تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو صفحات اول سايت | جستجو در سايت | گنجينهء سکولاريسم نو |
19 اردیبهشت ماه 1400 - 9 ماه مه 2022 |
|
خبرنگاران هنگام احضار و بازداشت چه حقوقی دارند؟
گفتگو با محمد اولیاییفرد
گفتگوگر: آیدا قجر
پیشگفتار: در ادامهء گفتوگوهای حقوقی مان، اینبار با «محمد اولیاییفرد» درباره «حقوق متهم» صحبت کردیم و با تمرکز بر روزنامهنگاران با توجه به قوانین ایران، به این پرداختیم که آنها چهطور میتوانند از خود در مرحله احضار و بازداشت محافظت کنند. همچنین چه ابزارهای حقوقی در اختیار دارند تا بتوانند مقابل قانونشکنی نیروهای امنیتی بایستند.
پیش از شروع بحث، محمد اولیاییفرد، وکیل دادگستری توصیههایی را به جامعه روزنامهنگاران ارایه کرد که از سوی جمهوری اسلامی به شکل مداوم زیر تهدید قرار دارند:
«اهالی رسانه با شهروندان متفاوت هستند. شهروندان بر اساس عقیده خود اقدام میکنند اما اهالی رسانه با فعالیت خود به آگاهی جامعه یاری میرسانند. برای همین، بیشتر بر لبه تیغ قرار دارند و همیشه باید آماده بازداشت باشند به خاطر خبر یا گزارشی که نوشته و منتشر کردهاند. این افراد باید در سلامت کامل جسمی و روحی باشند تا بتوانند مقاومت کنند. اگر خبرنگاری وابستگی دارویی یا اعتیاد داشته باشد، در دوران بازجویی بیش از سایرین در خطر شکستن قرار خواهد داشت و همین باعث سوء استفاده بازجو میشود. مساله دوم این که همیشه با امضای وکالتنامه سفید، وکیل داشته باشند. مساله دیگر، پاکسازی محل زندگی و ابزارشان است که اگر شب ماموران برای بازداشت او اقدام کردند، به یکسری محتوا دسترسی نداشته باشند. لوازمی که اتهامزا هستند را باید جمعآوری کنند که در صورت بازداشت، دستکم آمادگی داشته باشند. همچنین خانوادههای خبرنگاران نیز باید آماده باشند که اگر فرزندشان بازداشت شد، نزد وکیل بروند و از لحظه دستگیری فیلمبرداری کنند تا مدرک داشته باشند. مصاحبههای بعد از بازداشت را باید برعهده وکیل گذاشت؛ مگر وکیل بگوید خانواده صحبت کند. در این صورت، ترجیحا مادر و پدر صحبت کنند که درصد بازداشت کمتر است. فقط هم در مورد موضوع بازداشت صحبت کنند و نه تحلیل سیاسی. دقیق صحبت کنند و بدون کم و زیاد که بعد مشکل نشر اکاذیب گریبانشان را نگیرد.»
پرسش: گفتید خانواده تصمیمگیری در مورد انجام مصاحبه بعد از بازداشت را برعهده وکیل بگذارد؛ خصوصا که وکیل است که با متهم، پرونده و نهاد قضایی سر و کار دارد. اما جدا از انجام مصاحبه، مساله خبررسانی چهطور؟ آیا نزدیکان فرد بازداشتی میتوانند به دیگر اهالی رسانه خبر دهند که بازداشت انجام شده است؟ بسیاری در خصوص خبررسانی پس از بازداشت تردید دارند. آیا خبررسانی پس از بازداشت به نفع متهم نیست؟ به عنوان نمونه، خانوادهها لیستی از اهالی رسانه در اختیار داشته باشند که اگر تا پایان ساعت اداری، عزیزشان بازنگشت، درباره بازداشت اطلاعرسانی کنند.
پاسخ: به طور یقین کمک کننده است. اگر مقایسه کنیم میان آنهایی که خبررسانی کرده و آنهایی که این کار را نکردهاند، خانوادههایی که سکوت کردهاند، پشیمان هستند. اطلاعرسانی جرم انگاری نشده است و مجازات هم ندارد. گفتن واقعیت و مصاحبه با رسانهها جرم تلقی نمیشود. این که اگر با رسانههای خارج از ایران مصاحبه کنیم، جرم مرتکب شدهایم، درست نیست. البته تا وقتی کلماتی استفاده نشوند که جرم محسوب شود؛ مثلا بگویند فرزندم را گرفتند و به «علی خامنهای» فحش بدهند، جرم خواهد بود. اما بازداشت را که خبررسانی کنند، جرم نیست. اگر از وضعیت پرونده قرار شد اطلاع رسانی شود، وکیل بهتر میتواند این کار را انجام دهد، چون هم از جزییات پرونده مطلع است و هم میداند از چه کلماتی استفاده کند که جرم محسوب نشود. وکیل تحت احساسات قرار نمیگیرد.
