تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو صفحات اول سايت | جستجو در سايت | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
حرکت تدریجی رژيم به سوی ایجاد هولوکاستی دیگر
فرامرز کلانتری
هولوکاست، یک واژهء یونانی است، به مفهوم همهسوزی، نسلکشی و اقدام برای نابودی گروههای نژادی، قومی، مذهبی و ملی.
در ابتدا و در سال 1933، کمپهایی برای شکنجه و کشتن مخالفان سیاسی، از جمله کمونیستها و سوسیال دموکراتها، توسط نازیها تشکیل شد. پس از مدتی، از این کمپها به عنوان اردوگاه کار اجباری یهودیان استفاده می شد و در سال 1942، و در خلال جنگ جهانی دوم، دولت آلمان تصمیم به اجرای طرحی موسوم به «راه حل نهایی» گرفت.
نظریهء «راه حل نهائی» صرفا طبق یک ایدئولوژی نژادپرستانهء بیپایه به وجود آمده بود که یهودیان را، به واسطهء ایمان و باورهای مذهبی شان، "نژاد مخرب" میدانست. بر همین اساس، سیاست مرگبار "راه حل نهایی" اجرا و به موجب آن کمپهایی برای کشتار دسته جمعی یهودیان تأسیس شد. فاجعهء هولوکاست، که همزمان با اتمام به جنگ جهانی دوم به پایان رسید، باعث مرگ بیش از شش میلیون یهودی گردید
اما آیا نشانههایی از هولوکاست های دیگر هم وجود دارد؟
آیا حکومتی مستبد جا پای آلمان نازی گذاشته است و به سوی هولوکاستی فجیعتر گام برمیدارد؟
کدام یک از رژیم های حاکم اکنون جهان اجرای سیاست مرگبار «راه حل نهایی» را باعث بقای خود میدانند؟
الجزایر؟ بلاروس؟ چین؟ کوبا؟ روسیه؟کره شمالی؟ سوریه؟ حکومت اسلامی مسلط بر ایران؟
همهء کشورهای نام برده دارای حکومتی دیکتاتور هستند اما، این رژیم مسلط بر ایران است که در چهل و سه سال گذشته دوام خود را در اجرای سیاست سرکوب و کشتار هر عقیده مخالف و متضاد خود دانسته است.
در ابتدا شعار رژيم اسلامی ایجاد کشوری دمکراتیک بر پایهء مقام و منزلت انسانی بود اما ماهیت سرکوبگر آن خیلی زود، در همان ماههای اول پیروزی، برملا شد و همگان فهمیدند که این حکومت تنها چیزی که نمیخواهد یک ایران آزاد، مردمسالار، مستقل و ثروتمند است.
با سپری شدن چهار دهه از عمر این حکومت، کارنامهء نظام اش آشکارا آکنده از شکست و ناکامی است؛ و به خاطر اولویتهای نابهجا و ماجراجویی های خارجی رهبران اش، از لحاظ سیاسی به یک مطرود بینالمللی تبدیل شده است. هدف اصلی این حکومت همواره سلطهء جهانی قوانین اسلامی بوده تا جهان را زیر یوغ مجازاتهای موسوم به حدود اسلامی قرار دهد. این حکومت در پراکندن تخم آشوب و هیاهو در منطقه و جهان همواره فعال بوده و از همان آغاز کارش اقدام به قتلها، بمبگذاریها و سایر اقدامات تروریستی علیه کسانی که آنها را دشمن خود میداند، در داخل و خارج از این کشور، پرداخته و همیشه به جامعهء جهانی به عنوان «هدف انقلابی» خود نگاه میکند؛ آنگونه که اگر تمام فعالیتهای مخرب چهل و سه سال اخیر این حکومت را کنار هم قرار دهیم خواهیم توانست صدای گامهای تند این رژیم به سمت ایجاد هولوکاستی فجیعتر از هولوکاست آلمان نازی بشنویم. برای اثبات این موضوع مروری اجمالی میکنیم بر آنچه در این چهار دهه گذشته است:
- فاجعهء سینما رکس آبادان بدست انقلابیون و مذهبیون طرفدار خمینی: 700 نفر در آتش سوختند.
