تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

  خانه   |    آرشيو صفحات اول سايت    |   جستجو در سايت  |  گنجينهء سکولاريسم نو

15 مهر ماه 1400 -  7 ماه اکتبر 2021

 سرمایه چرا می‌گریزد؟

محمد مهدی بهکیش

پیشگفتار نشريهء «تجارت فردا»: در سال‌های گذشته کشورهای زیادی موفق شدند مهاجران پولدار را از طریق اعطای تابعیت یا مشوق‌های مشابه جذب کنند اما یک بررسی ساده نشان می‌دهد اقتصاد ایران برای سرمایه‌گذاران جذاب نیست و در سال‌های گذشته هم موفق نشده سهمی کوچک از جریان جهانی سرمایه را جذب کند. از دکتر محمد‌مهدی بهکیش پرسیدیم چرا ایران برای سرمایه‌گذارخارجی جذاب نیست و برای اینکه جذاب شود چه کارهایی باید انجام دهد؟ اینجا گزیده‌ای از اظهارات دکتر بهکیش را منتشر می‌کنیم اما گفت وگوی مفصل را در شماره 425 نشریه بخوانید.

***

* سرمایه‌گذار خارجی برای اینکه اطمینان حاصل کند باید با سرمایه‌گذاران در داخل شریک شود؛ وقتی بسیاری از ایرانیان در داخل کشور حاضر به سرمایه‌گذاری نیستند چگونه می‌توان انتظار داشت افرادی از بیرون، سرمایه خود را به داخل کشور بیاورند؟

* خروج سرمایه مادی با خروج سرمایه انسانی همراه شده، یعنی ما همزمان با اینکه شاهد خروج گسترده سرمایه از کشور هستیم، افراد تحصیل‌کرده خود را نیز از دست می‌دهیم و این برای آینده کشور بسیار خطرناک است.

* سرمایه‌گذاران داخلی اغلب کسانی هستند که عاشق کشورند و دنباله‌رو فعالیت نسل‌های پیشین خود هستند. آنها سال‌های طولانی برای کشور ارز آورده و ارزش ‌افزوده ایجاد کرده‌اند. اما در حال حاضر، همین افراد به دنبال این هستند که در کشورهای دیگر، مکانی امن برای سرمایه خانوادگی خود بیابند.

* سرمایه‌گذار سالم خارجی سودای ورود به اقتصاد ایران را از سر بیرون کرده و در مقابل، سرمایه‌گذاری که در بازارهای شفاف جایی ندارد، وارد اقتصاد ما می‌شود. یعنی سرمایه خارجی به داخل نمی‌آید مگر اینکه در آن درجاتی از فساد باشد.

* اقتصاد ایران به واسطه دوری از شفافیت و رقابت و سیطره تحریم‌ها گرفتار مناسبات ناسالم شده است. اقتصاد ما شفافیت و سلامت را پس می‌زند و اصولاً برای فعالیت سالم اقتصادی مناسب نیست.

* افراد ناسالم به سیاستگذاری راه پیدا کرده‌اند و اصولاً خروجی سیاستگذاری بیشتر به سود فعالیت‌های غیر‌رسمی است تا فعالیت‌های رسمی و تحریم‌ها و عدم امکان جابه‌جایی پول، این روند را تشدید می‌کند.

* امنیت مقوله‌ای چند‌بعدی است و مهم‌ترین بعد آن این است که فرد بداند وقتی سرمایه‌اش زیاد شد، مالیات و حقوق دولت را که بپردازد، باقی‌مانده‌اش برای خودش می‌ماند و این اختیار را دارد که در چارچوب قانون هر تصمیمی برایش بگیرد.

* وقتی گردش کار صحیح و حکمرانی خوب نداشته باشیم، افراد بی‌اعتماد می‌شوند. سرمایه‌دار خیلی زودتر از دیگران اعتمادش را از دست می‌دهد. سرمایه مثل آهوی گریزپا، بسیار حساس و رمنده است و تا احساس خطر کند، مسیرش را تغییر می‌دهد.

* افرادی که تصمیم به مهاجرت می‌گیرند، دلایل متفاوتی با یکدیگر دارند. برخی دلایل اقتصادی دارند، برخی دلایل اجتماعی و برخی هم دلایل سیاسی و امنیتی دارند. مردم می‌خواهند آزادانه کسب‌و‌کار و زندگی کنند. این انتظار زیادی نیست اما معمولاً برآورده نمی‌شود. در نتیجه افراد برای زندگی بهتر ناچار به مهاجرت می‌شوند.

* سیاست بار بسیار سنگینی روی دوش اقتصاد گذاشته که از توانایی‌اش خارج است. قطعاً اگر اداره اقتصاد کشور به شکل کنونی ادامه یابد، تا سال‌های متمادی، سرمایه‌گذاری در کار نیست و در نتیجه رشد مثبت نخواهیم داشت.

* در ترکیه خانه می‌خرند؛ کشوری که به کودتاهای متعدد و نااطمینانی‌های بی‌شمار معروف بوده و  هنوز هم با همه همسایگان خود مشکل دارد اما در ایران سرمایه‌گذاری نمی‌کنند به این دلیل که سیاست و اقتصاد در ایران قابل پیش‌بینی نیست و سرشار از نااطمینانی است

* این چه ساختاری است که نسبت به خروج سرمایه انسانی و مالی‌اش بی‌تفاوت است؟ چرا باید این‌گونه باشد که جوانان ما انباشت پول و دانش خود را بردارند و از کشور بروند؟ همه معادلات موجود از سیاسی و دیپلماسی بگیرید تا اقتصادی و اجتماعی، سیگنال‌های ضدسرمایه‌گذاری می‌دهند.

* سرمایه و امنیت مکمل هم هستند؛ سرمایه امنیت می‌آفریند و امنیت سرمایه را جذب می‌کند اما اتفاقاتی که در داخل کشور و اطراف مرزهای ما در جریان است، سرمایه را فراری می‌دهد. سرعت تحولات به قدری زیاد است که سرمایه‌گذار فرصت تحلیل و تصمیم پیدا نمی‌کند.

* کشمکش‌های سیاسی تا حدی قابل تحمل است اما از حد که بگذرد، سرمایه را گریزان می‌کند. سیاستگذاری غلط اقتصادی باعث فرار سرمایه می‌شود، خط و نشان کشیدن برای این و آن سرمایه را می‌تاراند و خلاصه اینکه همه چیز دست‌به‌دست هم داده‌اند تا سرمایه‌گذار سرمایه‌اش را بردارد و جای دیگری ببرد.

* وقتی تصمیم‌گیری درباره قیمت از دوش نیروهای بازار برداشته شده و به افراد و ارگان‌ها سپرده شود، سرکوب اتفاق می‌افتد. همان‌طور که سرکوب در عرصه سیاسی و اجتماعی منسوخ و مذموم است، در عرصه اقتصادی هم عواقب زیان‌باری دارد.

بازگشت به خانه