صفحه اول سایت جنبش سکولار دموکراسی ایران

تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه

خانه | آرشيو صفحات اول سايت | جستجو در سايت | گنجينهء سکولاريسم نو

26 اسفند ماه 1400 - 17 مارس 2022

من برای نبرد با تاریکی شمشیر نمی کشم، چراغ می افروزم! / زرتشت

فدوی در مرور اخبار فرامرزی به خبر شدیداً میمنت اثری بشرح زیر برخورد کرد:

* بی بی سی- تیتر: شورای شهر واشنگتن، پایتخت ایالات متحده به اتفاق آرا قطعنامهء به رسمیت شناختن نوروز به عنوان یک ''رویداد فرهنگی و تاریخی'' را تصویب کرده است.

* قطعنامهء شورای شهر واشنگتن به نقل از سازمان ملل متحد، نوروز را جشنی دانسته که به وسیله ''۳۰۰ میلیون نفر در ایران، افغانستان، تاجیکستان، جمهوری آذربایجان'' و دیگر نقاط جهان گرامی داشته می شود. بر این اساس، نوروز به وسیله پیروان همه ادیان از جمله مسلمان‌ها، مسیحیان، زرتشتی‌ها، بهاییان، کلیمیان و حتی افراد بی‌دین جشن گرفته می شود و به نژاد و قومیت خاصی ربط ندارد.

فدوی مصیبت واردهء را به حضرت بقیة الله الاعظم امام زمان ارواحنا روحی فداه (عج)، و نایب البته برحق اش، مقام معظم رهبری، ضاعف الله پرستاته، و سایر حضرات آیات عظام و حجج اسلام، ضاعف الله اموالهم اجمعین به ترتیب ریش و داغ نعل بر پیشانی، و نیز داعش و طالبان ایران، افغانستان تبریک و تسلیت عرض کرده و احتیاطاً بقای عمر بازماندگان آنها را، از درگاه احدیت، آرزو می کند.

(1) از ترجیع بندی در مدح امير ابو يعقوب يوسف بن ناصر الدين، از فرخی سیستانی و بمطلع: زباغ اي باغبان ما را همي بوي بهار آيد / کليد باغ ما را ده که فردامان به کار آيد.

حجت الاعدام رئیسی که این روزها به دلائلی که می دانید، سرش شدیداً شلوغ است و فرصت عمامه خاراندن هم ندارد، طی یک فرمان حکومتی که به مُهر پیشانی اعلیحضرت العظما نیز ممهور بود، از فدوی منتظرالظهور خواست که بمنظور پایان دادن به غائلهء اوکراین، پیام پیوست را به رئیس جمهوری آن سامان برساند. لکن بین خودمان باشد، ضدانقلاب نشنود، فدوی یک موی تن اش هم راضی به انجام این وظیفهء شرعی نبود و حتا کوشید که جاخالی ملیحی نیز بدهد لکن غفلتاً خشمی مقدس از نعلین تا عمامهء مبارک حجت الاعدام را چندان فرا گرفت که فدوی اعدام های سال 67 را بیاد آورده و به هستی تُرد خویش بیمناک شد؛ فلذا کوتاه آمد، چفیه و کلاه کرد (شال و کلاه سابق- م) و عازم " کیف" شد و پیام مذکور را به "ولودیمیر زلنسکی" تحویل و تقاضای رسید کرد. نامبرده نیز، بعدالتحیه والسلام و ضمن دود کردن چند صد صلوات بر محمد(ص) و آل محمد(ع- س- ص- عج)، در پاسخ فرمودند:

«صرف شده است، برادر فدوی!» و در پایان نیز افزودند که «به حجت الاعدام سلام رسانده و بگویید جای همکاری پیشین هنوز درد می کند! ضمناً آدم و هواپیمای اضافه هم نداریم که بدهیم برادران و سرباران سپاه (سرداران سابق- م)، دود فرمایند فلذا، ما را به "صلح" تو امید نیست، شر مرسان!»

باری فدوی چند روزی ست که از اوکراین برگشته لکن بعلت فقدان بیضهء لازم، هنوز در حوالی کاخ ریاست جمهوری آفتابی نشده و پیام "ولودیمیر زلنسکی" را به حضرات آیات تقدیم نکرده است؛ بنظر شما فدوی چه کند؟!

**********************

کامنت برگزیده: پاشو گوزو موشک زدن!

همانگونه که همگان می دانند، خواهر "کاترین شکدم"، جاسوسهء محترم اسرائیلی، این روزها درمرکز اخبار دارالخرُافه جا خوش کرده است. گفتن ندارد که این مسئله نیز مانند سایر مسائل شرعی، شدیداً مورد اختلاف علماست که فدوی بی فوت وقت، به پاره ای از آنها، اگر نه دخول، دستکم ورود می کند:

- گله ای از علما اِشعار می دارند که نخست باید در نام این ضعیفهء سجادیه، شدیداً تحقیق و تفحص شود که آیا کدامیک از اشکال موجود و متصّور می تواند باشد؟ بفرض اگر نام اش "اشکدم" باشد بدین معناست که نامبرده "اشک اش دَمِ مشک اش" است و توانسته بدینوسیله در بیوت برادران نفوذ کرده و برخی اطلاعات حضرت آقا را استخراج و در جا در رگ بزند.

- گله ای دیگر از علما لکن "اشکم"(1) را به تعبیر فوق نزدیک تر دانسته و فتوای پیشین را رد فرموده اند.

- گله ی دیگری از علما نیز می گویند در فرض سؤال که نام اش "شکم" باشد، نخست باید دید که منظور از "شکم"، چه قسمتی از آن عضو مأکول است؟ (بالا- زیر- مرکز…) تا بتوان در مورد آن، با اتکا و استعانت از فتوای علمای َسَلف، رضوان‌الله تعالی عليه و َحشَره‌الله مع‌النبيين و‌الصّالحين، اظهار نظر کرد.

فدوی برای جوری جنس، فقره ی زیر را هم علاوه می کند:

* ناصر قوامی (نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی و فعال سیاسی‌ اصلاح‌ طلب) در دیده بان ایران: احتمال هست که شکدم برای رسیدن به خواسته‌هایش "خدماتی" را به برخی مقامات ارائه داده باشد/ گویانیوز

1. دهخدا: (از پهلوی اشکمب) شکم. همچنین در (موید الفضلا ج 1 ص 139) (هفت قلزم) (شعوری) (شرفنامه منیری). شکم ./ نیز مولوی: خیک اشکم گو بدر از موج آب / گر بمیرم هست مرگم مستطاب

فدوی این اواخر دیگر سر از محاسبات برادران در نمی آورد. فی المثل، فدوی در مقاله ای پیش از این داشت چفیه و عمامه می کرد (شال و کلاه سابق- م) تا بفرمودهء زیر، و با سرعت 10.8 "ریش"تِر" به 1400 سال پیش برگردد:

لکن در نیمه های راه، نیروی محترم انتظامی، متخلص به "ناجا"، او را متوقف کرده و بفرمودهء دیگری بازگرداند:

حال، بین خودمان باشد، ضدانقلاب نشنود، فدوی در شک بین دو و سه شدیداً گیر کرده است که آیا صد سال دیگر به عقب برگردد و بنا را بر 600 بگذارد یا نه؟ هرگونه کمک فکری در این راست، بمثابه تکلیف شرعی، مزید برعلت است!