- اعدام 438 نفر در ابتدای انقلاب (سال 1979) با دستور خمینی و خلخالی به دلیل کار در دستگاه حکومت پهلوی و یا خودداری از اعلام برائت از پادشاهی ایران
- اعدام 624 نفر از سیاسیون در سال 1981
- اعدام 14794 نفر از مخالفین حکومت بین سالهای 1982 تا 1986
- اعدام 1671 نفر از نیروهای احزاب مختلف در سالهای 1987 و 1988
- اعدام 3200 نفر زن و کودک بین سالهای 1981 تا 1988
- اعدام 202 نفر بهائی صرفا به دلیل اعتقادات مذهبی و پیروی از مذهب بهائیت
- اعدام 4482 نفر زندانی عقیدتی و سیاسی در تابستان1988 و دفن آنها بصورت مخفیانه در گورهای دسته جمعی
- اعدام مخفیانه ورزشکارانی همچون فروزان عبدی، والیبالیست تیم ملی، هوشنگ منتظرالظهور، قهرمان کشتی، حبیب خبیری، بازیکن تیم ملی فوتبال، و بسیاری دیگر در دهه هشتاد میلادی
- اعدام مخفیانه کودکان و نوجوانان و طیف همجنسگرایان
- اعدام 170 نفر به جرم داشتن یا نوشیدن مشروبات الکلی
- به قتل رساندن بیش از هشتاد نویسنده، مترجم، شاعر و فعال سیاسی در جریان موسوم به «قتل های زنجیرهای] و در دو دوران ریاست جمهوری رفسنجانی و خاتمی
- اعدام 6783 نفر در زندانهای ایران طی سالهای 1988 تا 2009
- کشتن 7 نفر در حمله به کوی دانشگاه توسط نیروهای سرکوب در سال 1999
- اعدام سیاسی 152 نفر از خرداد 2009 تا تیر 2010
- جانباختن بیش از 156 نفر در اعتراضات خرداد و تیر 2009
- اعدام 707 نفر وابسته به گروههای سیاسی اپوزیسیون و از اقوام کرد، آذری، بلوچ، عرب و افغان در سال 2012 و 2013 که همگی با انگ محاربه و مفسد فی الارض کشته شدند
- سنگسار 109 نفر تا سال 2019
- اعدام افرادی از اهل سنت در این چهار دهه که در مورد شان آمار دقیقی در دسترس نیست
- کشتار بیش از 1500 نفر در اعتراضات مردمی آبان ماه در سال 2019
- شلیک عمدی به هواپیمایی مسافربری اکراین و کشته شدن 176 نفر در سال 2020
...
بطور کلی، طی 4 دههء گذشته، هر هفته بیش از 60 نفر توسط جمهوری اسلامی به اتهامهای مختلف اعدام شده اند که مورد همگی در آمار سازمانهای حقوق بشری ثبت گردیده است. و این فقط آمار رسمی است و نه کشتار و ترور و قتل که همواره توسط این حکومت انجام میگردد.
در کنار موارد بالا باید به جنگ ایران و عراق نیز اشاره کرد. خمینی با ورود به ایران و در تلاش برای گسترش انقلاب خود و سلطهء مذهبی، ابتدا با پیامهای واهی به سراغ همسایهأ غربی ایران، عراق، رفت و این دخالتها و نفرت پراکنیها باعث آغاز جنگی ناگهانی در منطقه شد؛ جنگی که در سال 1980 شمسی آغاز شده و بر اساس شواهد و مدارک می توانست در سال 1982 به پایان برسد اما، با مخالفت خمینی و سر گرفته شدن شعار «راه قدس از کربلا» میگذرد، بر اساس آمارهای مستقل، موجب کشته شدن ششصد هزار ایرانی در میدان جنگ و کشته شدن شانزده هزار غیر نظامی و همچنین زخمی و مجروح شدن بیش از پانصد هزار نفر شد، و هیچ حاصلی برای ایران جز ویرانی و کشتار نداشت و منجر به این شد که رهبر حکومت در سال 1988 جام زهر را بنوشد و قطعنامهء 598 سازمان ملل را قبول کند.
