تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو صفحات اول سايت | جستجو در سايت | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
ایران 1400؛ واقعیت علیه دنیای وهمآلوده آیتالله خامنهای
علی رنجیپور
20 سال پیش حتی بدبینترین افراد هم تصور نمیکردند ایران در آستانه سال 1400 در چنین شرایط بحرانی قرار داشته باشد. سال 1380 هنوز امید زیادی به آینده در جامعه وجود داشت، آیندهای که بسیاری امید داشتند با غلبه تدریجی جامعه بر موانع سیاسی به شرایطی پایدار و با ثبات منتهی شود که نشد.
موانع سیاسی کم که نشدند هیچ، روز به روز بحران جمهوری اسلامی پیچیده و پیچیدهتر شد. نخستین نشانههای ناپایداری و بیثباتی از میانه دهه 1380 آشکار شدند. درست زمانی که آیتالله خامنهای خیال کرد با روی کار آوردن محمود احمدینژاد، رئیسجمهوری محبوبش، قدرت را در ایران قبضه کرده است. بله قدرت در ایران قبضه شد و کشور در سیاست خارجی و داخلی به همان سمت و سویی رفت که مطلوب رهبر جمهوری اسلامی بود. ماجراجویی در منطقه و شاخ و شانه کشیدن برای جهان از یکسو و مسدود کردن همه روزنههای حیات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه از سوی دیگر.
درست از میانه دهه 80 بود که در یک فضای موهوم و مالیخولیایی پروژه سقوط ایران در خیابان فلسطین جنوبی تهران کلید خورد. جایی که جاهطلبی و ماجراجویی و خیالبافی را به هم میدوختند. با یک دست سیاست و اقتصاد را یکجا به نام نهادهای نظامی - امنیتی - اقتصادی زیر نظر رهبری میزدند و با دست دیگر برای ایران 1400 و 1404 نقشه و چشمانداز نقاشی میکردند:
«در چشمانداز بیستساله، ایران کشوری است توسعه یافته با جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه با هویت اسلامی و انقلابی، الهامبخش در جهان اسلام و با تعامل سازنده و موثر در روابط بینالملل.»
این نخستین عبارت سند چشمانداز 20 ساله جمهوری اسلامی است که در تاریخ 12 آبان 1384 توسط آیتالله خامنهای ابلاغ شده است.
در این نقاشیها مردم را هم میکشیدند و مینوشتند «جامعهی ایرانی در افق این چشمانداز چنین ویژگیهایی خواهد داشت»:
«[جامعهای] توسعه یافته... متکی بر اصول اخلاقی و ارزشهای اسلامی، ملی و انقلابی، با تاکید بر مردمسالاری دینی، عدالت اجتماعی، آزادیهای مشروع، حفظ کرامت و حقوق انسانها و بهرهمندی از امنیت اجتماعی و قضایی. برخوردار از دانش پیشرفته... امن، مستقل و مقتدر... برخوردار از سلامت، رفاه، امنیت غذایی، تأمین اجتماعی، فرصتهای برابر، توزیع مناسب درآمد، نهاد مستحکم خانواده، به دور از فقر، تبعیض و بهرهمند از محیط زیست مطلوب. فعال، مسئولیتپذیر، ایثارگر، مؤمن... دست یافته به جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقهی آسیای جنوب غربی... رشد پرشتاب و مستمر اقتصادی، ارتقاء نسبی سطح درآمد سرانه و رسیدن به اشتغال کامل...»
زهی خیال باطل که ایران جامعه ایرانی در سال 1400 کشوری در آستانه فروپاشی کامل است؛ جامعه و اقتصادی بحرانزده که هیچ آینده روشنی در کوتاه مدت برای آن متصور نیست.
نرخ فقر به بیشترین حد در تاریخ معاصر رسیده است، چنانکه طبق برآوردهای رسمی خطر فقر، گرسنگی و سوءتغذیه چیزی بیش از 70 درصد جامعه را تهدید میکند.
امنیت غذایی به پایینترین حد ممکن رسیده است. غذا به اندازه کافی نیست. سرانه تولید گوشت به پایینترین حد در نیم قرن گذشته رسیده است. روغن در کشور نایاب میشود. تامین غذای دام و طیور تبدیل به مساله بغرنج و بحران پیچیده شده است. مرغداریها نمیتوانند از پس هزینههای تولید مرغ برآیند؛ هم قیمت مرغ بالا رفته و هم تولید آن کم شده. صفهای طولانی برای خرید مرغ در سراسر کشور تشکیل میشود.
