تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو صفحات اول سايت | جستجو در سايت | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
همچون یک سکولار کنارش بودم!
محسن خیمه دوز
امروز (یکشنبه ۱۹دی ماه ۱۴۰۰، ساعت سه بعدازظهر، در شهر ری) کنار قبرش بودم. کنار جنازهء بی جان اش. وقتی گذاشتن اش در قبر، کنارش بودم. وقتی روی جنازه اش خاک ریختند، کنارش بودم. وقتی زنان بر جنازه اش گریستند، کنارش بودم. وقتی خاک ها قبرش را پر کرد، کنارش بودم.
اما آنچه به حال قبر می رفت بر گرفتن یک جنازه نبود «برآمدن یک اندیشه» بود. این اندیشه که سپاه «سکولاریسم» تمام قد در برابر سپاه «تئولوژی» ایستاده است. اینکه دیگر هیچ راه سازشی بین سکولاریسم و تئولوژی وجود ندارد. اینکه تمام فرصت های صلح و سازش بین این دو قبیله در ایران از بین رفته است. اینکه به زودی مرگ های بسیاری از هر دو قبیله خواهیم دید. اینکه دوران تئولوژیک اندیشی هم به سر آمده است.
وقتی می بینی جوانی ۴۷ ساله، که در عمر اندک اش چندین دفتر شعر دارد، چندین فیلم سینمایی دارد، و شجاعانه مقابل یک حکومت ایستاده و انحرافات اش را به چالش می کشد، تا پای جان، تا ته قبر، یعنی اینکه دوران قداست تئولوژيك اندیشی به پایان رسیده و زمانه ی دیگری آغاز شده است.
تئولوژيك اندیشی با ده ها قاسم سلیمانی، شد قاتل مردم بیگناه در کشتار هواپیمای اوکراینی، و آبتین، بدون ذره ای جنایت و خیانت، شد نماد وجدان بیدار جامعه. اینک باید پرسید کدام یک ارزشمند است؟ قاتل زنده مسافران هواپیما و عامل زنده کشتار زندانیان دربند؟ یا جنازه یک شاعر هنرمند فیلمساز اندیشمند مبارز که حکومت از او ترسید و جوانان و ادیبان و هنرمندان بزرگش داشتند؟
امروز مردمی که کنار جنازه او گردآمده بودند، در توطئه بی خبری که برایش ساخته بودند، پاسخ این پرسش را دادند. وقتی که مداح عرب زبان طلب صلوات می کرد و جمعیت فریاد می زد: مرگ بر دیکتاتور. وقتی که مداح عرب زبان نوحه کلیشه ای می خواند و جوانان فریاد می زدند: ما آمدیم بجنگیم. بجنگ تا بجنگیم. وقتی مداح عرب زبان می خواست جمعیت را ساکت کند تا نوحه کلیشه ای اش را بخواند جمعیت فریاد می زد: از سلطان پور تا آبتین، مرگ بر ظالمین. درود بر آبتین، مرگ بر ظالمین.
امروز آبتین بزرگ بود، حتا در خاک؛ و قاتلین اش کوچک بودند، حتا در قدرت.
https://www.facebook.com/khaimehdooz