تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو صفحات اول سايت | جستجو در سايت | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
پیوستن به شانگهای هم مشکل ایران را حل نخواهد کرد
از «میدل ایست آی»
در تاریخ ۱۷ سپتامبر در دوشنبه پایتخت تاجیکستان، طی آخرین اجلاس سازمان همکاری شانگهای، ایران پس از ۱۳ سال انتظار سرانجام به عضویت کامل این سازمان پذیرفته شد. ایران ۱۳ سال منتظر بود و باید مدتی دیگر، دو یا سه سال یا احتمالاً بیشتر منتظر بماند تا عضویتش در سازمان همکاری شانگهای تکمیل شود.
مدت زمان این روند تا حد زیادی به نگرش روسیه و چین بستگی دارد. اما حتی اعضای کوچکتر آسیای مرکزی نیز میتوانند تکمیل عضویت ایران را به تأخیر بیندازند. به عنوان مثال، در گذشته، دوشنبه به دلیل حمایت تهران از حزب اسلامگرای تاجیکستان، عضویت ایران را در این سازمان با مشکل مواجه کرده بود. به طور خلاصه، زمان زیادی طول میکشد تا مزایایی که عضویت در سازمان همکاری شانگهای برای ایران به همراه دارد، به مرحله اجرا برسند.
علیرغم فاصله زمانی بین پذیرش در سازمان و بروز پیامدهای واقعی این امر، تهران تصمیم سازمان همکاری شانگهای را یک پیروزی بزرگ برای ایران و اثبات کارآمدی دیپلماسی رئیس جمهور جدید خود، ابراهیم رئیسی اعلام کرده است.
ایران همچنین پذیرش خود را در این سازمان به عنوان اثبات شکست سیاست غرب در زمینه ی انزوای تهران میداند. برخی از تندروها استدلال میکنند که ایران برای احیای اقتصاد خود، دیگر نیازی به نگاه به غرب ندارد و مجبور نیست امتیازات بیشتری برای احیای توافق هستهای بدهد.
سرمایهگذاری چینی
اظهارنظرهای مقامات دولتی و نمایندگان مجلس ایران نشان میدهد که تهران امیدوار است عضویت در سازمان همکاری شانگهای به گسترش روابط اقتصادی و تجاری با کشورهای آسیای مرکزی و سایر اعضای سازمان کمک کرده و شانس ایران را برای تبدیل شدن به قطب ترانزیت بین اعضای سازمان همکاری شانگهای و اروپا افزایش دهد.
تهران همچنین امیدوار است که پیوستن به سازمان مورد بحث، چین را تشویق به سرمایه گذاری بیشتر در ایران کند. سرمایه گذاری چین در ایران، از جمله در زمینه انرژی تا کنون کم بوده است. پکن تا کنون بارها از توافقنامههای مختلف برای توسعه میدانهای نفتی در ایران خارج شده است. امضای موافقتنامه همکاری ۲۵ ساله ایران و چین نیز که در مارس ۲۰۲۱ منعقد شد، باعث سرمایه گذاری جدید چین در ایران نشده است.
علاوه بر این، ایران میخواهد به اتحادیه اقتصادی اوراسیا بپیوندد که اعضای آن شامل روسیه، بلاروس، قزاقستان، ارمنستان و قرقیزستان است. این اتحادیه وسیلهای برای حفظ نفوذ مسکو در کشورهایی است که از شوروی سابق منتزع شدهاند. از این نظر، اتحادیهی مورد بحث رقیب سازمان همکاری شانگهای به شمار میرود.
سازمان همکاری شانگهای در ابتدا تنها پنج عضو داشت. پس از پیوستن کشورهای جدید، این سازمان به یک سازمان همکاریهای امنیتی و اقتصادی تبدیل شد. در ادامه به ابزاری برای سیاست خارجی چین تغییر شکل داد، به ویژه به عنوان ابزاری برای محدود کردن نفوذ روسیه در آسیای مرکزی بدون درگیری با مسکو.
افزودن اعضای جدید با برنامهها و علایق بسیار متفاوت به سازمان، اثربخشی آن را کاهش داده است. اعضای اصلی سازمان همکاری شانگهای شامل چین، هند و پاکستان با یکدیگر دشمن هستند. روسیه و چین رقیب یکدیگر به شمار میروند. روابط بین کشورهای آسیای مرکزی اغلب متشنج است. این امر همکاری امنیتی موثر درون سازمان همکاری شانگهای را مشکل ساز میکند.
منافع اقتصادی متفاوت
اعضای سازمان همکاری شانگهای منافع اقتصادی متفاوتی دارند. چین و روسیه نگرشی نیمهمستعمره نسبت به منطقه دارند. چین، آسیای میانه و آسیای جنوبی را مرکزی برای منابع مواد اولیه و بازارهای صادراتی میداند. هند نیز میخواهد صادرات خود را در این مناطق افزایش داده و نفوذ سیاسی به دست آورد.
روسیه رقیب ایران در بخش انرژی است و از همکاریهای بین ایران و کشورهای آسیای مرکزی در این زمینه استقبال نمیکند. کشورهای آسیای مرکزی مانند ازبکستان و قزاقستان تولیدکنندگان و صادرکنندگان انرژی و در نتیجه رقبای ایران هستند.