بر اساس همین مستندات، سالهاست که برخی کشورها، سازمانها و دادگاهها، این رژيم را به دست داشتن در اقدامات تروریستی یا حمایت از گروههای تروریستی محکوم کردهاند؛ تا جایی که جهان اکنون آن را یک حکومت تروریستی شناخته است؛ حکومتی که همواره به ترور مخالفان خود در داخل و بیرون از کشور اقدام نموده و یا از طریق گروههای تروریستی و شبه نظامیان وابسته به اهداف خود از طریق ترور حمله می کند.
از ترورهای انفرادی می توان به ترور شاپور بختیار آخرین نخست وزیر حکومت پهلوی، شهریار شفیق پسر اشرف پهلوی، ارتشبد غلامعلی اویسی، عبدالرحمان قاسملو دبیرکل حزب دمکرات ایران، فریدون فرخزاد، عبدالرحمان برومند از اعضای نهضت مقاومت ملی ایران، و بیش سی مورد دیگر اشاره نمود. که اسامی آنها در رسانه های دیداری رسمی منتشر شده است.
در اینجا به برخی از ترورهای جمعی نیز اشاره میشود:
- ترور در رستورانی به نام میکونوس واقع در برلین آلمان با چهار کشته
- بمبگذاری در سفارت اسرائیل در آمیای آرژانتین با 350 کشته
- بمبگذاری در عربستان سعودی، 1996، 19 کشته
- حملات 11 سپتامبر به برج های دوقلوی نیویورک که بارها اعلام و اثبات شده که از طریق تحریک القاعده توسط رژيم اسلامی با واسطه گری شخصی بنام فواد مغنیه از اعضای حزب الله لبنان انجام شده - 3000 نفر کشته
- اقدام تروریستی در کنیا سال 2012
- بمبگذاری در بانکوک تایلند سال2012
- بمبگذاری در دهلی هندوستان سال 2012
- اقدام تروریستی در بحرین سال 2015
- اقدامات تروریستی در عراق توسط گروه های شبه نظامی وابسته به رژيم - 1100 کشته
- اقدام نافرجام به ترور سفیر آمریکا در آفریقای جنوبی 2020
طبق آمار موجود، این حکومت، طی چهل و سه سال اخیر، در سیصد و شصت ترور هدفمند در بیش از چهل کشور جهان نقش داشته است که این اقدامات منجر به کشته شدن یا آسیب دائمی به صدها تن شده است. این ترورها توسط نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، وزارت اطلاعات و گروههای نیابتی وابسته به رژیم انجام شدهاست.
برخی از گروه های شبه نظامی شیعه تحت حمایت این حکومت بدین شرح اند :
- سپاه بینالمللی «مدافعان حرم»
_- نیروی «قدس» سپاه پاسداران
- حزبالله لبنان
- حزبالله سوریه
- سپاه «بدر»
- گردان «ابوالفضلالعباس» یا «لواء ابوالفضل العباس»
- گردان «فاطمیون»
- گردان «زینبیون»
- گردان « لواء ذوالفقار»
- گروه عصائب اهل حق
- «سرایا السلام»
- «سرایا الخراسانی»
- «کتائب حزبالله»
- حزبالله عراق
- کتائب امام علی
- کتائب سیدالشهداء
- «حرکة النجباء»
- حوثی های یمن
حاصل تشکیل این گروه های نظامی توسط رژيم (که مجری تلاش های آن برای سلطه بر منطقه بوده اند) کشته شدن بیش از یکصد هزار نفر در عراق، و بیش از پانصد و هفتاد هزار نفر در سوریه (که 30 درصد از آنها غیر نظامی و زن و کودک بودهاند)، قتلعام بیش از یکصد و ده هزار نفر در یمن بوده است.
