تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو صفحات اول سايت | جستجو در سايت | گنجينهء سکولاريسم نو |
17 اردیبهشت ماه 1400 - 7 ماه مه 2021 |
|
مافیا در پوزیسیون و اوپوزیسیون
بهروز وفا
در زمانه ای که حتی جمع آوری ضایعات یک محله ی کوچک توسط مافیای کلان شهری مدیریت و مهندسی می شود فکر ابلهانه ای خواهد بود که بپذیریم چهره های معروف هنر و ادبیات و سیاست، چه در سطح کلان و چه خرد بر حسب لیاقت و دانش، مورد اقبال و احتمالا پسند افکار عمومی واقع می شوند؛ همانگونه که مثلا مافیای سیاست می تواند شخصیت های مریض الاحوال و گاه گمنام و کمی تا قسمتی روان پریش را تا مراتب وزیر و وکیل و رئیس جمهور کشوری مثلا ایران یا آمریکا ارتقا داده و هاله نور آنان را در چشم توده گوسفندان جامعه محرز کند همان مافیا می تواند صدها چهره علمی و کاردان و کاربلد را در صورت عدم تمکین چنان از دار و ندار و هستی ساقط و به گوشه فراموشی رهسپار کند که گویی نه آمده اند و نه رفته اند.
اگر چه این اژدهای چند سر مافیا بر حسب موقعیت و جغرافیا و نیاز پدر خوانده ها می تواند صور مختلف به خود بگیرد اما در واقع، عملکرد و منافع مشترکی را نمایندگی می کنند ، افزودن یا کاستن و اعمال نفوذ در راستای حفظ و یا بدست آوردن منافع و سودی که پدر خوانده ها مد نظر دارند و در این مسیر است که: چه یابو هایی را که به جای اسب رستم دستان در حلقوم خلق می دوانند و چه رخش های تیز پایی را که به تیر بلا شل کرده و در کمپلکس جهالت و نا آگاهی توده ها و خواست پدر خوانده ها، ناخوانده و نانوشته و ناشنیده و گمنام رهسپار تاریک خانه ی فراموشی می کنند، تو گویی نه آمده اند و نه رفته اند.
اما جماعت مافیا را به دو گونه می توان تقسیم کرد :
الف- مافیای پوزیسیون
ب- مافیای اپوزیسیون.
الف- مافیای پوزیسیون، یا همان کبوتران حرم حاصل نگاه و ایدئولوژی مورد حمایت و مهندسی افکار حاکمیت جامعه است همانند سیستم ژدانفی در حکومت استالین که با تربیت و مهندسی استعداد ها در خدمت ایدئولوژی حاکم ، هنری عاری از خطر برای خود تدارک می دید و هنرمندان دیگر را یا در خدمت سیستم حاکمیتی قرار داده و یا چنان اخته می کرد که دیگر توان تاثیر گذاری خود را از دست بدهند.
این مافیا که قدرت و موقعیت و پول و تریبون های رسمی و غیر رسمی را در اختیار دارد زمینه های رشد و پرورش استعدادها را در جهت خدمت به منافع خود مهیا می کند، مراسمات رسمی دولتی و مسابقات وجوایز و موقعیت های شغلی و مادی و معنوی یکی از این مسیر هاست . در واقع با تشویق کسانی که بنوعی یا وابسته جریان حاکم و یا خنثی هستند زمینه را برای سرکوب دیگران منتقد مهیا می کند .
بخشی از هنرمندان در تریبون های رسمی و غیر رسمی به اشکال مختلف تبلیغ می شوند که مورد پسند و خواست حاکمیت است و طبیعتا بخش دیگر که منتقد وضع حاکم هستند همانگونه که پیش تر عنوان شد به تیر بلا گرفتار و به نسبت زهر دار بودنشان یا دچار تبعید یا مرگ یا خانه نشینی می شوند.
ب - مافیای اپوزیسیون
اما طیف دیگر مافیا یا همان مافیای اپوزیسیون معمولا مخالف وضع موجود و معتقد به آزادی بیان و اندیشه و قلم هستند در کار هنر یا سیاست خط قرمزی جز همکاری با سیستم اختناق را نمی شناسند . خود را حامی مردم و هنر و هنرمند می پندارند، اما در واقع خود به آن شکلی گرفتار می شوند که مدعی مبارزه با آن هستند. این طیف هم دسته جات مختلفی را که در چهارچوب فکری خود است مطرح و با مجلات و انتشار کتاب های مختلف و برگزاری مراسمات رسمی یا غیر رسمی مورد حمایت قرار می دهد . اگر چه بطور رسمی فعالیتی نداشته و در نتیجه بودجه و منابع مالی شان همیشه جای بحث پیدا می کند اما کارکرد این مافیا نیز همانند مافیای پوزیسیون که پیش تر عنوان شد سود و زیان است منتها این سود و زیان ها، بر یک محور و در یک راستا نبوده و پدر خوانده ی واحدی را نمایندگی نمی کنند، بر حسب جمعیت یا گروه و تشکل فکری پدر خوانده های مختلفی دارند که هر کس به نسبت ایدئولوژی و خط مشی سیاسی و ادبی و منافعی که دارند سیستمی را طراحی کرده که تخطی از ان موجب حذف از دایره ی جمعیت مورد بحث می شود . اینان نیز چون مافیای پوزیسیون دوستان و همفکران و هم پیاله های خود را مطرح و به نوبت برای همدیگر نوشابه سفارش می دهند . مجلات و انتشارات و رادیو تلویزیون های گاه میلیون دلاری مختلفی دارند و در این مجلات و رسانه های جمعی، همفکران و نیروهای پارتیزانی خود را در معرض بمباران فکری مخاطب قرار می دهند.
به زبان ساده: مستقل بودن در ادبیات و هنر عملاً انتخاب انزوا و دیده نشدن است از همین روست که ادبیات و هنر و سیاست ما آلوده ی باندهای کثیف قدرت بوده اند و هنرمند مستقل یا مجبور به تبعیت و ورود به دسته ی خاصی شده و یا انزوا و گمنامی را به جان می خرد.