در زمینههای صنعتی و کشاورزی نیز اقتصاد ایران و آسیای میانه بیشتر رقابتی است تا مکمل. ایران کالاهایی را که کشورهای آسیای مرکزی به آن نیاز دارند، تولید نمیکند. این کشورها به کالاهای صنعتی، فناوری و سرمایه گذاری نیاز دارند که ایران نمیتواند آنها را تأمین کند. اگر ایران میتوانست این نیازها را تأمین کند، نیازی به عضویت در سازمان همکاری شانگهای برای توسعه تجارت با آسیای مرکزی نداشت.
کیفیت کالاهای ایرانی نیز نسبت به رقبای خود از جمله ترکیه پایین تر است. ایران برای بهبود کیفیت کالاهای خود به پول، فناوری و کارشناسان متخصص نیاز دارد. عضویت در سازمان همکاری شانگهای این موارد را در اختیار ایران نخواهد گذاشت.
موانع سیاسی، فرهنگی و ایدئولوژیکی نیز در روابط ایران با آسیای میانه وجود دارد. جمهوریهای ترک و سنی منطقه به علاوه آذربایجان، با ایران احساس صمیمیت نمیکنند. آنها همچنان به ایران بی اعتماد هستند، به طوری که در مسائل اقتصادی بیشتر با ترکیه همکاری دارند. عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای این شرایط را تغییر نمیدهد.
اعضای سازمان همکاری شانگهای باید تمام قوانین بین المللی تعامل مالی را رعایت کنند. بنابراین، تا زمانی که ایران از پیوستن به گروه ویژه اقدام مالی خودداری کند، از مزایای عضویت در سازمان همکاری شانگهای سود نخواهد برد.
روابط پرتنش
ایران در موقعیت ایده آل برای اتصال آسیا به اروپا و دسترسی کشورهای آسیای میانه به دریای آزاد قرار دارد. از طریق ترکمنستان به آسیای میانه متصل شده و با افغانستان و پاکستان هم مرز است. این کشور از طریق روسیه با قفقاز مرز دارد. ایران دارای بنادر بسیار توسعه یافته در خلیج فارس و دریای عمان از جمله بندر چابهار است.
با این حال، همانطور که تجربه سه دهه گذشته نشان داده است، تصمیمگیری در مورد مسیرهای ترانزیت و خطوط انتقال انرژی بر اساس محاسبات سیاسی و نه مسائل جغرافیایی انجام میشود. به همین دلیل است که در دهه ۱۹۹۰، ایران در زمینه ی خط لوله صادرات نفت و گاز آسیای مرکزی نادیده گرفته شد، اگرچه از نظر اقتصادی و جغرافیایی شرایط لازم را داشت و استفاده از آن نسبت به دیگر گزینهها راحت تر بود. آمریکا و عربستان سعودی همچنین از ایجاد خط لوله انتقال گاز ایران به پاکستان و سرانجام به هند جلوگیری کردند.
عضویت در سازمان همکاری شانگهای ممکن است باعث تقویت روانی تهران شود، اما مشکلات اقتصادی و سیاسی آن را حل نمیکند. برخی از همسایگان ترک ایران در آسیای میانه و قفقاز تمایلی به استفاده از این کشور به عنوان یک مسیر ترانزیت ندارند. به طور مثال، آذربایجان ایجاد راه آهنی را که آستارای ایران را به آستارای آذربایجان متصل میکند، در دستور کار خود قرار نداده است. اخیراً باکو برای کامیونهای ایرانی مشکل ایجاد کرده و از عبور آنها از مرز ایران و ارمنستان جلوگیری به عمل آورده است.
روابط ایران و ترکمنستان نیز اغلب متشنج بوده و منجر به بسته شدن مرزها شده است. با قدرت گرفتن طالبان در کابل، بعید است که افغانستان روابط ترانزیتی با ایران ایجاد کند و احتمالاً چابهار را به نفع بندر گوادر پاکستان کنار میگذارد.
ایران فاقد شبکههای گسترده و مدرن جاده ای، ریلی و بندری است. این امر جذابیت آن را به عنوان یک مسیر ترانزیت کاهش میدهد. این کشور برای ارتقای زیرساختهای خود به پول احتیاج دارد، چیزی که عضویت در سازمان همکاری شانگهای آن را تأمین نمیکند. دسترسی تهران به نقدینگی تنها در صورتی امکان پذیر است که آمریکا تحریمهای اقتصادی خود را لغو کند.
پس از بیش از یک دهه که ایران سیاست “نگاه به شرق” را به اجرا گذاشته است، این رویکرد مزایای زیادی برای تهران به دنبال نداشته است. چین سرمایه گذاری قابل توجهی در ایران انجام نداده است. هند وعدهء سرمایه گذاری در چابهار را نقض کرد. هیچ کدام به خاطر تهران روابط خود با واشنگتن را به خطر نیانداختند. سازمان همکاری شانگهای این شرایط را تغییر نخواهد داد. از قضا، ایران برای بهره مندی از استراتژی شرقی خود به روابط بهتر با غرب نیاز دارد.