نکته مهم دیگر ماهیت کلیت این رژيم است که، همچون نظامی تخریبگر و مستبد اما قانونی، مخالفان اش را آشکارا و پنهانی بر دار میکشد یا به قتل میرساند. آمار و نشانه های زیادی وجود دارد که وزارت اطلاعات، و البته سازمانهای خلف آن، تا پیش از تأسیس این وزارتخانه در سال 1983، بهطور منظم بسیاری از کسانی را که مستحق «حذف فیزیکی» تشخیص داده شده بودند به صورت مخفیانه به قتل رساندهاند. برای نمونه، در اعترافات چند تن از مأموران اطلاعاتی - که در پروندهی قتل داریوش فروهر و پروانه اسکندری ضبط شده است - به صراحت به عادی بودن کشتن مخالفان در وزارت اطلاعات تأکید شده است.
رژيم اسلامی مسلط بر ایران، طبق ادعای بنیانگذار خود، آمده بود تا رفاه، آسایش و عدالت فراگیر را برای مردم ایران به ارمغان آورد؛ اما این شعار تبلیغاتی پوچ اکنون، بعد از 4 دهه، در جامعهء ایران کاملاً رنگ باخته و همگی شاهد از پاشیدگی تمام ارکان جامعهء ایرانی هستیم. امروز 24 درصد ایرانیان مبتلا به افسردگی حاد هستند، یعنی نوزده میلیون و دویست هزار نفر. و بر اساس نظریه روانپزشکان و متخصصان امر، از این میزان 15 درصد اقدام به خودکشی میکنند، یعنی دو میلیون و هشتصد و هشتاد هزار نفر. این آمار ماحصل بحرانهای اقتصادی، وضعیت فرهنگی، معیشت، چالش های اجتماعی و سیاسی است که دستاورد جرژيماسلامی برای مردمان ایران زمین محسوب می شود. افسردگی و خودکشی در ایران دستمزد نابرابری ست. جایی که نان و گرسنگی به تساوی تقسیم نمیشود باید شاهد خودکشی نزدیک به سه میلیون نفر از جامعه باشیم.
رژیم سرکوبگر اسلامی اطلاعات نادرست پخش کرده و واقعیتها را به راحتی جعل می کند. آنها میکوشند تا فرق میان واقعیت و پروپاگاندا، و حقیقت و توهم، از میان برود. آنها با دستکاری حقیقت، برای خود مشروعیت جعلی می سازند تا، به واسطهء آن، هم وجود حمایت مردمی از خود را با نیرنگ عوام فریبانه اعلام کنند و هم مخالفان و منتقدانی را، که از توانایی شوراندن مردم علیه رژيم برخوردارند، سرکوب کنند.
نتیجه اینکه حکومت اسلامی یک رژیم گستاخ است که طی 4 دهه توانسته در ایران و اقصا نقاط جهان، و در جلوی دید جهانیان، به سوی ایجاد هولوکاستی جدید حرکت کند. البته آلمان نازی فقط به کشتار و قطع نسل یهودیان پرداخت اما این رژيم فرقی بین نژاد و نسل و دین قائل نیست و هرکس که زیر بار قدرت ایدئولوژیک آن نرود باید نابود شود؛ چه یهودی باشد، چه مسیحی، چه بهائی، و چه مسلمان ... به زبان سادهتر اینکه هر تفکر مخالف باید حذف فیزیکی شود. برای اثبات این ادعا کافیست یکبار دیگر آمار گفته شده در این مقاله را مرور کرده و همزمان حریان سرکوب روزافزون مردم ایران و تلاش رژیم در رسیدن به سلاح هسته ای را هم به آن اضافه کنید. جهان باید این زنگ هشدار دهنده را دریابد و به خوبی بشنود؛ که اگر نشنود، خیلی زود دیر میشود و چه بسا آشویتس دیگری متولد شود.