تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

  خانه   |    آرشيو صفحات اول سايت    |   جستجو در سايت  |  گنجينهء سکولاريسم نو

4 بهمن ماه 1400 - 24  ژانویه 2022

ده سال پس از «جنبش سبز»

گفتگو با علیرضا کیانی(*)

گزاشِ ماهرخ غلامحسین‌پور

  ده سال از جنبش خردادماه ۱۳۸۸، موسوم به «جنبش سبز» گذشته است. در تمام این سال‌ها، این جنبش مورد تحلیل و قضاوت بوده است. به باور یک عده، نقطه عطفی در تاریخ ایران محسوب میشود و سرآغاز به بار نشستن اعتراضات مردمی است و از سوی عده‌ای دیگر، یک شورش کور و بی‌نتیجه و مهلتی برای اصلاح طلبان در ایران تلقی میشود تا چند روزی به ادامه حیات حاکمیت کمک کنند. حامیان رژيم اسلامی هم که آن را «فتنه» می‌خوانند، میگویند این جنبش از سوی «دشمنان اسلام و ایران» هدایت شده بود. «علیرضا کیانی»، فعال سابق دانشجویی در ایران که به دلایل سیاسی از ادامه تحصیل باز ماند، از سال ۱۳۹۱ به گروه دانش آموختگان لیبرال پیوسته و هم اکنون عضو سازوکار سیاسی «فرشگرد» است.

  او به «ایران‌‏وایر» می­‌گوید جنبش سبز در واقع یک نزاع داخلی بین نخبگان رژيم اسلامی بود و لزوما نمی‌شود دوگانه «دموکراسی – استبداد» را در قالب این جریان تعریف کرد: «بخشی از نخبگان با بخش دیگری درگیر شدند. بخشی که درگیر شدند، بخش تجدیدنظر طلب رژيم اسلامی بودند و می‌خواستند در همان قالب رژيم اسلامی تغییر رفتار انجام شود اما اصول را نگه دارند. آنها با آقای خامنه‌ای نزاعی جدی داشتند و خودشان را به آقای خمینی منتسب می‌کردند.»

  او ریشهء اختلافات بین این دو جناح را مربوط به دهه ۶۰ و نزاع «میرحسین موسوی» یا همان چپ مذهبی با علی خامنه‌ای از رده راست مذهبی می­داند: «در سال ۱۳۸۸، آن به اصطلاح انتخابات، مجالی به آن نزاع قدیمی داد. از این بابت میگویم به اصطلاح انتخابات، چون ما در ایران با فیلتر شورای نگهبان مواجه‌‌ایم و انتخابات واقعی نداریم.»

  علیرضا کیانی در جریان انتخابات سال ۱۳۸۸ در «دانشگاه مازندران» دانشجو بود: «در آن دوره یکی از اساتید ما که از نزدیکان میرحسین موسوی بود، گفت میرحسین می‌آید تا اشک خامنهای را در بیاورد.»

  «کسانی که در تیم روبهروی علی خامنه‌ای و در جریان این نزاع بودند، کسانی نبودند که به دموکراسی باور عمیق داشته باشند. آنها بازی قدرت خود را در محدوده همان نظام تعریف کرده بودند و حتی حاضر نبودند به نیروهای ملی مذهبی اجازه ورود بدهند، چه برسد به نیروهای پادشاهیخواه، چپ و یا سکولار که اساسا ماهیت رژيم اسلامی را قبول ندارند. »

 

  او در پاسخ به این سوال که آیا جنبش سبز اساسا مردمی بود یا خیر، میگوید:«در نزاعی که تیم میرحسین و خامنه‌ای در آن درگیر شدند، مردم ‌توانستند بیایند به کف خیابان و فرصتی برای اعتراض بیابند؛ مردمی که لزوما به میرحسین یا کروبی رای نداده بلکه فرصت تنفسی پیدا کرده بودند تا اصل نظام را نشانه بگیرند. این که خامنه‌ای گفت کسانی که در خیابان بودند، چندان هم دغدغه انتخابات نداشتند بلکه آمده بودند تا اصل نظام را نشانه بگیرند، به نظرم درک کاملا درستی بود. اعتراضات مردم با طرح پرسش "رای من کو" شروع شد و به "مرگ بر ولایت فقیه" رسید.»

  این فعال سیاسی تاکید می‌کند میرحسین موسوی را قبول ندارد اما به او یک امتیاز میدهد: «دلیل این امتیاز این است که اطرافیان میرحسین حتی در عاشورای ۱۳۸۸ عقبنشینی کردند و حاضر نشدند پشت سر مردمی که به شدت سرکوب شده بودند، بایستند اما میرحسین با تعریفی که خودش از عاشورای ۱۳۸۸ داد، از آن مردم حمایت کرد. در آن برهه، حکومت سعی می‌کرد مردم معترض را مخالف امام حسین و عاشورا جلوه بدهد و میرحسین با تعریف خودش گفت آنها مردم خداجویی بودند. نکته مثبت دیگری که در مورد میرحسین موسوی وجود دارد، این است که بر سر مساله حق رای مردم، چند سالی مقاومت کرد. گرچه با شرکت در انتخابات دوره بعد نشان داد که آن ایستادگی چندان پایه نداشت و با حضور پای صندوق رای، به رژيم اسلامی مشروعیت داد.»