سنگینترین و طولانیترین دوره رکود اقتصادی بر کشور تحمیل شده است. درآمد سرانه ایرانیان طی 10 سال یک پنجم کاهش پیدا کرده است. تنها طی یک سال بیش از یک میلیون و 500 هزار نفر به دلیل رکود اقتصادی و کرونا از بازار کار خارج شدهاند.
حالا ایران نهتنها «جایگاه اول اقتصادی» منطقه را ندارد بلکه در ردهبندی کشورهای جهان جزو دو، سه کشور انتهای جدول است که همزمان رکورد و تورم را تجربه میکنند. پول ملی ایران حالا کمارزشترین پول رایج در سراسر دنیا است. رکورد تورم طی یک دهه چند بار شکسته شده است. قدرت خرید ایرانیان چه به نسبت مردم کشورهای دیگر و چه به نسبت گذشته کاهش محسوسی پیدا کرده است.
سقوط ارزش دستمزد کارگران حتی به نسبت دوره انقلاب و جنگ هم بیسابقه است. وضعیت معیشتی کارمندان دولتی هم چندان مطلوب نیست. خبر تجمع اعتراضی بازنشستگان به وضعیتی معیشتی به تناوب در خبرگزاریهای رسمی منتشر میشود. تازه اینها نقل کسانی است که آبباریکهای برقرار دارند، وگرنه بحران اشتغال هم در ایران روز به روز جدیتر میشود.
در سند چشمانداز آقای خامنهای قرار بود ایران در اوایل سده 1400 به «اشتغال کامل» برسد. زهی خیال باطل که نه تنها ایران به اشتغال کامل نزدیک نشده بلکه وضعیت به نسبت گذشته وخیمتر هم شده است، تنها طی یک سال گذشته یک و نیم میلیون شغل خالص در بازار کار از دست رفته است.
قیمت خرید مسکن به حدی بالا رفته که حال حاضر طول دوره انتظار برای خرید خانه به بیش از یک قرن رسیده است. این در حالی است که 20 سال پیش با احتساب متوسط پسانداز و قیمت مسکن طول دوره انتظار حدود 12 سال بود.
در ایران 1400 خرید خانه که هیچ، اجاره خانه هم در محلات متوسط و حتی پایین شهرهای بزرگ برای طبقه متوسط غیر ممکن شده است. پدیدهای که به تشدید بحران حاشیهنشینی در ایران منجر شده و جامعه را با تبعات اجتماعی آن درگیر کرده است.
در دنیای ذهنی رهبر جمهوری اسلامی قرار بود جامعه ایران از «عدالت اجتماعی، آزادیهای مشروع، حفظ کرامت و حقوق انسانها و بهرهمندی از امنیت اجتماعی و قضایی.» برخوردار باشد که نیست. نهادهای قضایی و امنیتی با شدت و حدت در حال کارند و در تقابل با آزادیهای مشروع شخصی و اجتماعی از هیچ تلاشی فروگذار نیستند، اما امنیت اجتماعی برقرار نیست. نرخ انواع آسیبهای اجتماعی به شدت بالا است، آمارهای پزشکی قانونی نشان میدهد آمار رسمی نشان از افزایش خشونت در جامعه دارد. آمار قتل، خودکشی و مرگ مشکوک، دزدی و اعتیاد رو به افزایش است.
از نظر بهداشت و سلامت شرایط پایداری داشته باشد، در واقعیت اما ایران 1400 به شدت گرفتار بحران همهگیری کرونا است؛ کشوری که یکی از بالاترین آمار ابتلا و مرگ و میر را در سراسر جهان دارد، اما هنوز نتوانسته برای واکسیناسیون بر «تئوری توطئه» غلبه کند.
آنچه مشخص است فاصله واقعیت موجود با آنچه در سند چشمانداز 20 ساله یا برنامه توسعه ششم برای سالهای 1400 و 1404 ترسیم شده بسیار بسیار زیاد است؛ فاصلهای به اندازه دو دننیای مطلقا متضاد که یکی روی زمین است و دیگری سیر در عوالم هپروت و خیالبافی روی هوا. واقعیت ایران 1400 فروپاشی دردناک اقتصادی و اجتماعی یک جامعه است که گرفتار سیاهچاله جمهوری اسلامی دنیای وهمآلوده رهبران آن است.
پنجشنبه 18 مارس 2021