پرسش: در خصوص جرم نبودن مصاحبه با رسانههای خارج از ایران، معمولا به ماده ۵۰۰ قانون مجازات اسلامی و «فعالیت تبلیغی علیه نظام» استناد میکنند و استنباط قاضی از وقوع جرم. به مصوبه شورای امنیت عالی هم استناد شده است.
پاسخ: به فرض وجود چنین مصوبهای، باز هم قانونی برای این مساله وجود ندارد. خود من برای قانون ماده ۵۰۰ زندان بودم. این ماده میگوید فعالیت تبلیغی به معنی انجام اقدامی برای یک بار نیست. پس با یکی دو بار مصاحبه، فعالیت توصیف نمیشود. دوم، مساله تبلیغ مطرح است. وقتی واقعیت را خبر بدهید، تبلیغ توصیف نمیشود. سوم این که ماده دو «قانون مجازات اسلامی» میگوید هر فعل و ترک فعلی که قانون برای آن مجازات تعیین کرده باشد، جرم است. پس چیزی که برای آن اخطار داده نشده است، نمیتواند جرم محسوب شود؛ یعنی قانونی بودن جرم و مجازات. دادستان تهران وقتی من زندان بودم، نگفت چرا مصاحبه کردی بلکه به استفاده من از کلمه «ارتجاع» تکیه کرد. مصاحبه جرم نیست ولی اگر یک نفر مصاحبه اقتصادی، سیاسی و اجتماعی هر هفته انجام دهد، فعالیت است. اگر از میان حرفهایش کلمهای را بیرون بکشند، اتهام فعالیت تبلیغی، اجتماع و تبانی و همکاری با دول متخاصم به او وارد میکنند. برای اتهام سوم میگویند بودجه «بیبیسی» از بریتانیا میآید و شما با نهادی صحبت میکنید که پولش را از دولت این کشور میگیرد، پس میشود همکاری با دول متخاصم و به مساله دریافت پول بابت مصاحبه هم ربطی ندارد.
پرسش: به وکیل اشاره کردید؛ در بسیاری مواقع، متهم در سلول انفرادی است یا بازجویی جریان دارد و اتهاماتی ورای علم وکیل مطرح میشوند. یا اگر وکیل پرسیده است، به او نگفتهاند؛ یعنی وکیل از روند دادرسی حذف شده است.
پاسخ: ما درباره ظرفیتهای موجود صحبت میکنیم؛ مثلا خبرنگاری را برای اتهام نشر اکاذیب بازداشت کردهاند اما برای اتهام جاسوسی پروندهسازی میشود. اینجا قانون میگوید به محض تحت نظر گرفتن متهم، باید تفهیم اتهام انجام شود. پس خود خبرنگار اولین نفر است که میداند چه بر سرش میآید. حالا وقتی طرف مقابل سرکوبگر است و پروندهسازی میکند و متهم را تفهیم اتهام نمیکند، او تخلف انجام داده است. تا پیش از تفهیم اتهام، کسی نمیداند ولی بعد از آن، خبرنگار باید به خانوادهاش اطلاع بدهد و خانواده هم به وکیل خبر دهد.
پرسش: در بیشتر اوقات، احضارها تلفنی انجام میشوند. آیا احضار تلفنی قانونی است؟ چرا توصیه میشود که به اینگونه احضارها پاسخ رد داده شود؟
پاسخ: بارها گفتهایم که دادرسی الکترونیکی که در ایران آمده، همهچیز را پیشبینی کرده است به غیر از احضار. احضار به راحتی مورد سوء استفاده قرار میگیرد. احضار بر اساس برگه احضاریه است با مشخصات معین مانند نام متهم، نوع جرم، محل مراجعه، ساعت مراجعه با امضای مقام قضایی. معمولا توصیه این است که اگر احضاریه را نشان خبرنگاری دادند، مراجعه میکند، اگر نه، زیر بار هیچ دعوتی نمیرود. وقتی زنگ میزنند که بیایید اداره اطلاعات صحبت کنیم، این غیرقانونی است. وقتی برگه احضار باشد، خبرنگار و خانوادهاش میدانند فرزندشان کی و کجا میرود. میتوانند مراجعه کنند که شما طبق این برگه، فرزند ما را به فلان جا فرا خواندهاید. اما اگر احضاریه نباشد، امکان دارد که شخص را سر به نیست کنند. ما موارد اینگونه داریم. کافی است ماموران بدانند سر نخی از آنها نیست، بنابراین اگر مثلا طرف را کتک بزنند و سرش به صندلی بخورد و بمیرد، به راحتی او را سر به نیست میکنند و پاسخگو هم نیستند.
