تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو صفحات اول سايت | جستجو در سايت | گنجينهء سکولاريسم نو |
29 اردیبهشت ماه 1400 - 19 ماه مه 2022 |
|
فوران آتشفشان مردم
امیر امیری
درک دقیق پيچيدگی های سیاست به ورزيدگی فکری و تسلط بر امور و علوم سیاست نیاز دارد. حجم معضلات و رویدادهای جاری در کشور، كه همواره خود را در شکلهای ناشناخته نشان میدهد، تنها با چند تعریف سر هم بندی شده و اغلب اشتباه توضیح و تفسیر نمیشود و نياز به آگاهی و تسلط به وقایعی که در متن سیاست میگذرد، دارد. در غیر اینصورت دامنه و قلمرو سیاست چنان محدود میگردد که به سرخوردگی مزمن و بازماندگی تاریخی میانجامد. نتيجه اين آسیب، جامعه سیاسی ما را دچار بحران فكری کرده است، بگونه ای که بیشتر با در نظر گرفتن چشماندازهای غیر عملی و با تمرکز بیش از اندازه بر اهداف حداقلی، که نام دیگر بی هدفی است، آنها را از رو به رو شدن با چالش های عمده در عرصه های گوناگون سیاسی ناتوان ساخته است.
ساختار کلاسیک سیاست دیگر مانند گذشته کاربرد ندارد و کاملاً در هم ریخته شده است و راهبردهای سیاسی قدیمی به سبب شتاب زمانه و جابجایی مفاهیم، بویژه مفهوم قدرت، با محدودیتهای منابع و امکانات روبرو هستند و کنشگران این حوزه دیگر نمیتوانند اهداف سیاسی خود را با استفاده از رویکردهای دهههای گذشته میزان کنند و به پیش ببرند، بلکه باید شیوهها و شگردهای جدیدی را بیاموزند تا بتوانند پاسخهایشان به نیازهای زمانه را در قالبی کارساز و کارآمد فرموله کنند که گفتمان سیاسی از آن انتظار دارد. وگرنه اقتدار سیاسی نمیتواند با فرهنگ سیاسی جدید و پرسش های حیاتی تطبیق داده شود.
نادیده گرفتن قواعد بازی تازه مانع درک دقیق از دگرگونی های متن سیاست و مناسبات درونی آن میشود که دیگر هیچکس نه میتواند بعنوان عنصر سازنده در فرایند سیاست عمومی شناخته شود و نه بعنوان عامل تعیینکننده در تحولات داخلی به حساب آید. محور اصلی سياست یک اپوزیسیون تنها رسیدگی به موضوعات دسته چندم و بیاهمیت و رتق و فتق روابط پراکنده شان نیست، بلکه به چالش كشيدن قدرت مستقر از اصلیترین و مهمترین وظایف یک اپوزیسیون میباشد تا حاكميت سياسی را به عقب نشینی از سیاستهای ضد ملی و مردمی وادار سازد. اگر یک مجموعه سیاسی توانایی ساماندهی به یک هويت جمعی را نداشته باشد تا از این راه خطوط اصلی سیاستهایش را به نمايش بگذارد، همه تلاشها و کنش ها تهی از هرگونه مفهوم جمع گرایانه خواهد شد و به تصویر کشیدن یک انگاره مشترک ممکن نخواهد شد.
سياست قلمرو قدرت است و مفهوم قدرت، بنیادی ترين مدلول را در سياست تشکيل میدهد. هدف فوری هر گونه اقدام سياسی، صرف نظر از شاخص های مرامی و شيوه های مبارزاتی، تسخير قدرت و اعمال آن است. قدرت، یک سخنرانی در شبکههای اجتماعی یا ردیف کردن چندین واژه در توئیتر نیست، بلکه مجموعهای از روابط هماهنگ شده است که باید در شبکه ای، تحلیل روابط قدرت را ایجاد کند.
با آنکه مديريت گران شدن نان از سوی رژیم مفلوک اسلامی بزودی از چالش های معیشتی خارج شد و به موضوع سیاسی تبديل گشت و در رده مسائل امنيتی طبقه بندی گردید، و حتی کسانی از درون حکومت اسلامی ولی برون ـ حكومتی و آشنا با چنین خطراتی صدایشان درآمد و خواستار برکناری تدارکاتچی دولت شدند، با این حال، کنشگران سیاسی باز هم نمیتواند از این فرصت برای به چالش کشیدن رژیم درمانده و تبدیل شدن به صدای مردم استفاده کنند و احتمالاً حلقه اتصال اعتراضات به هم باشند.کسانی که با یدک کشیدن نام اپوزیسیون برای هر چیز بی اهمیت فوراً به انتشار بیانیه و واکنش مشترک دست میزنند، هنوز نتوانسته اند یک سیاست هماهنگ اتخاذ کنند.
