تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو صفحات اول سايت | جستجو در سايت | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
1
مجری: ما که قرار بود توسعه را کنار بگذاریم، چرا دوباره چسبیدیم به توسعه؟
مجید حسینی: آها برو سخنرانی های آقای رفسنجانی را در نماز جمعه از 1368 به بعد گوش کن.
مجری: یعنی مشکل یک سری از رجال هستند؟
مجید حسینی:
نه، مشکل این است که ما یک لحظه خواستیم به نظم جهانی بپیوندیم. ببین نظم جهانی یک
منطق مادی دارد،
یک منطق مادی
[که]
بزرگترین انباشت سرمایه تاریخ است دیگر. یک به منطق بزرگ مادی است. یک طرف چین است
یک طرف امریکا است.
قبلا یک طرف شوروی بود این نظم نیروهای بزرگ جهانی است. ما تا 1369 فکر می کردیم
باید مقاومت کنیم، ما نباید با أن نظم جهانی بپیوندیم. اما از
69
به بعد جامعه -
نه فقط
سیاستمداران،
سیاستمداران ساخته جامعه هستند
-جامعه به
این نتیجه رسید که آقا من برای چی باید به فکر این باشم که خلاصه همسایه ام از
گشنگی نمیره؟! من باید خودم را نجات بدهم. برای اینکه خودم را نجات بدهم، باید به
نظم جهانی بپیوندم. من امریکا رفتم،
لس آنجلس یک دانتان
(مرکز شهر)
کثافت داره، یک بورلی هیلز که سلبریتی
ها در آن زندگی می کنند. لس آنجلس هم همین است. تازه بورلی
هیلز ما شیک تر از بورلی هیلز آنهاست. تازه تر است.
ما ده ساله
ساختیم، آنها هفتاد سال است که ساختند.
اسم این «پیشرفت»
است؟ آره اسمش پیشرفت است! باشد این پیشرفت یعنی بزرگ کردن غارت طبقهء
پائین. و این انقلاب دلیل
اش این بود
که رهبرش می گفت:
«یک
موی کوخ نشینان را به همهء
آن کاخ نشینان نمی دهم».
انقلاب این بود؟ پس اگر ما بخواهیم برگردیم به لحظه انقلاب، مسئله ما توسعه نیست.
2
حسن عباسی: ما می خواهیم دو معضل اصلی مطرح شده در حوزه تئوریک، یعنی نجات و رهایی بشر از تئوری های توسعه، که روند رو به جلو و گسترش را نسبت به ساختار جوامع رقم می زنند یکی این را می پسندد دیگری مدل دیگری را می پسندد. جار و جنجال و هیاهویی که در نظام جهانی بر سر این ایدئولوژی های چپ و راست موضوعیت دارد برای اداره بشر، این معضل را چطور باید پاسخ بدهیم؟ از سوی دیگر مسئله ما در دین تعالی است. حقیقت درخت فلسفه این است که اگر توام با ایمان بود واجد اهمیت است. در غیر اینصورت به ذلالت و گمراهی رهنمون می کند بشر را. گفتم که فلسفه هیچگاه به «حیا» دعوت نکرده. هیچکس نمی تواند مدعی بشود و فیلسوفی را پیدا کند که چنین فیلسوفی به حیا دعوت کرده در فلسفه محض. حیا از شاخهء «تقوا» می آید پس هیچ فلسفه ای به تقوا دعوت نکرده. تمام انبیا به تقوا دعوت کردند سوره شعرا را ببینید بارها تکرار کردم تمام انبیا به تقوا دعوت کردند. و هیچ فیلسوفی را پیدا نمی کنید به تقوا دعوت کرده باشد. تنها واژه ای که انبیا از ما خواستند تقوای الهی بود و تنها واژه ای که فیلسوفان از ما نخواستند و به آن دعوت نکردند تقوا بود. لذا اعتقاد ما بر این است که، فلسفه روبروی ایمان است. قطب مقابل ایمان است.
