تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو صفحات اول سايت | جستجو در سايت | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
ترس از بی جا شدن؟
از نوشته های یک آزاد نویس
«کژدم» چند روزی است که پشت سر هم در وبلاگ اش دارد می نویسد و من هم هنگامی که این چنین پشت کاری را می بینم دچار شوق و اشتیاق می شوم؛ چون می بینم که هنوز وبلاگ نویسی هست که قلمش را زمین نگذاشته است و دارد می نویسد؛ وبلاگی که آینده نگرانه است وگرنه این همه سال دنبال کنندهء نوشته های این وبلاگ نمی بودم.
با اینکه گاهی وبلاگ ایشان دچار رکود و ماندگی و درجا زدن می شود ولی گاه هم پیش می آید که این رکود در هم شکسته می شود و چیزهای تازه تری از آن یاد می گیرم.
در اینکه وبلاگ ایشان از سوی «کسی یا کسانی» پاییده می شود و زیر ذره بین است نباید شک کرد؛ همان گونه که ارتبات های اینترنتی و یا هتا تماس های تلفنی آقای سام قندچی شنود و ردگیری می شود. مراقب هر گونه ایمیل و یا تماس رو در رو و آنلاین باید بود. یعنی هر گونه پرسش و پاسخ و گفت و گو برای وبلاگ نویس های آزاد باید به شیوهء نا مستقیم باشد.
دلیل اینکه این ها را می نویسم برای این است که می خواهم بگویم که این گونه «شنودها و ردگیری ها» شاید برای این باشد که با روی کار آمدن و بالا آمدن انسان هایی از جنس دیگر، جا برای خیلی ها تنگ و تنگ تر خواهد شد؛ انسان هایی که بی هیچ چشم داشتی برای رسیدن به فهم و درک ژرف تر و برای ساختن جهانی از نو تلاش می کنند بی شک برای خیلی ها درک نشدنی اند و شاید با آن ها به مانند مهره هایی آسیب زا برخورد شود و چه بسا به روی نام آنها مهر و برچسبی بخورد که همیشه باید کنترل شوند.
من به جز دو تن در میان ایرانی ها، که یکی اش همین آقای کژدم و دیگری آقای سام قندچی است، ندیده ام کسی و یا کسان دیگری را که بتوانند راهنما برای رسیدن به شالودهء تمدنی نوین باشند. البته هر کدام دیدگاه های خودشان را دارند ، یکی خشن است و دیگری آرام و نرم خو. به هر روی برای رسیدن به یک تمدن نوین نیاز به یک رشته کارها و زمینه چینی ها است و البته که هر کسی را به این وادی راه نخواهد بود.
خیلی رک و راست بگویم که تنها و تنها سخن گفتن از خود همین پایه ریزی تمدنی نوین، برای خیلی ها ترس آفرین است و می تواند هتا به هذیان گویی همگانی و یا به آشوب بیانجامد؛ چون خیلی ها خواهند بود که نمی دانند که جایگاه شان در این تمدن نوین کجا خواهد بود؟ و ترس از همین بی جا شدن است که می تواند خیلی ها را برای جلوگیری از پایه ریزی تمدن نوین بشوراند.
جهان، یعنی کرهء زمین، نمی تواند و نباید به این شکل اداره شود و این چیزی است که ژرف بین ها آن را تایید می کنند. یک زمانی ذهن های برتر کنار هم ایستادند و کشور آزاد آمریکا را ساختند و اکنون ذهن های برتر باید، برای گذار تمدنی، گرد هم بیایند و اینجاست که «گسست تمدنی» باید رخ دهد، چون اگر این گسست رخ ندهد راه برای پایه ریزی تمدن نوین باز نخواهد شد.
این تمدن نوین اگر پایه ریزی شود، جهشی بزرگ بر فراز گسل تمدنی خواهد بود؛ پریدن از فراز این گسل تمدنی است که دریچه های نویی را به رویمان خواهد گشود و زمینه ساز زایش انسان و سپس برآمدن فراانسان خواهد بود.