تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو صفحات اول سايت | جستجو در سايت | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
خامنهای و سیاست «روسیهمحوری» محمدعلی شاهی!
محمد ارسی
خامنهای خودرأی و مستبد با اتّکاء و اعتماد به تزار نوظهور روسیه یعنی پوتین، بهطور بس عجیبی به محمدعلی شاه قاجار که وابسته و متّکی به تزار روسیه بود، شباهت پیدا کرده ست!
توضیح اینکه محمدعلی شاه با پشتیبانی نیکُلای تزار روسیه بود که با مشروطهطلبی و تجدّدخواهی یا با هرنوع اندیشهی آزادی به دشمنی برخاست، قانون اساسی را زیر پاگذاشت، با لشکر قزاقانی که تحت امر روسیان بودند مجلس شورای ملی را به توپ بست، وطندوستان آزاده و نویسندگان را کُشت یا زندانی و تبعید کرد، روحانیان نواندیش و مشروطهطلب را زمین زد، ملایان نادان و مرتجع را بالا کشید و در دشمنی کور با آزادیخواهان چنان تاخت که به رجال سیاسی اصلاحطلب و اشراف روشنبین طبقهٔ حاکمهای که خود در راس آنها قرار داشت رحمی ننمود و هر فرد مصلحی را به کمترین ظنّی از دایره قدرت بیرون راند و عاقبتْ پادشاه شمار اندکی از ملاها و درباریهای مردرند بلهقربانگويی شد که موقع طرد از مملکت و از دست دادن تاج و تخت تنهایش گذاشتند.
در واقع آل قاجار با اخراج خفّتبار او بود که پایان یافت، نه با رفتن احمد شاه و روی کار رضاشاه؛ زیرا “آن رفتن و این آمدن” نیز نتیجه مستقیم آن سیاست ارتجاعی محمدعلی شاهی بود که با تکیه بر تزار روسیه، به ستیز و خصومت با تودهی ملت خود پرداخت و در نهایت، بدنام و بدآوازه ازین دنیا رفت و در تنهايی و ذلّت دور از وطن درگذشت!
جالب اینکه حامی و مُراد و جفتاش نیکلای تزار نیز که دیکتاتوری ضعیفالنّفس، و خرافاتی کمعقلی بود با سرکوبگری در داخل و جنگافروزی در خارج، زمینهساز انقلاب فاجعهباری شد که خود و دودمان و رومانفها را به باد فنا داد، و روسیهی کبیر را هم درگیر مصائب و مشکلاتی کرد که رهايی از آنها همامروز نیز آسان به نظر نمیرسد!
باری گردونهٔ دوبارهسازی تاریخ، قصّهی پرغُصّهی محمدعلی شاه قاجار و تزار نیکلای را دارد تکرار میکند؛ علی خامنهای جای ممدعلی شاه نشسته و پوتین هفت خط بر تخت تزارْ تکیه زده! خامنهای با حمایت این تازهتزار روسی صدبار فاجعهبارتر از آن ممدعلی دیوانه*دارد عمل میکند با این تفاوت که او سلطنت قاجار را به باد فنا داد، خامنهای دارد ایران را خاکستر میکند!!!
آیا پایان کار وی نیز چون او خواهد شد؟
_______________________
* برگرفته از هوپهوپ نامهٔ صابر...