تئوری های توسعه، نظام تعریض استراتژیک، قواعد اداره جوامع و اداره بشر را هم که مبتنی بر این درمی یابیم، روح ایمان در آن نیست. از این توسعه بیجهت و از این سیر انحطاط هیچ چیز جز سرگشتگی نصیب نمی شود کل تاریخ تمدن ویل دورانت را هم که بخوانید چیزی به شما اضافه نمی شود. جادوگر امروز کسی است که پای کامپیوتر می نشیند کل کتابخانه های مثلا 50 دانشگاه را در 30 ثانیه چاپ می کند روی یک سی دی. این جادو است این با 50 سال پیش به کسی می گفتی که چنین اتفاقی می افتد می گفت، تو ساحری تو جادوگری. آقا آنها جادوگر با منطقی که ما می شناسیم نبودند، آنها اینقدر علم شان بالا بود این اناخیر شیطانی، آقای فرعون، مثل فرعون داخل کاخ سفید، حاصل همان تئوری های توسعه بود. تئوری توسعه دانش محور، صرفا دانش مطرح بود. و به چی رسید؟ بر می دارید تئوری توسعه می دهید، یک جهت گیری خدا می داند در زندگی این 70 میلیون نفر چه تاثیری می گذارد. می روند اقتصاد می خوانند چهار پنج تئوری اقتصادی، سیاست می خوانند تئوری توسعه سیاسی، جامعه شناسی می خوانند تئوری های توسعه اجتماعی، پزشکی می خوانند در سیاست بهداشت و درمان تئوری های توسعه خدمات بهداشتی و بهزیستی. که اینها اصلا مال این جامعه نیست.
3
علی خامنه ای: دوستان در زمینه مفردات این کلمه بحث های خوبی کردند. الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت. درباره اینکه الگو معنایش چیست؟ ایرانی به چه لحاظ؟ اسلامی به چه لحاظ؟ و «پیشرفت» در چه جهات؟ بحث های خوبی انجام گرفت. آنچه که من اضافه می خواهم بکنم این است که، اولا کلمه «پیشرفت» را ما با دقت انتخاب کردیم، تعمدا نخواستیم کلمه توسعه را بکار ببریم. علت این است که کلمه توسعه، یک بار ارزشی و معنایی دارد التزاماتی با خودش همراه دارد که احیانا ما با آن الترامات همراه نیستیم، موافق نیستیم. ما نمی خواهیم یک اصطلاح جا افتاده متعارف جهانی را، که معنای خاصی را از آن را می فهمند این را بیاوریم داخل مجموعه کار خودمان بکنیم. ما، مفهومی که مورد نظر خودمان است، این مفهوم را مطرح می کنیم عرضه می کنیم. این مفهوم عبارت است از پیشرفت، معادل معنای فارسی پیشرفت را می دانیم، می دانیم مراد از پیشرفت چیست؟ تعریف هم خواهیم کرد که منظور ما از این پیشرفتی که در فارسی معنای آن روشن است، چیست؟ پیشرفت در چه ساحت هایی است؟ به چه سمتی است؟ مشخص می کنیم می شود کلمه پیشرفت. ما این وام نگرفتن، مفاهیم را در مواردی دیگر هم در انقلاب داشتیم. ما از کلمه امپریالیسم استفاده نکردیم، کلمه استکبار را آوردیم امپریالیسم ممکن است که یک زوایایی در معنایش وجود داشته باشد که مورد نظر ما نیست. حساسیت ما بر روی آن زوایا نیست، حساسیت ما بروی آن معنای است که از کلمه استکبار بدست می آید. این را لذا مطرح کردیم در انقلاب جا افتاد، دنیا هم می فهمد منظور ما را امروز. و همچنین مفاهیم دیگری. مفهوم پیشرفت مفهوم روشنی است برای ما، ما پیشرفت را بکار می بریم و تعریف می کنیم پیشرفت مقصود چیست.