تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

  خانه   |    آرشيو صفحات اول سايت    |   جستجو در سايت  |  گنجينهء سکولاريسم نو

16 اسفند ماه 1400 - 7 مارس 2022

خنده‌ باختینی در مقابل ژوکرهای سرخ‌چشم

آرمان امیری

  این روزها بازار «دلقک» خواندن رییس جمهور اوکراین داغ است. ظاهر اعتراض منتقدان به حضور یک کمدین در راس سیستم سیاسی، باید چیزی از جنس «ضرورت تخصص‌گرایی» باشد؛ اما در مملکت بازرگان‌ها (مهندسی مکانیک) و موسوی‌ها (معماری) و احمدی‌نژادها (عمران) بعید است انتقادات‌شان را خودشان هم جدی بگیرند. در ثانی، پوزیتیویست‌های تخصص‌گرا، (که البته دامنه‌ی این تخصص‌گرایی را به حوزه «پولتیک» گسترش نمی‌دهند) حداقل به «رشنال» بودن دانش پایبند هستند؛ یک استاد فیزیک هرگز نمی‌گوید «شما بالذات فیزیک را نمی‌فهمید»! دانش و تخصص، آموخته‌ها و تجربیات عقلانی بشر هستند و همه می‌توانند بیاموزند؛ اما نگاه این منتقدان به آنچه «منطق جهان سیاست» می‌خوانند نوعی نگاه «هویتی» است. یک جور انحصار ذات‌گرایانه، از جنس آنکه «زن‌ها اساسا نمی‌توانند قاضی باشند».

  من این افراد را «ژوکرهای سرخ‌چشم» می‌خوانم. غالبا در زیست شخصی‌شان انسان‌هایی «شکست‌خورده» هستند. نه به این معنا که در سلسله مراتب اجتماعی هیچ پیشرفتی ندارند؛ اتفاقا ممکن است تا راس هرم قدرت وسیع‌ترین کشور جهان هم پیش بروند، اما همچنان انسان‌هایی تنها، منزوی، ترس‌خورده، و به صورت ویژه، عاجز از برقراری یک رابطه عاطفی سالم هستند. احساس کمبود محبت و درد مزمن «دوست داشته نشدن» لحظه‌ای رهایشان نمی‌کند و سبب می‌شود تمنّایشان در جلب توجه و دوستی، به صورتِ توفانِ «نفرت از همه» بروز پیدا کند. به صورت خلاصه، اینان از «زیست نرمال اجتماعی» بازمانده‌اند و در نتیجه به دشمنان کینه‌توز همین زیست نرمال بدل شده‌اند.

  زیست نرمال در جامعه‌ی مدرن، نسبت مستقیمی با «خنده» دارد. تصویر ما از جامعه‌ی سعادتمند، جامعه‌ای است که انسان‌های آن همه «شاد» باشند. پس طبیعی است اگر گروهی به هر دلیل از چنین سعادتی محروم شوند، یا احساس محرومیت کنند، نسبت به هرگونه شادی کینه و عداوتی پیدا کنند. اینجاست که می‌شود فهمید چرا این گروه دشمنان خود را «دلقک» خطاب می‌کنند: دلقک، ساده‌ترین نماد «شادی» در زیست نرمال است و بزرگترین کانون نفرت برای کسی که خودش را از این شادی دور می‌بیند.

  مساله خنده، فقط با سعادت نهایی و آرمان‌شهری بشر پیوند نخورده است. «باختین» روایتی از پیدایش «رمان» به عنوان یکی از بزنگاه‌های «مدرنیته» ارائه می‌دهد که دقیقا بر پایه «خنده» استوار است. به باور او، عصر فئودالیسم کلیسایی زمانی فروریخت که «دلقک»ها فرصت کردند در کارناوال‌هایشان به ارزش‌های پوسیده‌ی کهن بخندند! خنده‌های باختینی، به نوعی سرمنشاء مدرنیته و زمینی شدن ارزش‌ها بودند! وقتی بتوان به همه چیز خندید و تمامی قداست‌ها را به سخره گرفت، ساختار سلسله‌مراتبی ارزش‌ها فرو می‌ریزد، باورهای همه انسان‌ها به یک اندازه اهمیت پیدا می‌کند، و عملا روح دموکراسی زاده می‌شود.

  حالا می‌شود توضیح داد که چرا تعبیر «ژوکر»، به نوعی برازنده دشمنان این خنده‌ی باختینی است. اینان به ظاهر خودشان مشغول شوخی و تمسخر «دلقک‌ها» هستند، اما خنده‌هایشان محصول نفرت از شادی اجتماعی است. نوعی کینه‌ی آتشین، در درون انسان‌هایی جامعه‌ستیز. سرخ‌چشمی‌شان را به عنوان نمادی از همین شعله‌های خشم و نفرت‌شان به کار می‌برم.

  تاریخ بشر، پر بوده از نبردهای آشکار و پنهان «دلقک‌ها» با «ژوکرهای سرخ‌چشم». وقتی چاپلین «دیکتاتور بزرگ» را می‌ساخت، دقیقا با سلاح «خنده‌ی باختینی» به نبرد یک ژوکر سرخ‌چشم رفته بود. «جان کندی تول» در رمان «اتحادیه‌ی ابلهان» ژوکر سرخ‌چشم دیگری را تصویر کرد که بیرق پرشکوه انقلابی‌اش، لکه‌ای بود بر ملافه‌ی روی تخت، محصول به‌خودپیچیدن‌های شبانه! همین شهوت سرکوب‌شده، که پاسخ کینه‌ی انسان و جامعه را در عشق به جنگ و موشک جستجو می‌کند، در سکانس پایانی «دکتر استرنج‌لاو» هم به زیبایی دیده می‌شود.

  در برابر این حملات طنزآمیز دلقک‌ها، ژوکرهای سرخ‌چشم ناچارند چشم‌انتظار یک «پیشوای مقتدر» باقی بمانند تا با سودای تحقق آرزوی مشترک‌شان، یعنی نابودی تمدن و جامعه انسانی گرد او جمع شوند. می‌خواهد یک هیتلر در آلمان باشد، که دیوانه‌ی چکمه‌پوش در سوریه، یا یک دیکتاتور یخی در کرملین؛ به محض ظهور پیشوا، ژوکرهای چشم‌سرخ از سرتاسر جهان با اشتیاق تمام گرد او جمع می‌شوند؛ اما اگر شکست خوردند چه؟

  نفرت و کینه‌ی ژوکرهای سرخ‌چشم از مقاومت زلنسکی در برابر پوتین، و خشم روزافزون‌شان از حمایت یکپارچه جهان دموکراتیک از او، محصول یک جدال مقطعی سیاسی نیست. از یک سو قدمتی تاریخی دارد و از سوی دیگر، محصول بر باد رفتن دوباره‌ی رویای دیرین نابودی جهان متمدن است! وحشت بزرگ مواجهه با این حقیقت که: «توان زندگی‌بخشی اتحاد دموکراتیک، به مراتب بیشتر از مرگ‌آفرینی تانک‌ها و موشک‌هایشان است».

برگرفته از کانال «مجمع دیوانگان»

بازگشت به خانه