تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو صفحات اول سايت | جستجو در سايت | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
انتخابات نمایشی، فرصتی برای اپوزیسیون
لیلا زراعی
ترفندی جدید
تا هفتهء گذشته، تصویر فضای حاکم بر جامعهء ایران چنین بود: اعلام روزانهء آمار فوتی های کرونا، اعلام وضعیت قرمز در تمام استان های کشور، منع تردد شبانه، تعطیلی مشاغل و آمار فوت شدگان که هر روز افزایش می یابد؛ همراه با بی اعتنایی مسؤلان به این فاجعه ملی.
اما ناگهان شاهد بودیم که سرانجام واکسن ها از راه رسید، و اکنون هر روز خبر جدیدی از اجرای واکسیناسیون اعلام می شود و نقشهء کاملاً قرمز و حتی در برخی استان ها سیاه شده، ناگهان رنگ از رخساره اش می پرد و زرد می شود و آبی و لابد طی هفته های آتی سفید.
رابطهء بين واکسن و انتخابات روشن است: هر چه به روز اجرای نمایش نزدیک تر می شویم روند واکسیناسیون هم افزایش می یابد، تا «جان به در بُردگان از کرونا»، در پی واکسن های دریافتی حکومت، بی هیچ بهانه ای در سالن نمایش حاضر شده و با خیال آسوده به تماشای پرده سیزدهم از نمایش انتخابات ریاست جمهوری بنشینند.
سناريوئی ناتوان؟
اما قرار است مردم برای چه در انتخابات شرکت کنند و به چه کسانی رأی دهند؟
- اکنون شاهدیم که این بار حتی در انتخاب بازیگران هم سلیقهء لازم به خرج داده نشده و آنچنان یکسویه گزینش کرده اند که تماشاگران هنوز به تماشای نمایش ننشسته سکانس پایانی را حدس می زنند.
- دولتِ بی کفایت، اعتبارِ نداشتهء سیاسی اصلاح طلبان را آنچنان نابود کرد که ديگر نمی توانند در لیست بازیگران نهایی کمترین سهمی داشته باشند.
- در نتیجه، در کشوری که همواره حضور و مشارکت مردمی به عنوان یک پایهء قدرت حکومت و عاملی برای نمایش میزان مقبولیت سیاسی محسوب می شد، شرایط موجود، دلواپسان حکومت را نگران کرده است.
- نتیجهء طبیعی باید اين باشد که فقدان تنوع در گرایشات سیاسی و جناحیِ افرادی که به اصطلاح انتخاب شان به عنوان رییس جمهور به انتخاب مردم نهاده شده، نمی تواند تحرک و انگیزهء لازم را در میان طیف هایی از جامعه که در هر دوره ای فریب وعده های بی سرانجام نامزدها را خورده و به امید تحقق آمال شان در این نمایش حضور می یابند را پدید آورد.
اکنون با وجود سرخوردگی جامعه از تحقق شعارها و حل مشکلات کلیدی که در طول زمان و درهر دوره ای از این نمایش توسط کاندیداها مطرح شده است، باز هم نمی توان به قطعیت از تحقق یکباره تحریم انتخابات سخن گفت، زیرا گروه هایی در بین مردم هستند که باز هم پای صندوق رأی خواهند رفت.
واکنش گروه های مختلف جامعه
براستی، از لحاظ تصميم به شرکت یا عدم شرکت در انتخابات، دسته بندی های آشکار جامعه کدامند؟
- گروهی آگاهانه به کارزار رأی بی رأی پیوسته اند.
- از میان مردمی که زیر بار فشارهای اقتصادی و تورم هر روز سفره هایشان کوچک و کوچکتر می شود، گروهی مستأصل و نا امید فقط به فکر تأمین زندگی و معیشت خود هستند و در انتخابات شرکت نمیکنند.
- گروهی، بی توجه به بازی های سیاسی اصلاح طلب و اصول گرا، به دنبال ذره ای گشایش در وضع موجود، تحت تاثیر وعده های انتخاباتی، تنور این انتخابات را گرم خواهند کرد.
- قشر دیگری از جامعه هم وجود دارد که، چه اوضاع و احوال مساعد باشد و چه پریشان، در هر صورت، پای ثابت این نمایش خواهند بود. آنان، به واسطهء اتصال با بدنهء حکومت، و بیمناکی از عواقب عدم حضور در پای صندوق رای، ناچار به «انجام تکلیف» بوده و نمی توان از آنان انتظار زیادی داشت. از دید حکومت هم شرکت همین قشر برای اجرای نمایش کافی است.