پرسش: در خیلی از موارد، خبرنگاران، خصوصا جوانترها با این تردید مواجهاند که اگر با احضار تلفنی مراجعه نکنند، ماموران به محل زندگی یا کار فرد هجوم میآورند.
پاسخ: ماموران امنیتی وقتی تماس میگیرند، حامل چند پیام هستند؛ یک وقت منظور این است که زیر نظر هستید. در زندان دوستی داشتم که دو فرزندش خارج از کشور بودند. خودش با ماشین کار میکرد و در اکثر مواقع در خانه بود. یک بار مامور با او تماس میگیرد که من خسته شدهام، چرا بیرون نمیآیی!؟ یعنی یک نفر مامورِ زیر نظر داشتن او بود. در مواقعی این تماسها حامل این پیام هستند. یک زمان هدف تهدید به شمار میروند؛ مثلا با «مهدی محمودیان» تماس میگیرند که توییت خود را پاک کن یا به تجمع نرو. موکل من، آقای «ثقفی» نامی بود که الان هم در زندان است. به او گفته بودند فراخوان به تجمع «روز کارگر» را پس بگیر. یک زمانی هست که دعوت میکنند، آن وقت باید پرسید که آیا احضار شدهام؟ در موازین قانونی ما، باید ماموران را وادار به رعایت کنیم. گاهی از استراق سمع مسایلی را جمعآوری کردهاند و میدانند دادگاه احضار میکند اما دعوت میکنند. گاهی میگویند احضار نشدهاید و دعوت دوستانه است. اینجا به مساله تجربههای افراد باید برگردیم؛ مثلا اطلاعات به من زنگ زد و گفت فردا بیا دادسرا. گفتم من اهواز هستم. دو روز بعد تماس گرفت. من مسلط هستم به پرونده و میدانم چه باید بگویم چون اشراف دارم. میدانستم اگر نروم، میآیند. این مساله به تجربه هم بستگی دارد. ولی اگر کسی تجربه ندارد و نمیتواند تشخیص بدهد این دعوت قبل یا بعد از احضاریه است، باید محترمانه درخواست احضاریه کند. اگر فرد خواست بنا به تجربه برود و صحبت کند، باید یک فردی را با خودش ببرد تا موقع ورود به محل احضار، از او فیلم بگیرد که اگر برنگشت، بفهمند کجا است و گول بازجو را نخورد. احتمال دارد برود و دیگر برنگردد. باید اتاق، تلفن و کامپیوترش را پاکسازی کند و اصل را بر این بگذارد که ممکن است برنگردد. اما توصیه من این نیست که دعوت را بپذیرند، مگر این که شخص استخوان شکسته سیاست باشد. قانون میگوید نباید رفت. جنبهء دوم هم وقتی است که متهم نرود. کسی که به مامور امنیتی کشور میگوید من نمیآیم، تبعاتی دارد که باید آمادگیهایی را که ذکر کردیم، داشته باشد؛ خصوصا که خانواده را در جریان بگذارد.
پرسش: به آمادگی روزنامهنگاران و مساله احضار پرداختیم و همینطور اطلاعرسانی. حالا وقتی برای دستگیری متهم اقدام میشود، وارد منزل میشوند و اموال او را ضبط میکنند. گاهی هم مشروب یا آلبوم عکس میبرند. چه قدر این اقدامات قانونی هستند؟
پاسخ: وقتی میگوییم آمادگی داشته باشند، یعنی مشروب و مواد مخدر اگر هست، باید جمع شده باشد. قانون میگوید برای بازرسی و توقیف فقط باید لوازمی که مربوط به جرم هستند، ضبط شوند. این نیاز به حکم مخصوص دارد؛ یعنی اگر به خانه خبرنگار میریزند و حکم دستگیری نشان میدهند، به معنای ضبط لوازم نیست. این فقط به معنای بازداشت است. برای توقیف، حکم جداگانه لازم است. امکان دارد که داخل حکم بازداشت جملهای به عنوان ضبط لوازم مربوط به جرم هم باشد. این دستور قاضی را باید ببینند، وگرنه نباید اجازه توقیف بدهند.
