تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو صفحات اول سايت | جستجو در سايت | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
حکومت اسلامی، گرگ تنهای جهان اسلام
امیر طاهری
اگر تبلیغات حکومت اسلامی را بررسی کنید، بهسرعت با دو ادعای بزرگ روبهرو خواهید شد: نخست، اسلام ناب محمدی امروز فقط و فقط در حکومت اسلامی ایران واقعیت دارد؛ دوم، آیتالله العظمی امام علی خامنهای، یا به گفته آیتالله مصباح یزدی، «جانشین پیامبر» تنها رهبر واقعی همه مسلمانان جهان است. با این حال، آیا شگفتیآور نیست که حکومت اسلامی در حال حاضر، به حاشیه «جهان اسلام» رانده شده است؟
تازهترین مورد از این «حاشیه شدن» را هفتهء پیش در کنفرانس «روسیهــ جهان اسلام»، که در جده در عربستان سعودی برگزار شد، دیدیم. در این اجلاس، ۳۳ شخصیت دینی و فرهنگی از ۲۷ کشور، در چارچوب «چشمانداز فرابردی» مناسبات روسیه و کشورهای مسلمان گرد هم آمدند تا کوششی را که از سال ۲۰۰۶، با پیوستن روسیه به «سازمان همکاری اسلامی» بهعنوان ناظر، آغاز شده بود در سطحی بالاتر ادامه دهند. این اجلاس مانند اجلاسهای پیشین گروه که در مسکو، غازان (پایتخت حکومت خودمختار تاتارستان)، استانبول، جده و کویت برگزار شده بود، یک غایب بزرگ داشت: حکومت اسلامی ایران.
در اجلاس امسال، رستم مینیخانف، رئیسحکومت تاتارستان، ریاست هیئت نمایندگی فدراسیون را بر عهده داشت. ولادیمیر پوتین، رئیسحکومت روسیه، نیز با یک پیام پرمحتوا، بر حمایت خود از کل برنامه تاکید کرد. هم مینیخانف و هم پوتین بر ضرورت توسعهء گفت و شنود فرهنگی و مناسبات اقتصادی و بازرگانی میان روسیه و «جهان اسلام» تاکید کردند. شاید برای نشان دادن نگرانیهای کرملین، پیام پوتین اشارهای نیز داشت به «ضرورت همکاری در مبارزه با تروریسم».
حذف حکومت اسلامی نه تنها از نظر مقام ایران در «جهان اسلام» اهمیت دارد بلکه با توجه به اوهام آقای خامنهای درباره «محور تهران ـ مسکو» نیز قابل توجه است. بخوبی میتوان دید که از نگاه پوتین، حکومت اسلامی هرگز نمیتواند یک متفق و شریک جدی باشد. از دید پوتین، حکومت اسلامی گاو شیردهی است که پس از دادن شیر، پاداشی جز یک لگد نخواهد گرفت.
کوشش روسیه برای توسعهء نفوذ در کشورهای مسلمان شگفتیآور نیست. آسیای مرکزی، حوزهء دریای مازندران، آسیای باختری و شمال آفریقا، یعنی سرزمینهایی که اکثریت جمعیت مسلمان دارند، جزو همسایگان دیوار به دیوار یا نزدیک روسیه به شمار میآیند. از این گذشته، فدراسیون روسیه بیش از ۲۷ میلیون شهروند مسلمان یا مسلمانزاده دارد (البته فقط ۱۰ تا ۱۵ درصد از جمعیت را میتوان مسلمان عملی به شمار آورد). مسلمانان و مسلمان زادگاه روسیه همچنین بالاترین نرخ زاد و ولد را در فدراسیون دارند و اگر کاهش زاد و ولد در میان روس تباران ادامه یابد، ممکن است تا سال ۲۰۳۵، نزدیک به نیمی از جمعیت فدراسیون را تشکیل دهند.
روسیه، بعنوان یک صادرکننده نفت و گاز، نیز نیازمند مناسبات نزدیک با کشورهای مسلمان است که اکثریت صادر کنندگان انرژی فسیلی را تشکیل میدهند. این همکاری هم دوجانبه و هم در چارچوب گروه «اوپک پلاس» شکل گرفته است.
نزدیکی با کشورهای مسلمان از یک دید دیگر نیز در مسیر فرابردی پوتین برای تبدیل روسیه بعنوان یک قدرت موثر در سطح جهانی اهمیت دارد. دو رقیب واقعی یا تصوری روسیه در این زمینه ایالات متحده آمریکا و حکومت خلق چیناند.
ایالات متحده آمریکا بهدلیل ساختار سیاسی و چارچوب قانون اساسیاش، نمیتواند مناسبات خود را با دیگر کشورها بر اساس دین و مذهب شکل دهد. به همین سبب، با آنکه امروز ایالات متحده آمریکا وطن نزدیک به چهار میلیون مسلمان است، نمیتواند درخواست کند، حتی بهعنوان ناظر، در سازمان «همکاری اسلامی» عضو شود ـ کاری که روسیه ۱۵ سال پیش انجام داد.
چین، با نزدیک به ۶۰ میلیون مسلمان، بهدلیل ملاحظات ایدئولوژیک حزب کمونیست، نمیتواند کارت اسلامی را روی میز بگذارد. از این گذشته، حکومت خلق چین هیچ دین و مذهبی را به رسمیت نمیشناسد ـ برخلاف روسیه که انواع مسیحیت و اسلام را جزو ادیان رسمی شناخته است. رهبران حزب کمونیست چین، بهویژه در چارچوب دکترین ناسیونالیستی شی جینپینگ، با هرگونه دین و مذهب بهصورت رقیب ایدئولوژیک برخورد میکنند. سرکوب قوم اویغور در ترکستان خاوری (سینکیانگ) هم جنبه قومی دارد و هم جنبه دینی.
