجاه سال قبل مطابق نظرامروز ما عمل نکرده اند. شکست هم خورده اند. اما مگر نقل واقعهء 1905 روسیه و هجوم روستاییان به کاخ تزار را «ساختن عاشورای دیگر» می خوانند؟ مگر کسی کشیش گاپون را، بخاطر رهبری آن جریان و شکست و کشته شدن عده ای مرد و زن بی سلاح سرزنش می کند؟ مگر کسی نقل ماجرای قیام ملوانان رزمناو پوتمکین، که شکسست خورد و در میانهء جنگ روسیه و ژاپن به کشته شدن تعدادی افسر و ملوان و نابودی یکی از مجهزترین رزمناو های روسیه انجامید را به ساختن عاشورای دیگر تعبیر می کند؟ مگرآن ماجرا تبدیل به حماسه نشد؟ مگر داستان و فیلم از آن واقعه ساخته نشد؟ مگر از ملوانان شکست خورده ولی زنده مانده تجلیل نشد؟

آقای تجلی مهر می نویسد: "(تئوری بقا) که ساخته وپرداخته خودش است، و روشن نیست که منظورش چیست، و یا آن را ازکجا آورده است..."

پویان از کجا میدانست که پنجاه سال بعد، آدمی مثلاً درس خوانده، خواهد آمد که توانایی درک توضیح روشن او از تئوری بقا را نخواهد داشت؟ نفمیدن آقای تجلی مهر چه ربطی به پویان دارد؟ پویا ن خیلی روشن در چند سطر توضیح داده. می گوید: «نظریهء "تعرض نکنیم تا باقی بمانیم"، در حقیقت چیزی جز این نیست که بگوییم «به پلیس اجازه دهیم بدون برخورد با مانع ما را در نطفه نابودکند. برای چه باقی بمانیم؟ تعرض نکردن به معنای نفی هرگونه تلاش سازنده برای افزایش امکانات نیروهای انقلابی است»

می توان با حرف پویان موافق نبود. ولی فهمیدن حرف اش احتیاج به نبوغ ندارد. بله، درست است، اصطلاح "تئوری بقا" را پویان بکار برده. ولی مگر خبطی کرده؟ مگر همه باید، مثل آقای تجلی مهر، لقمهء آماده و احتملاً بارها جویده شده ای باشد تا فرو ببرند؟ وضعیت سیاسی آن دوران و حتی امروز همان تئوری بقای پویان است: «تکان نخورکه دشمن عصبانی می شود و می زند و می کشد».

جماعت سنتی عادت کرده اند که هر نظری بایستی بر جمله یا گفته ای از گذشتگان تکیه کرده باشد وگرنه بی اساس است. این یعنی تفکر مستقل ممنوع. یعنی «جوان برو پی کارت، این من هفتاد هشتاد ساله ام که حق حرف زدن و نظریه دادن دارم. تو هم صبرکن هفتاد ساله که شدی و کمرت راست نشد برو مبارزه کن».

آقای تجلی مهر می گوید: «پویان، جوان بیست و سه چهارسالهء بیسواد و عجول و بی عقل و گنده گوی بی پایه واساس».

تجلی مهر دروغ می گوید. پویان دانشجوی جامعه شناسی دانشگاه تهران بود و در آخرین سال مجبور شد مخفی شود. دوست اش احمدزاده فارغ التحصیل ریاضی دانشگاه تهران بود.

در نوشتهء آقای تجلی مهر نشانی از نقد مستدل نیست؛ هر چه هست عقده گشایی و دروغ و ترور شخصیت است. خجالت دارد.

بازگشت به خانه