تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو صفحات اول سايت | جستجو در سايت | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
«رئیسیهراسی» هم مشروعیت میخواهد!
آرمان امیری
در یکی از اتاقهای «کلابهاوس» که آقای تاجزاده در حضور چندین هزار نفر به پرسشها پاسخ میدادند، فرصت سوال به یکی از هوادارن آقای رییسی رسید. استدلالی که کرد مربوط به اعدامهای سال ۶۷ بود و توضیحی داد که شاید بارها شنیدهاید. اینکه آن افراد محارب بودند و دستشان به خون هزاران ایرانی آلوده بود و با دشمن خارجی متحد شده بودند و چه و چه. یعنی یک استدلال شخصی نبود؛ منطقی بود که حامیان آن اعدامها در تمام این سالها به عنوان مانیفست دفاعی از عملکرد خود اقامه کردهاند.
در آن مورد خاص، خوشبختانه من شاهد بودم که آقای تاجزاده خیلی صریح و قاطع واکنش نشان داد و بدون هیچ لکنتی توضیح داد که این دست رفتارهای سیستماتیک چطور «جنایت محض» محسوب میشوند و ابدا نمیشود آنها را در قالب توجیهاتی از جنس «برخی تندرویها» یا «رعایت نشدن برخی ترتیبات اداری» تخفیف داد. قطعا نزدیکان آقای تاجزاده فایل صوتی آن جلسه را دارند و اگر خودشان بخواهند این بخش را میتوانند منتشر کنند. بحث من چیز دیگری است.
این روزها که مدافعان پر و پا قرص صندوق، انبان استدلالشان از همیشه تهیتر است، بار دیگر به سیاست همیشگی هراسافکنی از جناح مقابل روی آوردهاند و طبیعتا «رییسی هراسی» فعلا بهترین گزینه است. حضرات خیلی هم ساده استدلال میکنند که اگر چهار سال پیش کسی به صورت «رای سلبی به رییسی» تصمیم به حضور در انتخابات گرفته، منطقا باید این دوره هم همان رفتار را تکرار کند وگرنه دچار تناقض شده. من اما میخواهم یادآوری کنم که در این ۴ سال گذشته اتفاقات دیگری هم افتاد که شرایط را به کلی دگرگون کرد.
اول بگویم که از نگاه من، فاجعه کشتار ۶۷ محصول تصمیم شخصی و یا جنون آنی یک نفر و دو نفر نبوده که همه چیز را در این اشخاص خلاصه کنیم. کشتار۶۷، فراتر از تصمیم اشخاص، محصول یک جور منطق و یک جور رویکرد رفتاری بود که مجاز میدانست مخالفان و رقبا و یا احتمالا کسانی را که «دشمن» میدانست به هر طریق ممکن از سر راه بردارد، و حامیاناش هم کسانی هستند که هرچند در آن وقایع نقشی نداشتهاند اما دقیقا بر همین شیوه رفتاری مهر تایید میزنند و این استدلال را تکرار میکنند. پس تنها کسانی مشروعیت انتقاد از آن فاجعه را دارند، که دقیقا در نقطه مقابل این منطق غیراخلاقی و این شیوه عمل سیاسی رفتار کرده باشند؛ توقعی که بسیاری از مدعیان این روزهای «رییسی هراسی» برآورده نکردند.
من به یاد میآورم که در کشتار آبان ۹۸، چه کسانی شبانهروز فعالیت میکردند که معترضان را متهم به «خشونت» کنند و بدین ترتیب آب به سیمای آن جنایت بریزند و همه چیز را در سطح «ما هم به شیوه عمل انتقاد داریم» تخفیف بدهند. من کسی را به یاد دارم که از آن طرف جهان برایمان گزارش میکرد تلفن زده و بستگانش در تظاهرات حضور ندارند که معترضان را از هویت انسان عادی خارج کند!
من فهرست بلند بالایی از به ظاهر «روزنامهنگاران» را میشناسم که تمام تلاششان را برای توجیه قتل همکارشان (روحالله زم) به کار گرفته بودند و استدلال میکردند که او راهنمای ساخت کوکتل مولوتوف را در کانالاش منتشر کرده. (انصافا اتهاماتی که بانیان ۶۷ به قربانیانشان میزدند دهها مرتبه جدیتر از این نبود؟)
من خودم شنیدم که سرسلسله پروژهبگیرهای انتخاباتی استدلال میکرد که ترور سعید حجاریان نتیجه منطقی عملکرد خودش بوده!
و من با گوشهای خودم از زبان خانمی که مدعی پیشینه «چریکی» بود شنیدم که همین هفته پیش تلاش میکرد به دیگران ثابت کند که قربانیان آبان با تحریک خبرگزاری فارس به خیابان ریختهاند! و واقعا توقع داشت بقیه با شنیدن این استدلال نتیجه بگیرند که «خب اشکالی ندارد که قتلعام شدند»! و وقتی استدلالش افاقه نکرد گفت «واقعا که این آبانیها همهاش ضرر بودند». (دقیقا واژه به واژه همین را گفت)
دوستان عزیز، رییسی هراسی هم یک سر سوزن مشروعیت میخواهد. شما نمیتوانید چهار سال تمام، بر تلی از اجساد قربانیان دقیقا همان استدلالهایی را بیاورید که وقیحترین حامیان کشتار ۶۷ هم با شرم و لکنت به زبان میآورند، اما سر بزنگاه که رسید مدعی شوید مردم باید از ترس رییسی به حرف شما گوش کنند. اگر هراسی برای ما وجود داشته باشد (که قطعا دارد)، اگر ترس و نفرتی از جنایت و توجیه جنایت داشته باشیم (که قطعا داریم)، دهها مرتبه بیش از شخص رییسی و حامیان او که شاید هیچ خاطرهای هم از وقایع سال ۶۷ نداشته باشند، از تک تک شماهایی ترس و نفرت داریم که هنوز از دهانتان و نوک قلمهایتان بوی عفن جنایت تراوش میکند.
برگرفته از: کانال مجمع دیوانگان