البته پوتین صفحهء سیاه سرکوب بیرحمانه قوم چچن را در پرونده خود دارد. اما این سرکوب جنبهء سیاسی داشت و در پی قوم زدایی یا اسلام زدایی نبودــ یعنی درست برعکس سیاست شیجینپینگ در ترکستان خاوری و تا حدی در تبت.
اینکه هر سه قدرت بزرگ رقیب میکوشند تا حکومت اسلامی در ایران را در قفس سیاسی و دیپلماتیک نگه دارند شگفتی آور نیست. چین و روسیه حاضر نیستند هزینهء واقعی نزدیکی با حکومت اسلامی را بپذیرند. این هزینه چیزی جز از دست دادن دوستی و همکاری دیگر کشورهای اسلامی نیست زیرا حکومت اسلامی ایران تقریباً با تمامی کشورهای مسلمان دیگر مشکل دارد. حکومت اسلامی، زیر سلطهء ایدئولوژی خمینیگرا، عامل نفاق و عناد و، در پارهای موارد، حتی جنگ میان مسلمانان بوده و است.
در لبنان، حکومت اسلامی حتی طائفه شیعه را که نزدیک به ۴۰ درصد از جمعیت را تشکیل میدهد به چندین گروه تقسیم کرده است. در سوریه، حکومت اسلامی با حمایت از اقلیت نصیری (علوی)، در کشتار اکثریت مسلمان سنی شرکت کرد. در یمن، حکومت اسلامی با سازماندهی به یک بخش از اقلیت زیدی، یعنی طایفهءحوثی، هم زیدیان را تقسیم کرد و هم آنان را علیه مسلمانان سنی یمن برانگیخت. در پاکستان، سازمان سنتی شیعیان که بیش از یک قرن سابقه داشت، یعنی «تحریک جعفری»، با دخالتهای تهران به چندین گروه تقسیم شده است. تحریکات تهران در پاکستان همچنین آتش زیر خاکستر دشمنی شیعه و سنی را روشن کرده است. در افغانستان، بهرهگیری تهران از اقلیت شیعهء «هزاره»، بهعنوان گوشت دم توپ در جنگ علیه مردم سوریه، بسیاری از شیعیان افغانستان را که همواره دوستدار ایران بودهاند علیه ایران و ایرانیت شورانده است.
تازهترین نمونه نفاق افکنی و آتش افروزی فرقهء خمینیه را در عراق میبینیم. هماکنون، تهران میکوشد تا نتایج انتخابات پارلمانی عراق را به سود گروههای مسلح مزدور خود، به رهبری هادی العامری، تغییر دهد. در این روند، تهران حتی حاضر است که گروه مورد حمایت خود را علیه گروه شیعه مقتدی صدر به میدان بکشاند. در حالی که صدر، با آنکه از ناسیونالیسم عراقی سخن میگوید، هرگز عملاً مخالف حکومت اسلامی نبوده است.
نفاق افکنی حکومت اسلامی، حتی میان مسلمانان شیعه، را در بسیاری از نقاط دیگر جهان میتوان دید. در مصر، شیعیان بومی که تاریخ شان به ۱۲۰۰ سال پیش برمیگردد، میکوشند تا کوچکترین تماسی با تهران نداشته باشند. در هند، رهبران دینی برجستهء شیعیان سالهاست که به ایران سفر نکردهاند. در فضای مجازی، نبردهای سختی میان گروههای هوادار مسلک خمینیه و مخالفان شیعه آنان در جریان است.
مشکل حکومت اسلامی در این زمینه مانند دیگر زمینهها، کوشش برای تنزل دین، در اینجا یعنی اسلام، به سطح یک ایدئولوژی و سپس، تنزل آن ایدئولوژی، یعنی خمینیگرایی، به یک کیش شخصیت، یعنی ولایت فقیه، و سپس، تنزل آن کیش شخصیت به بتسازی آیتالله خامنهای است. وقتی روزنامهء کیهان تهران ادعا میکند که «رهبر» میتواند در «همهء زمینهها» حرف آخر را بزند، منظورش حذف قرآن، پیامبر، ۱۴ معصوم و هزاران مرشد دینی دیروز و امروز است. چنین اسلامی طبعاً مشکلآفرین است، هم در سطح دینی و هم در سطح سیاسی.
در سطح دینی، نیازی به توضیح بیشتری در این زمینه نیست. در سطح سیاسی، همکاری میان ملل و دولتها تنها بر اساس برابری، حتی فرضی، ممکن میشود. اما حکومت اسلامی بههیچوجه حاضر نیست خود را یکی از ۱۹۳ ملت ـ دولت موجود بداند و برابری در چارچوب قانون را بپذیرد. رهبران فرقهء خمینیه ترجیح میدهند که گرگ تنها باشند و در بیابان اوهام خود جولان بدهند.
نتیجه این سیاست انزوای حکومت اسلامی است حتی در میان ۵۷ کشوری که در آنها مسلمانان اکثریت دارند. این انزوای ناشی از خود بزرگ بینی مانع از آن است که حکومت اسلامی بتواند با دیگر کشورها مناسبات عادی سیاسی، فرهنگی و بازرگانی داشته باشد. بدینسان، شگفتیآور نیست که کنفرانس «روسیهــ جهان اسلام» ممکن است در شهرهای ۵۶ کشور دیگر تشکیل شود ــ به استثنای ایران زیر سلطهء حکومت اسلامی.
منبع: اينديپندنت فارسی