تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو صفحات اول سايت | جستجو در سايت | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
اسم اش را شورش بگذارید!
بهروز سورن
در سطل زباله او را یافتند و هنوز بند نافش را همراه داشت. رها شده بود و در دو لایه کیسه پلاستیکی جایش داده بودند. او که دو روز از زندگی اش گذشته بود توسط زباله گردی پیدا شد که خود از باز کردن کیسه پلاستیک پیدا شده هراس داشت و از دیگران برای جستجو در کیسه یاری می خواست. نوزاد به یاری امدادگران به بیمارستان منتقل و ظاهرا در سلامت کامل بسر میبرد و قرار است که به بهزیستی تحویل داده شود. نوزاد بی گناه و نازنین اول بار در زندگی اش با گرسنگی و زباله دان آشنا شد. آنچه که در صفوف بی شمار «کودکان کار» واقعیتی روزمره است.
این واقعه دردناک و بهت آور می تواند در بسیاری از کشورها که حقوق کودکان را محترم می شمرند، بلوایی سیاسی ایجاد کرده و بسیاری از معادلات آنرا بهم بریزد. می تواند در اندازه های یک فاجعه ظاهر شود و مناسبات اجتماعی حاکم را متاثر سازد. در کشور ما اما اینطور نیست. جان انسان ها بطور کلی برای حاکمان پشیزی ارزش ندارد و خود در ستاندن آن پیشقراول هستند. این اتفاق هیچ سنگی را در مناسبات حاکمان فساد و تباهی جا بجا نخواهد کرد.
رها شدن نوزادان در سطل زباله که اغلب مرده یافت می شوند، سوابقی متعدد داشته است. این نوزادان حاصل فقر و ناهنجاری های اجتماعی که از دستاوردهای عدالت اسلامی حاکمان است، می باشند. فقر، درد و اعتیاد و محرومیت های اجتماعی گسترده برای کودکان و نبود تامین اجتماعی شهروندان از جمله زمینه های پیدایش این فجایع در جوامع و بویژه ایران است حال آنکه در تمامی انها و بموازت این ناهنجاری ها، نهادهای مدنی منبعث از آگاهی و وجدان انسانی شکل گرفته و مستقل از حکومت ها امداد رسانی می کنند. به یاری نزدیکترین قربانیان می شتابند و به سهم خود مددکاری میکنند. غذای مجانی توزیع میکنند، بسته های خواربار و مواد بهداشتی تقسیم میکنند، زباله ها را از اماکن عمومی جمع آوری می کنند و یا در کف کوچه و خیابان کلاس های درسی برای کودکان کار و خیابان ترتیب می دهند.
وحوش حاکم ولی حضور این نهادهای مدنی و همبستگی مردمی مستقل از حکومت را با اهداف ضد بشری و منافع غارتگرانه و چپاولگرانه خود در تضاد می بینند و سرکوب این نهادها و فعالین آنها در برنامه همیشگی آنها بوده است. معاندت با نظام و فعالیت علیه امنیت ملی اتهام آنهاست و بسیاری از آنها هم اکنون در زندان های مخوف امنیتی رژیم بسر می برند. حال آنکه با پیدا شدن این نوزاد در کیسه پلاستیکی یکبار دیگر چهره ناپاک و ضد انسانی حاکمیت جمهوری اسلامی برملا شد و حقانیت شهروندان معترض به گرانی و گرسنگی مزمن شفافیت یافت.
علیرغم تمامی فساد و نیرنگ حاکمان در ایجاد فقر و گرانی و فساد، اعتیاد و خشونت در جامعه ولی این واقعه نشان داد که وجدان انسانی هنوز بیدار است و طی ساعاتی پس از انتشار این خبر ده ها خانواده برای دریافت این نوزاد و سرپرستی او آمادگی خود را توسط تلفن و امیل و سایر امکانات موجود معرفی کرده اند. قطعا او که از سوی پدر و مادر خود و به هر دلیل آشکار و پنهان تنها و در سطل زباله رها شد و پیراهن اش دو کیسه پلاستیکی بود، تنها نخواهد ماند و روزی به دلایل پیدایش خود در زباله دان پی خواهد برد و علیه تمامی این محرومیت ها و بی عدالتی ها که خود نیز قربانی آن بوده است خواهد شورید.
راهی جز شورش و طغیان در برابر ستمگران حاکم برای کارتن خواب ها، قبر خواب ها، مترو خواب ها، کودکان کار، بی آیندگان، بیکاران، گرسنگان و .... نمی ماند.
به احتمال بسیار این بخش از زندگی نوزاد پسر همواره همراه او خواهد بود و او را رها نخواهد کرد. دنیای بیرحم موجود با کیسه پلاستیکی و سطل زباله به این نازنین بی گناه خوش آمد گفته است و از گرمای تن مادری و پدری اش محروم مانده است. بجای سینه پر مهر و سیراب کننده مادر انگشت شصت خود را مکیده است و بند نافش را دو روز دیرتر بریده اند.
بی شک همه انسانها و وجدانهای هنوز بیدارخوشحال هستند که او زنده مانده است و بیشتر شاد که پر تعداد داوطلبانی برای دریافت و سرپرستی از او مترصد پذیرش او در محیط گرم خانوادگی خود هستند. پسر نوزادی که تا مرگ شاید یک قدم فاصله داشت و اگر او را نمی یافتند قطعا لحظاتی بعد مرده بود و شاید بقول آلبرکامو اگر زباله گرد او را مرده می یافت در گوشش می گفت: چیزی از دست نداده ای!
پس حال که زنده است و با مناسبات شناخته شده از سوی حاکمان، محکوم به فقر و بی آیندگی خواهد بود پس نامش را برای ایجاد فردایی بهتر و عادلانه تر و رهایی از چنگال خونین زشت سیرتان حاکم، شورش بگذارید.
26.5.2022