تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو صفحات اول سايت | جستجو در سايت | گنجينهء سکولاريسم نو |
8 اردیبهشت ماه 1400 - 28 آوریل 2022 |
|
اول ماه مه، روشنفکران چپ، و کارگران
(همراه با خاطراتی شخصی)
سام قندچی
1
صاحب این قلم دربارهء مارکسیسم و آنارشیسم در 37 سال گذشته بسیار نوشته است؛ چند روز پیش هم «واقعیت تشکلات چپ در نیم قرن گذشته» در نوشتاری تحت عنوان "چند کلمه با دوستانی که هنوز در تشکلات چپی و اصلاح طلب باقی مانده اند" مورد بحث قرار گرفت(1). همچنین چند روز پیش دوست عزیز آقای بهروز سورن در سایت گزارشگران، مقاله ای بسیار خواندنی را تحت عنوان "در آستانه اول ماه مه، علیه آفت جنبش کارگری - فرقه گرایی"(2)، دربارهء روز اول ماه مه، که در اکثر کشورهای دنیا روز کارگر است، منتشر کرد.
کارل مارکس در یکی از اولین آثار مشترک خود با فردریک انگلس، یعنی در کتاب «خانواده مقدس» که چند سال پیش از «مانیفست حزب کمونیست» منتشر شد، از طریق فلسفی به این جمع بندی رسید که طبقهء کارگر - با آگاه شدن از جایگاه تاریخی خود در جامعه - نقش «طبقه ای پیش رو» را در مبارزه برای نابودی سرمایه داری ایفا خواهد کرد، و چون «طبقهء کارگر جز زنجیرهایش چیزی ندارد که از دست بدهد»، خواهان ابقای طبقهء خود نخواهد بود و، در نتیجه، با نابودی طبقات، کل جامعه را از ستم طبقاتی رها می کند و این تحول، آغازگر عصر «جامعهء بی طبقهء کمونیستی» می شود.
37 سال پیش، اینحانب ارزیابی خود در نوشتاری تحت عنوان "اندیشه مارکسیستی و مونیسم - یکتاگرائی"(3)، را از این نظریات در کارهای بعدی مارکس و مارکسیست ها ارائه داد و چند سال پیش نیز علاوه بر کتاب «خانواده مقدس»، آثار دیگر دوران جوانی مارکس که بر این دیدگاه فلسفی متمرکز بودند، در نوشتاری تحت عنوان "کن فیکون مارکسیستی سال 57 در ایران"(4)، مورد نقد قرار گرفتند.
با این همه، از دیدگاه صاحب این قلم، حدا از نگرش ایدئولوژیک مارکس و مارکسیست ها (که در مواردی نظیر «کن فیکونی» که در ایران 1357 صورت گرفت، لطمه ی جبران ناپذیری به کل جامعه ی ایران، و از جمله به طبقهء کارگر وارد آورده) یک حقیقت را نمی شود انکار کرد و آن اینکه به رغم اختلافات و توافقات آینده نگرها و چپ(5)، روشنفکران چپ بیشترین خدمت را به شناساندن حقوق کارگران کرده اند؛ چه در کشورهایی نظیر آمریکا و اکثر کشورهای اروپای غربی که در آنها سندیکاهای آزاد چند قرن است وجود دارند، و چه در کشورهایی نظیر ایران که این تلاش برای شناساندن حقوق کارگران، به قیمت خون روشنفکران چپ و کارگران آگاه تمام شده، و مورد آقای اسماعیل بخشی و خانم سپیده قلیان در چند ماه گذشته، نمونه ای از این ازخودگذشتگی هاست.
2
اما می خواستم در این نوشته دو خاطره را نیز تعریف کنم که نظیر موضوعات نظری در بخش اول این نوشته چندان جدی نیستند اما اتفاقاتی واقعی هستند:
در روزهای اول انقلاب 1357 محلی درست شده بود بنام «خانهء کارگر» در تهران که من چند بار جهت تهیهء گزارش خبری برای روزنامهء «ندای آزادی»، به آنجا رفته بودم. به یاد دارم چند دختر جوان فعال سیاسی لزبین هم، که با یکی از گروه های چپی آن دوران در خارج کشور مرتبط بودند، به آنجا می آمدند. چند تا از کارگرها نیز با آنها دوست شده بودند و این خانم ها، برای آموزش سیاسی و مطالعه ی کتاب، به خانهء یکی از آنها رفته بودند تا به آن کارگر «آگاهی طبقاتی» بدهند. بعد هم آن آقای کارگر می خواسته به این خانم ها تجاوز کند که خوشبختانه آنها توانسته بودند فرار کنند و شنیدم خیلی زود در همان اولین روزهای بعد از انقلاب به خارج کشور برگشتند.
