تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو صفحات اول سايت | جستجو در سايت | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
پوپولیسم چیست؟
پرويز رئوفی
پوپولیسم چیست؟ آیا همان است که بعضی درس خوانده ها می گویند؟
اولین احزاب پوپولیست در روسیه تزاری وامریکا بوجود آمدند۰در روسیه دراواسط قرن نوزدهم، و پس از اصلاحات تزار الکساندر دوم و آزادی دهقانان (سرف ها) از استثمار زمین داران، حزبی بنام نارودنیک народники بمعنی «مردمی یاخلقی» بوجودآمد که خواستار برقراری نوعی سوسیالیسم دهقانی بود که بعدها به دو دسته تقسیم شدند (که موضوع این نوشته نیست).
تفاوت دیدگاه نارودنیک ها با حزب بلشویک و نفوذ آنها بین دهقانان آزاد شده لنین را به مقابله با نارودنیک ها که؛ نزد غیر روسی زبان ها «پوپولیست» نامیده می شدند کشاند. لنین، با حمله به ایدئولوژی «سوسیالیسم دهقانیِ» نارودنیک ها، آنها را بی سواد و فریبکار؛ و طرفداران شان را فریب خوردگان نامید. نظرات و اهداف لنین توسط آدم های مشهور و محبوبی مثل ماکسیم گورکی تبلیغ و ترویج می شد. این ادبیات، پس از روی کار آمدن بلشویک ها نیز از طرف سوسیالیست ها و کمونیست ها، خصوصاً پس از تشکیل «کمینترن» عمومیت پیدا کرده و «پوپولیسم» بمثابه ناسزا و استهزا برای تخریب مخالفان و طرفداران آنها بکار می رفت (ازجمله در این مقاله).
مشابه چنین جریانی چند سال پس از روسیه، در اواخر قرن نوزدهم، در امریکا نیز با تشکیل «حزب مردم» (People's Party) پدید آمد که بزودی با دسیسهء حزب دموکرات آن زمان محبوبیت خود را از دست داده و از بین رفت.
احزاب مختلف ایدئولوژی و اهداف خود را اعلام می کنند؛ و اين ایدئولوژی و اهداف گروه های مخاطب حزب را مشخص می نمايند. «مردمی» بودن یا نبودن حزب یا گروه را نه ادعاها بلکه عمل به وعده ها معلوم می کند. «پوپولیسم»، در اصل، مقدم داشتن مصلحت و منافع مردمان عادی است بر خواست حاکمان مستقر و سیاستمداران و «الیت» جا افتادهء جامعه. پوپولیست ها معتقدند که سیاست مداران احزاب کهنه کار به مرور به اعضای کلوب و فرقه (کالت) جدای از مردم بدل شده و منافع گروهی خود را اولاتر از منافع عمومی قرار می دهند. لذا، برای تأمین منافع مردمان عادی بایستی از این «الیت» خلع ید کرد.
احزاب (خصوصاً احزاب چپ گرا) خود را مردمی و همراه عامه معرفی می کنند. دادن وعده، تلاش برای بدست آوردن آراء عوام، و پیروزی را عین «دموکراسی» می دانند ولی تلاش های رقبا در این طریق و تکیه بر خواست های مردمان عادی را با برچسب «پوپولیسم»، و با مفهوم منفی آن، محکوم می کنند. اینها عوام را در صورت طرفداری از خودشان «مردم یا خلق»، و در صورت طرفداری از رقیب (فریب خوردگان) می نامند.
احزاب و سیاستمداران فراوانی را در دنیای سیاست دیده ایم که مدعی طرفداری از مردمان عادی بوده اند. از احزاب «پودموسِ» اسپانیا و «سیریزای» یونان، تا «اوو مورالس» در بولیوی، «خوان پرون» در آرژانتین، «هوگوچاوز» در ونزوئلا، و عبدالناصر در مصر، و تا دانلد ترامپ در امریکا.
چپ گرایان طرفداری عوام از مورالس و چاوز، ناصر و احزاب «پودموس» و «سیریزا» را عین دموکراسی و رأی دهندگان عوام به ترامپ را مشتی Red Neck (بمعنی گردن قرمز یعنی کسانی که گردن شان در اثر کار یدی در زیر آفتاب سرخ شده) و خود ترامپ را - که مورد علاقهء این طبقه بود - «پوپولیست» به معنایی منفی که خود در نظر داشتند می نامیدند.
به سبب نفوذ چپ گرایان در محیط های آکادمیک، این برداشت حتی نزد کسانی که خود را فارغ از تفکرات سوسیالیستی و کمونیستی می دانند عادی و جاری است. همچنين افرادی که چند سالی را در این محیط ها گذرانده اند چنین نظراتی را تکرار می کنند.
در اين میان، آقای جلال ایجادی ترکیب جدیدی را ابداع کرده است: «پوپولیسم ارتجاعی». اعتقاد به چنین ترکیبی مستلزم معتقد بودن به وجود جامعه ای با مردمانی واجد افکار و اهداف ارتجاعی است تا بتوان شخص پوپولیستی را که بدنبال برآوردن خواست های این مردم است «پوپولیست ارتجاعی» نامید. کسی که چنین ترکیبی را ابداع می کند، خواسته یا ناخواسته، به مردمان جامعه توهین می کند. در عطن حال یا معنی پوپولیسم را نمی داند و یا نمی داند ارتجاعی چیست.