- گروهی دیگر همواره منتقد دولت ها، اعم از اصول گرا و اصلاح طلب، بوده و معتقدند این عملکرد نادرست دولت ها و فاصله گرفتن از آرمان های انقلاب است که مسبب شکل گیری وضع موجود بوده است. آنها اصل حکومت را مبرا از نقص می دانند. این گروه همان به اصطلاح «انقلابیون» هستند که دائما در تلاشند تا اکثریت جامعه را با خود همراه نگه داشته و مردم را به حضور در صحنه تشویق کنند. اما به نظر می رسد عملکرد ضعیف حکومت در مواجهه با شرایط سخت تحریم های بین المللی در طی سال های اخیر ریزشی عمده در جامعه ایجاد کرده و این گروهی «انقلابی» راه دشواری در جذب و جلب مجدد اعتماد جامعه در پیش داشته باشند.
با اين همه مشکل برنامهء حکومت چیست؟
به نظر می رسد که حکومت می کوشد که، با وجود همهء اين مشکلات، با رونق بخشیدن هر چه بیشتر به فضای تبلیغات، جامعه بی رمق و خسته از شعار زدگی را بار دیگر تشویق به مشارکت بیشتر در این نمایش نماید. اما به خوبی به این واقعیت نيز واقف است که، نسبت به دوره های گذشته، با فضائی کاملا متفاوت مواجه است. در نتیجه، با نگاهی به ماهیت کاندیداهای تایید شده و عملکرد گذشتهء آنان در حل مشکلات روز جامعه ایران و متدهای شتابزده و غیر اصولی آنان در برخورد با مسائل، می توان پیش بینی کرد که حکومت بیشتر به دوران پس از انتخابات می انديشد و می توان پیش بینی کرد که، در چشم اندازی کوتاه مدت، شاهد اقداماتی تهاجمی در حوزهء اقتصاد و آزادی های مدنی خواهیم بود.
اينکه اين اقدامات چگونه بیماری مزمن حکومت را درمان می کند جای بحث دارد اما می توان گفت که بعید است این اقدامات بتوانند کاری از پیش ببرند و نه تنها مشکلات را حل نخواهند کرد بلکه موجب افزایش فشارها بر جامعه خواهند بود.
در قلمرو اپوزیسیون
در این میان لازم است که به کارکرد و واکنش های اپوزیسیون، با همهء گرایشات و تفکرات سیاسی خود، هم اندیشید:
- روشن است که، پس از برگزاری انتخابات، مبارزات علیه رژيم اسلامی وارد فاز جدیدی می شود.
- در همان حال، انتخاب مهره ای از پیش تعریف شده در انتخابات پیش رو، کار مبارزان را در جهت براندازی هموارتر می کند و ضرورت همگرایی تمامی نیروها بیش از پیش اهمیت می یابد.
- اما اين همگرائی باید ضامن برنامه ای برای ايران بدون حکومت اسلامی باشد. اینجاست که هم اکنون نیز گفتن «رأی بی رأی»، بدون مشخص کردن «آری به چه»، نتیجه ای خطرناک تر از آنچه در شورش 57 اتفاق افتاد را در پی خواهد داشت.
- متأسفانه، به نظر می رسد که تنها گروه های معدودی در اپوزسيون، چه در داخل و چه در خارج از کشور، وجود دارند که به خوبی به این مسئله، واقف اند.
نقش تشکل هایی همچون شورای گذار
فعالیت ها و تلاش های گروهی همچون شورای مدیریت گذار در این روزها نشان می دهد که آن ها، ضرورت رسیدن به آلترناتیو و معرفی آن به مردم را به خوبی درک کرده و در این میان چگونگی ارتباط با اقشار مختلف مردم برای شناساندن این آلترناتیو را مسئلهء خود میدانند.
اما می توان به این نکته هم اندیشید که تشکیل دو کمپین، که یکی، با شعار «نه به جمهوری اسلامی»، پایه و اساس حکومت را هدف گرفته و دیگری، با شعار «رأی بی رأی» نمایش انتخابات ریاست جمهوری را. دارای چه اثری بر روی اذهان عمومی جامعه بوده و آیا همان اندازه که «شرط لازم» برای تحقق رهایی ایران به حساب می آیند «شرط کافی» نیز می باشد؟
براستی پاسخ اپوزیسیون در فردای تحقق این خواسته ها به طرفداران خود چیست؟
ضروری است که از هم اکنون برای اين پرسش پاسخی درخور یافت که «توان اقناعی اپوزیسیون تا چه اندازه خواهد توانست پاسخی مناسب برای «نه به جمهوری اسلامی» و «آری به یک آلترناتیو قدرتمند سکولار دموکرات» باشد؟