تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

  خانه   |    آرشيو صفحات اول سايت    |   جستجو در سايت  |  گنجينهء سکولاريسم نو

23 مهر ماه 1400 - 15 ماه اکتبر 2021

حق قصاص، راه‌گشا یا مشکل‌ساز؟

  «آرمان عبدالعالی» جوان ۲۵ ساله ای است که به اعترافات خود در سن ۱۷ سالگی دوست دخترش «غزاله شکور» را به قتل رسانده است.

  ۸ سال از آن ماجرا گذشته و حال او برای اجرای حکم اعدام به سلول انفرادی منتقل شده است. طی این ۸ سال خانواده رامین و غزاله فراز و نشیب‌های بسیاری را از سر گذرانده‌اند پیش تر دو بار پروندهء آرمان تا مرحلهء اجرای حکم پیش‌رفته و با وساطت سلبریتی‌ها متوقف شده است.

  بارها و بارها شاهد پادرمیانی خیرین و سلبریتی ها در پرونده های قصاص بوده‌ایم، نکتهء کلیدی اما در جمله‌ای ا‌ست که در همهء پرونده‌هایی که حکم اعدام برای آنها صادر شده به چشم می‌خورد: «قصاص حق است و خانواده مقتول حق دارند قاتل را ببخشند یا نبخشند». گره کور در همین نکته است: در «حق قصاص» و اصلاً در وجود «مجازات اعدام».

  در مقابله با حکم اعدام، دو نوع برخورد از طرف خانواده مقتول وجود دارد:

  _ رضایت در ازای گرفتن مبلغی بعنوان دیه،

  _ بخشش، بدون درخواست دیه،

  که هر دو مورد ذکر شده مشکلات و معضلاتی را در پی دارد.

  رضایت گرفتن از خانوادهء مقتول یکی از عادی‌ترین کارهایی‌ست که در ایران صورت می‌گیرد و این کار گه‌گاه تبدیل به معامله و چانه زنی بر سر مبلغ دیه می‌شود! سپس خانوادهء مقتول (=اولیای دم) راضی می‌شوند در ازای دریافت مبلغی رضایت دهند یا اصطلاحاً «ببخشند». به دلیل فساد سازمان ‌یافته و گسترده در حکومت اسلامی، در همهء موارد، در ایران بازار سیاه وجود دارد؛ ضرب المثل از «شیر مرغ گرفته تا جان آدمیزاد» مصداق بارز بازار سیاه در ایران است، و رضایت گرفتن از خانواده مقتول، دقیقا بازاری بر سر جان آدمیزاد است!

  بخش دیگری از خانواده‌های مقتول، فارغ از درخواست دیه، از نظر روانی تحت فشار هستند. وقتی در قانون «اشد مجازات» بصورت «اعدام» معنا می‌شود و رهایی از چوبه‌دار صرفاً با رضایت خانواده مقتول صورت می‌گیرد، بار روانی بسیاری بر دوش این خانواده گذاشته می‌شود. این کارِ خانوادهء مقتول «بخشش» نامیده می‌شود و همین عبارت باعث شده آنها هنگام رضایت دادن، دچار عذاب وجدان شوند که خون عزیزشان را بخشیدند و از آن گذشتند.

  این دقیقاً همان حالتی‌ست که خانوادهء غزاله دچار آن شده‌اند. آنها هیچگونه درخواستی برای دریافت دیه ندارند و صرفاً نمی‌توانند از پس عذاب وجدان و فشار روانی «بخشیدن» قاتل برآیند. و این بار روانی را قوانین حکومت اسلامی بر دوش خانوادهء غزاله و هزاران خانوادهء مشابه نهاده است.

  این حکومت است که با قوانین اشتباه و ناکارآمد شانه از بار مسئولیت مجازات عادلانهء محکومین خالی کرده و خانواده ها را به جان هم می‌اندازد و قوانین اش باعث بوجود آمدن بازار سیاه دیه، بیماری ‌های روانی و رواج سنت کهنه «خون ‌بس» در دنیای مدرن شده است.

  روایت‌های بسیاری وجود دارد از ازدواج‌های مصلحتی در بین قبایل و در شهرستان‌های کوچک برای گرفتن رضایت و گذشت از قصاص. همهء موارد ذکر شده نیاز به آسیب ‌شناسی در جامعه دارد.

نیاز امروز جامعهء ایران «سلبریتی»، «خیّر» و «وکیل»، برای وساطت و گرفتن رضایت نیست. جامعهأ ایران نیاز به همت جمعی برای تغییر قوانین دارد.

  حکومت اسلامی مسلط بر ایران، نسبت به جمعیت کشور، بالاترین نرخ سرانهء اعدام را داراست، و آسیب ‌های مجازات اعدام (که در جوامع پیشرفته منسوخ شده) به جامعه می‌زند، روز به روز بیش تر می‌شود.

  در واقع، بجای حذف صورت مسأله، باید مسئله را حل کرد و، به جای تلاش برای رضایت گرفتن از خانواده مقتول، باید تلاش کرد مجازات اعدام از قاموس قوانین کشورمان یک بار برای همیشه پاک شود.

 

بازگشت به خانه