  او میگوید با وجود همه این چالش‌ها اما جنبش سبز قطعا دستآوردهایی داشته است: «مردم جرات کردند و با استفاده از فرصت و نزاع رخ داده، به خیابان‌ها ریختند و یک سری شعارهایی دادند که تمام آن سالها گفته نشده بودند؛ مثل شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه. به باور من، مشکل اساسی در ایران همان ولایت فقیه و فسادی است که این قدرت نامحدود ایجاد کرده است. مردم در این ماجرا توانستند صدایشان را ببرند بالا و همین موضوع پایه‌های مشروعیت نظام را به سرعت سست کرد. »

  علیرضا کیانی یک روز بعد از انتخابات دستگیر شد: «من روز بعد از انتخابات در شهر بابل دستگیر شدم و یک ماهی در بازداشت بودم. در قالب دفتر تحکیم مشارکت می­‌کردم و آن روزها درگیر این ایده اشتباه بودم که با رایی که به میرحسین موسوی می‌دهیم، می‌توانیم قدرت خامنه‌‌ای را محدود کنیم و با محدود کردن قدرت خامنه‌‌ای، فرآیند استحاله رژیم را تسریع خواهیم کرد.»

  اما حالا دیگر این گونه فکر نمی­‌کند: «الان فکر می‌کنم اگر موسوی بر سر کار می‌آمد، لزوما این طور نبود چون این جریان نشان داد که اینها یک جاهایی از حرکت باز می­‌ایستند و با مردم پیش نمی­روند. آن روزها کاریکاتوری دیدم که میرحسین و کروبی از مردم عقب مانده بودند و پشت سر مردم می‌دویدند.»

  این عضو فرشگرد، جنبش سبز را یک جنبش شکست خورده میداند: «به تعبیر "نیما راشدان"، اینها حتی نتوانستند یک "حسین شریعتمداری" را جابهجا کنند که دیگر در راس "کیهان" شیطنت نکند، حالا ولایت فقیه بماند. بعدها بسیاری از آن‌ها توبه کردند و به ساختار مورد نظر آقای خامنه‌ای برگشتند.»

  او به چالشی اشاره میکند که در پی جنبش سبز ایجاد شد: «این جنبش پتانسیل اعتراض را برای سال‌ها خالی کرد. مردمی که به خیابانها آمده بودند، توسط رژيم اسلامی بسیار هنرمندانه و باورنکردنی کنترل شدند و تا مدتها بعد پتانسیل اعتراض نداشتند.»

  او در بخش دیگری از سخنانش به ضعف گفتمان رهبران جنبش سبز اشاره می‌کند: «رهبران نمادین جنبش سبز از این فرصت استفاده نکردند. میرحسین موسوی به نظر من اگر واقعا یک رهبر انقلابی بود، همان روز که وسط میدان آزادی بلندگو به دست گرفت و می‌خواست کرامت را به زندگی مردم بازگرداند، باید به مردم می‌گفت به سمت صداوسیما حرکت کنند. می‌گفت که باید صداوسیما به سمت مردم بازگردد. مطمئن باشید این مساله معادلات بسیاری را تغییر میداد. رژيم اسلامی جرات نمی‌کرد آن جمعیت کثیر را به گلوله ببندد مگر این که در پی امضای حکم مرگ خودش بود.»

  او تصریح میکند: «این اتفاق نیفتاد چون میرحسین موسوی در خودِ قالب و چهارچوب رژيم اسلامی تعریف شده بود؛ گیرم برداشت متفاوت­تری نسبت به آقای خامنه‌ای از سیستم و حاکمیت داشت.»

  او به مقایسه جنبش سبز با اعتراضات دیماه سال ۱۳۹۶ میپردازد: «در اعتراضات دیماه ۱۳۹۶، مردم به هیچ کدام از مختصات گفتمانی رهبران نمادین جنبش سبز پایبند نبودند دوره شنیده نشد. اعتراضات دیماه سال گذشته اما بسیار گسترده بود. در شهرها و روستاها و مناطق دورافتاده هم رخ داد اما جریان جنبش سبز بیشتر تهران و چند شهر بزرگ را درگیر کرده بود.»

  چرا اغلب جریان‌های برانداز و اپوزیسیون با وجود این که رهبران جنبش سبز در حصر هستند اما باز هم به آنها حمله می­کنند؟ کیانی در پاسخ به این سوال می­گوید: «مردم خسته هستند. میرحسین موسوی و کروبی از اصل حکومت دفاع می‌کنند و همین هم خشم مردم را برمیانگیزد. به باور من، انقلاب ۱۳۵۷ مرده اما گفتمان آن زنده است. این گفتمان که همان گفتمان کروبی و میرحسین موسوی است، گفتمان ایران ویران کنی بوده و بسیاری فرصت‌ها را برای مردم سوزانده و آنها را از یک زندگی نرمال و معمولی محروم کرده است. این که می‌گویند فلانی ایرانی نیست، عراقی است، هندی است یا هر ملیت دیگری دارد و اساسا ایران دوست نیست را باور ندارم. همه ما ایرانی هستیم اما باورهای متفاوتی داریم. با وجود همه اینها، درک می­کنم که چرا مردم هویت آنها را انکار میکنند. مردم ۴۰سال رنج برده‌اند. کشوری که زمانی با پاسپورت اش می‌توانستید نصف دنیا را بگردید، الان باید ماههای متوالی پشت صف انتظار و درخواست ویزای مسافرتی بمانید و مدارک مستدلی ارایه بدهید که شاید بپذیرند و شاید نپذیرند، ازآن اعتبار و کرامت به این وضعیت سقوط کرده است. مردم خسته هستند. چون میرحسین موسوی و کروبی از اصل حکومت دفاع می‌کنند، همین هم خشم آن‌ها را برمیانگیزد.»

پنجشنبه 13 ژوئن 2019

 __________________________________

* «علیرضا کیانی»، فعال سابق دانشجویی در ایران که به دلایل سیاسی از ادامه تحصیل باز ماند، از سال ۱۳۹۱ به گروه دانش آموختگان لیبرال پیوسته و هم اکنون عضو سازوکار سیاسی «فرشگرد» است.

 

بازگشت به خانه