ماجرای دیگر که به یادم می آید مربوط به سال 1360 است که دیگر از ایران به آمریکا برگشته بودم. روزی با خانم جوانی که همسر یکی از دوستانم بود حرف می زدم. زنی بود که از ابتدای عمر در خانواده ای کارگری – صنعتی بزرگ شده و پس از انقلاب مجبور شده بود به همراه همسرش به خارج بیاید. آنها می خواستند کاری پیدا کنند و در خارج زندگی کنند. از همسر دوستم پرسیدم تحصیلات اش چیست و آیا در گذشته در ایران کار حرفه ای داشته است یا نه. او گفت که دیپلم داشته و چون روشنفکر چپی بوده توانسته به نوعی قبل از انقلاب به استخدام کارخانه شکلات سازی داداش زاده در آید و همهء آن سال ها در آن کارخانه کارگر بوده است. او که در آن زمان شاید هنوز 30 سال هم نداشت می گفت «می دانی؟ دیگر مغزم برای یاد گرفتنِ کار دیگری نمی کشه».
واقعاً کسانی مثل او، به قول کمونیست ها، "پرولتریزه" شده بودند.
3
البته روشنفکران چپ در آمریکا و اروپا نیز این گونه کارهای کارگری را در گذشته های دور می کردند، ولی امروز مطمئناً کسی که در آمریکا در تشکیلات موسوم به «اِی سی اِل یو» وکیل است بیشتر می تواند برای احقاق حقوق کارگران و دیگران، به جامعه خدمت کند.
به هر حال، مطمئناً، روشنفکران چپ برای کمک به رشد آگاهی کارگران، و وقوف کل جامعه به حقوق اجتماعی خود، خیلی زحمت کشیده و از خود گذشتگی کرده اند، و روز اول ماه مه در واقع باید روز آنها نیز خوانده شود، اما امروز دیگر در جهان، طبقه یا قشرِ پیشرو، نه تنها دهقانان نیستند، بلکه کارگران هم بعنوان یک طبقه چنین جایگاهی ندارند؛ و خود کارگران آرزو می کنند فرزندان شان تکنولوژیست، دانشمند، دکتر و مهندس و کارآفرین شوند.
دیدگاه های پیشرو در جهان امروز نیز دیگر نگرش چپ و کمونیستی نیست(6) و گفتمان آینده نگری جای آن را گرفته است. و البته موضوع آینده نگری مبحث بسیار مفصلی است که قرار نیست آن را در اینجا به بحث بگذاریم!(7)
با تبریک روز کارگر به همهء آنهایی که این روز را جشن می گیرند.
و به امید جمهوری آینده نگر دموکراتیک و سکولار در ایران،
چهارم اردیبهشت ماه 1398 - April 24, 2019
____________________________
1. چند کلمه با دوستانی که هنوز در تشکیلاتهای چپی و اصلاح طلب باقی مانده اند
http://www.ghandchi.com/2610-chap.htm
2. بهروز سورن: در آستانه اول ماه مه، علیه آفت جنبش کارگری - فرقه گرایی
http://bit.ly/2Uue5Gc
3. اندیشه مارکسیستی و مونیسم -یکتاگرائی - ویرایش دوم
http://www.ghandchi.com/2055-Marxism.htm
Marxist Thought
&
Monism - Second Edition
http://www.ghandchi.com/2055-MarxismEng.htm
4. کن فیکون مارکسیستی سال 57 در ایران
http://www.ghandchi.com/1303-kon-faya-kun.htm
http://www.ghandchi.com/GitimadariNo3.pdf#page=14
http://isdmovement.com/2017/0417/040717/040717.Sam-Ghandchi-Marxists-Armageddon.htm
5. آینده نگرها و چپ: اختلافات و توافقات، ویرایش دوم
http://www.ghandchi.com/2065-futurists-and-left.htm
Futurists and the Left: Differences and Agreements, Second Edition
http://www.ghandchi.com/2065-futurists-and-left-english.htm
6. کمونیسم افیون روشنفکران ایران-ویرایش دوم
http://www.ghandchi.com/616-CommunismOpiate.htm
7. درباره آینده و آینده نگر
http://www.ghandchi.com/2611-may-first.htm
پی نوشت 99-2-7: آینده نگری: چرا اینهمه بحث مارکس و مارکسیسم بعد از 180 سال
مطالب مرتبط: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 * ** ***