تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

  خانه   |    آرشيو صفحات اول سايت    |   جستجو در سايت  |  گنجينهء سکولاريسم نو

15 اردیبهشت ماه 1400 - 5 ماه مه 2022

فرمالیست‌های دینی و سیاسی!‏

کیقباد یزدانی

  معمولاً اصطلاح  فرمالیسم را در هنر و ادبیات به کار می‌برند و معنایش آن است که ارزش یک اثر هنری و ادبی‎ ‎تنها و ‏تنها وابسته به فرم و ساختار آن است، نه پدیدآورنده یا محتوای آن. ازنظر فرمالیست‌ها تمام چیزهای ارزشمند یک اثر ‏در خودش، یعنی در شکل و ساختارش نهفته است و همین شکل و ساختار است که محتوا را نیز می‌سازد.

  گرچه فرمالیسم در هنر و ادبیات مکتب و نگرش خاصی است که در دوره‌ی خود آثار برجسته و ارزشمندی را به ‏ارمغان آورده، اما وقتی به تندروی و زیاده‌روی دچار شد، آهسته‌آهسته از معنا و محتوا تهی شد و از مخاطبان خود ‏فاصله گرفت؛ طوری که مخالفان آن، این اصطلاح را به تعبیر منفی به کار می‌برند؛ یعنی اثری که حرف و پیامی برای ‏گفتن ندارد و جز خط و رنگ و فرم انتزاعی در هنر و بازی با کلمات در ادبیات هدف دیگری را دنبال نمی‌کند.‏

  همین تعبیرِ منفی از فرمالیسم را می‌توان در دو حوزه‌ی دیگر جامعه‌ی انسانی نیز یافت: در دین و سیاست.‏

  فرمالیست‌ها و یا ظاهربینان و ظاهرسازان در دین، فقط به آداب و آئین ظاهری دین اهمیت می‌دهند، نه به محتوا و ‏ارزش‌های درونی آن. یعنی هر چه جنبه‌ی نمایشی دارد و می‌توان خود و دیگران را با آن شناساند و شناخت، به اصل و ‏هر آنچه جنبه‌ی ارزشی دارد، به فرع تبدیل‌شده و گاه حتی کنار گذاشته می‌شود. این در عمل یعنی اینکه مثلاً یک مسلمان ‏فرمالیست شراب و گوشت خوک نمی‌خورد، نمازه و روزه‌اش قطع نمی‌شود، حجابش را رعایت می‌کند، حتی سر دقیقه ‏و ثانیه در خیابان، سر چراغ راهنمایی هم که باشد، نمازش را بجا می‌آورد، اما در خفا و گاه آشکار و حتی به نام ‏دین‌داری به حقوق دیگران تجاوز می‌کند، دروغ می‌گوید، حق کشی می‌کند، جنایت و یا در جنایت مشارکت می‌کند و ‏همواره خود را مظهر حق و حقانیت و دیگران را گمراه و باطل می‌داند.

  این بینش در سیاست هم نمود پیدا می‌کند. همین افراد در عرصه‌ی سیاست ورزی نیز همین شیوه را دنبال می‌کنند. ‏انسان‌های پاک، سالم و کارشناس را به دلیل اینکه ظواهر دینی را رعایت نمی‌کنند، اخراج و آدم‌های “مؤمن و متعهد و ‏انقلابیِ” ریش و پشم دار و یا محجبه را استخدام می‌کنند! و همین‌ها، بیست سی سال بعد، در حالی‌که با “مرگ بر آمریکا” ‏گلوی خود را می‌درند، فرزندان خود را برای تحصیل به آنجا می‌فرستند و یا خود از مدرن‌ترین محصولات آمریکایی ‏بهره می‌برند! و یا فلان حزب اولتراناسیونالیستی به‌قول‌معروف شلوارش را نمی‌تواند بکشد بالا، اما خواهان بازگشت ‏‏۱۸ شهر قفقاز به ایران است که می‌داند غیرممکن است، اما برای شعار دادن خوب است! یا فلان حزب چپ از هر ‏جریان و قدرت “ضد امپریالیستی” بی‌دریغ حمایت می‌کند، حتی اگر خودش و مردم سرزمینش زیر چرخ‌دنده‌های آن له ‏شوند! و یا برخی “ملی‌گراها” که ملی‌گرایی را فقط در ضدیت با عرب و اسلام می‌دانند، “درود و بدرود و سپاس” از ‏دهانشان نمی‌افتد، اما با واژه‌های خارجی دیگر، کاری ندارند و گاه حتی برای پز دادن، چاشنی حرف‌هایشان هم می‌کنند! ‏یا فلان سازمان سیاسی اسلامی، پسوند “دموکراتیک” را به نام نظام سیاسی موردنظرش می‌چسباند، بی‌آنکه بویی از ‏دموکراسی برده باشد. و یا فلان حکومت اسلامی و انقلابی همه‌ی هستی و نیستی‌اش را به‌پای “نهضت‌های مقاومت” ‏جهان می‌ریزد، درحالی‌که مردم خودش در فقر و فلاکت دست‌وپا می‌زنند!‏

  حالا پرسش این است که تا چه حد این نوع نگاه به دین و سیاست آگاهانه و عامدانه و تا چه اندازه “ناآگاهانه و مؤمنانه” ‏است. ولی به هرگونه‌ای که باشد، نفعش به خودشان می‌رسد و دودش به چشم مردم می‌رود.‏

اردیبهشت ۱۴۰۱‏

https://www.iran-emrooz.net/index.php/politic/more/98809/

 

بازگشت به خانه