پرسش: البته وقتی ماموران هجوم میآورند، در بیشتر مواقع توجهی به درخواست متهم نمیکنند. به قول شما، معمولا با ارعاب همراه است و شبانه اتفاق میافتد. آیا در این صورت، حق شکایت برای متهم وجود دارد؟
پاسخ: کسانیکه فعالیت دارند، اگر بتوانند دوربین مداربسته نصب کنند، خوب است تا موقع بازداشت، رفتار ماموران ضبط شود. یا فردی از خانواده، مخفیانه لحظه بازداشت را فیلمبرداری کند. در بسیاری موارد هم ماموران حکم بازداشت را نشان میدهند و وسایل را توقیف میکنند. اما اگر مثلا مشروب یا تریاک هم در خانه باشد، میتوانند آنها را هم ضبط کنند. ضبط اموال دیگر اعضای خانواده غیرقانونی است. توقیف فیلمها و آلبومهای خانوادگی و نامههای شخصی متهم غیرقانونی است. علاوه بر این، اگر افشا شوند، بازپرس تخلف کرده است و به جرم افشای اسرار میتوان علیه او شکایت کرد.
پرسش: از این مدارک چه استفادههایی میکنند؟
پاسخ: اول از همه بررسی میکنند که از این مدارک میتوانند اتهامی در بیاورند یا خیر. اما مساله بعدی این است که میخواهند آتو داشته باشند. از یک عکس یا فیلم برای فشار آوردن به متهم استفاده میکنند که تن به پروندهسازی و اعتراف اجباری بدهد؛ مثلا از متهمی که با ما زندانی بود، فیلم پورن ضبط کرده بودند و در بازجویی گفتند یا آنچه میخواهیم، انجام میدهی یا این مساله را به خانوادهات خبر میدهیم. متهم هم پذیرفت. این تهدید به افشا، فقط تهدید است. من یک مورد هم ندیدهام که افشا کنند. چون اگر افشا کنند، کار غیرقانونی کردهاند. افشای حریم خصوصی و اسرار میشود. موکلی داشتم که رهبر بزرگترین جمعیت معنوی «آل یاسین» بود. در انفرادی بود. قوی هم بود. من با همسرش دنبال کارهایش میرفتم. به او گفتند که وکیل تو هر روز دنبال همسرت میرود و با هم گردش میکنند! او هم گفته بود خوب کاری میکنند. نباید به آنها آتو داد. اگر هم آتو دادید، نگران نباشید، نمیتوانند افشا کنند. قاضی هم نمیپذیرد. اگر متهم تعلیم دیده نباشد و حقوقش را نداند، خیلی راحت با او بازی میکنند. «محسن آرمین» از جبهه «مجاهدین انقلاب اسلامی» وقتی همه را میگرفتند، گفت: دوستان، «عمار یاسر» زیر شکنجه پیامبر را نفی کرد، من که دیگر هیچ. بنابراین، وقتی کسی زیر شکنجه میرود، هر کسی که ادعا هم بکند، تمام است. ما اینها را برای شرایط تقریبا قبل از شکنجه میگوییم که تهدید است. ممکن است در برنامه "۲۰:۳۰" صداوسیما بگویند اما در دادگاه مطرح نمیشود. اگر در این برنامه هم بگویند، میتوان از آنها شکایت کرد.
پرسش: در واقع از خانواده هم به عنوان ابزار فشار بر زندانی استفاده میکنند.
پاسخ: شفاف بگویم، امکان دارد خبرنگار جوانی بازداشت شده باشد و بازجو سراغ همسر جوان متهم برود و از این راه به او فشار بیاورد؛ مثلا به زن بگوید تو حیف هستی برای این فرد، تو جوانی، بیا رابطه داشته باشیم تا کارش را درست کنم. بعد به فرد زندانی هم دروغ میگوید. اینها همه بلوف هستند. البته فقط فرد متهم و بازداشت شده تحت فشار روحی روانی نیست، افراد دیگر خانواده، خصوصا همسران جوان تحت فشار هستند. نباید این حرفها را باور کرد و گول بازجو را خورد. اگر بازجو پیشنهاد بدی به شما میدهد، سریع باید گزارش کنید که این مامور برای من مزاحمت ایجاد میکند. فکر نکنید که کار همسرتان بدتر میشود. اگر سکوت کنید، این بازجو یا مامور رفتارش را ادامه میدهد. نترسید که فشار بیشتر به زندانی وارد میشود. در این جا دو حالت وجود دارد؛ اول این که شخص میگوید اگر شکایت کنم، به جایی نمیرسم که اصلا در ایران به جایی رسیدن نباید مهم باشد. بگذارید بازجو و قاضی بفهمند و رفتارشان را قطع کنند. دوم اینکه اصلا به پرونده ربطی پیدا نمیکند. درست است که دست اینها خیلی باز است اما به این معنا نیست که اگر بخندید، امتیاز دادهاید و اگر نخندید، امتیاز از دست میدهید.