هر کس که فکر میکند تنها با یک بیانیه توئیتری، آن هم با کلمات بی حس و واژگان بی روح، میتواند پیروز میدان سیاست شود، اشتباه میکند. توئیتر تنها ابزاری در خدمت سیاست است و خود سیاست نیست. گاهی صادر نکردن چنین بیانیه های بی رمقی بهتر از انتشار آن است و از سرخوردگی و ناامیدی مردم جلوگیری میکند. ناامید نکردن مردم هم خودش یک وظیفه است. بهترین کار شاید بکارگیری مشاوران تازه و با کفایت باشد که در نوشتن بیانیه تبحر داشته باشند.
در این شرایط بحرانی حاد که حکومت دزدسالار شیعه دیگر از پس فراهم آوردن نیازهای اولیه و حیاتی شهروندان هم بر نمیآید، و حتی سیاستهای راهبردی و علت وجودی خودش را هم نمیتواند توجیه و برآورده سازد، مقبولیت و مشروعیت پیش کش، دیگر حتی نمیتواند الزامات سیاسی و دینی خودش را بدون گونهای از اجبار و خشونت عریان عملی سازد و هر چه بیشتر دلایل حکومت برای اطاعت از قوانین و دستوراتش تحت تأثیر افکار براندازانه و اراده مقاومت مردمی قرار میگیرد، انگیزه مردم برای سرنگونی رژیم افزایش مییابد.
حکومتی که اقتدار سیاسیاش را تنها از طریق سرکوب و ایجاد ترس و با نشان دادن دستگاه سرکوبگر و نیروهای امنیتی میتواند ایجاد کند، حکومتی است که با خطر فروپاشی روبرو است. این به نوبه خود به این معناست که رژیم اسلامی باید با سرکوب دائمی مردم، اعتراضات را مهار و مانع از گسترش آن گردد. در برههای از زمان اما، دستگاه سرکوبگر دیگر قادر به محدود کردن ظرفیت انقلابی مردم نخواهد بود، زیرا کسانی که چیزی برای از دست دادن ندارند، بی تردید در اعتراضات و تظاهرات شرکت خواهند کرد، حتی اگر آنها در گذشته به سبب ملاحظاتی (دستگیری، زندان، مرگ) از پیوستن به چنین اجتماعاتی خودداری میکردند.
هر حکومتی دوران ظهور و افول مشخصی دارد و رژیم ویرانگر اسلامی از این قاعده مستثنی نیست. سیر انحطاط حکومت ورشکسته اسلامی به سبب بحران های ساختاری و فرسودگی عمود خیمه نظام، معیارهای مشترک میان سهامداران سفره خونین انقلاب را چنان به کشاکش نقشها و معیارهای متعارض کشانده است که مدیریت سیاست خودی و غیرخودی دیگر مانند گذشته عملی نیست و این خط مشی در حال دگردیسی به سوی سیاست «دوست و دشمن» و تقابل میان خودی ها در حرکت است که هر روز شدت و دامنه آن افزایش مییابد. آن زشت صورت و بد سیرت (مهدی طائب) که قرار بود با خالص سازی انقلاب اسلامی عدهای را به غلط کردن وادار سازد، اکنون خودش، آن هم تنها چند ساعت پس از انتشار یک فایل صوتی، به غلط کردن افتاد.
ما در دوران افول رژیم از کار افتاده اسلامی بسر میبریم و شاهد اوج گیری تضادهای درونی یک رژیم رو به مرگ هستیم که با سراشیبی نزول روبرو است و تصور میکند که میتواند با رویکرد سرکوبگرایانه از روند سرنگونی اش جلوگیری کند. ولی چنین رویکردی تداوم حیات بیشتر در پی نخواهد داشت و سرکوبگران به مرور زمان نظام گریز خواهند شد.
اگر مخالفان رژیم اسلامی نتوانند محور تبیین حرکتهای تاریخی و راز صعود و سقوط نظام های سیاسی را درک کنند و سیاست خود را با مفهوم «قدرت» توصيف کنند و با به چالش کشیدن حاکمیت، قدرت شان را آشکار و مصمم به نمایش بگذارند، شرایط به کلی دگرگون و رویدادها روند دیگری خواهند یافت که ابعاد آن باید بر همگان روشن باشد.
رژیم آخوند ـ پاسدار ـ ماله کش هم بهتر است متوجه باشد که فضاسازی برای تمدید عمر حکومتش که با انباشت بحران ها، افزایش جمعیت زیر خط فقر مطلق و گسترششدید و فاحش شکاف و اختلاف طبقاتی روبروست، دیگر غیرممکن شده است.
از آن روزی بترسید که مردم فاقد گزینه، بویژه اکنون که گرسنگی هم بر آن افزوده گشته است، اگر روزی به «توده بحرانی» تبدیل شوند، که تجزیه و تحلیلها این روند را نشان میدهد، فوران آتشفشانشان تنها محدود به سرنگونی رژیم اسلامی نخواهد ماند و بسیار فراتر از جابجایی تنها یک حکومت خواهد رفت.
پتانسیل انقلابی که از آبان ماه ۹۸ بوجود آمده است، سرانجام راه خود را خواهد یافت. مطمئن باشید!
شنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۱۴ می ۲۰۲۲
https://iranglobal.info/node/180997