تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه |
خانه | آرشيو صفحات اول سايت | جستجو در سايت | گنجينهء سکولاريسم نو |
|
آینده نگری چیست؟
(ویرایش دوم*)
سام قندچی
1
توجه ایرانیان به آینده نگری به سالهای اخیر محدود نیست و نام ایرانیانی نظیر فریدون اسفندیاری(1) در میان پیشکسوتان تاریخ آینده نگری مدرن شایان ذکر است که مایه مباهات است. بیست و سه سال پیش نوشتاری را تحت عنوان "آینده نگری مدرن"(2) برشته تحریر درآوردم که در سال 1987 بعنوان بخشی از سری مقالاتی در روزنامه ایران تایمز واشنگتن با عنوان "ترقی خواهی در عصر کنونی" منتشر شد. آن نوشتار مورد توجه ایرانیانی که توجه به آینده دارند قرار گرفت، چرا که در آن رساله سه نوع اصلی آینده نگری در اندیشه مدرن توضیح داده شده است، یعنی آینده نگری تحلیلی، نظری، و مشارکتی.
امروز که بیش از دو دهه از آن تاریخ میگذرد، مایه شعف است که انسان های دوراندیش زیادی در جامعهء ایران خود را آینده نگر می خوانند. در نتیجه سؤال اینکه "آینده نگری چیست؟" بویژه در حال حاضر، سؤال بسیار خوبی است. با اینکه در نوشتار مذکور انواع آینده نگری توضیح داده شده، و در سری مقالات ذکر شده هم معنی ترقی خواهی مورد بررسی قرار داده شده، اما در هیچکدام از آن نوشتارها مشخصاً به این بحث پرداخته نشده که معنی آینده نگری چیست.
این موضوع بویژه برای بسیاری از پژوهشگرانی که علاقمند هستند از دیدگاه آینده نگری در مورد مسائل گوناگون تحقیقات انجام دهند، اهمیت پیدا میکند. مثلاً برخی فکر می کنند آینده نگری به معنی غیب گوئی است. در این باره چهار سال پیش نویسنده ای در مجله وایرد با چنین برداشتی، آینده نگرها و نتایج فعالیت آنها را مورد تمسخر قرار داده بود(3). در آنزمان در مقاله ای به زبان انگلیسی پاسخی به برداشت غلط غیب گوئی از آینده نگری منتشر شد(4) و در آنجا با تأکید بر فعالیت های ارزشمند "انجمن جهان آینده"(5) در سی و چند سال گذشته، متذکر شدم که علاوه بر فعالیت های از نوع این انجمن بین المللی، در زمان حاضر، ایجاد حزبی آینده نگر(6)، برای پاسخگوئی به انتظارات تازه از آینده نگر ها، جهت رهبری اقتصادهای نوین، نیاز زمان ما است.
به هرحال بحث های فوق در سطح بین المللی و توجه ویژه به آینده نگری در جنبش سیاسی ایران باعث شد که نوشتار زیر را برای بحث مفهوم آینده نگری بنویسم، و از قبل هم بگویم که با وجود بسیار ساده بودن مفهوم "آینده نگری" این موضوع عموماً غلط درک میشود و باعث شده بسیاری که به حق با تاریخ گرائی مخالفند، نظیر برخی از هواداران نظریات کارل پوپر، آینده نگری را به نادرست در مقابل دیدگاه دانش عینی که مورد پشتیبانی آنها است، تلقی میکنند.
2
برخی تصور می کنند آینده نگر بودن یعنی آینده معینی را از زاویه نظری برگزیدن، از زاویه تحلیلی گرایش بسوی آن را دیدن، و از زاویه عملی هم در شکل دادن آن مشارکت کردن. اگر معنای آینده نگر بودن چنین بود، دیگر می باید همهء سوسیالیست ها و کمونیست ها در 200 سال گذشته را آینده نگر تلقی میکردیم.
می دانیم نتیجهء برنامه های کمونیستی رژیم هائی شدند که در بسیاری موارد حتی از نظر دموکراسی، گام ها از دولت هائی که به چالش کشیدند، بدتر از آب درآمدند، و خود سوسیالیست های دموکرات هم سال ها بعد از ساختن "آینده" مورد نظرشان، از طریق "واکنش" در مقابل این رژیم های استبدادی کمونیستی، خود را از نو تعریف کرده و می کنند.
در مقایسه، برتراند راسل در مورد مشابهی، برعکس برخورد سوسیالیست های قرن نوزدهم و بیستم، با آینده نگری عمل کرد، و هم از زاویه نظری، هم تحلیلی، و هم عملی، از همان اولین مصاحبه اش با لنین، در مقابل تحول کمونیسم در شوروی و بلوک شرق ایستاد، نه آنکه صبر کند تا بعداً با "واکنش" در برابر استبدادی که نتیجه چنان طرح ها و برنامه هائی بود، موضع بگیرد، یا به مقابله برخیزد.
بعداً در عرصهء آینده نگری نظری مفصل تر به بحث های برتراندراسل اشاره خواهم کرد، ولی اصل مسأله اتوپیسم نبوده بلکه "واکنش" به محدود شدن جامعه باز بود که یک آینده نگر میبایست صبر نمیکرد تا که رویدادی اتفاق افتد و بعد به آن بپردازد. این موضوع در گذشته در نوشتار دیگری تحت عنوان "مسأله آرمانگرائی نیست، نبود جامعه باز است"(7)، به تفصیل توضیح داده شده که نیازی به تکرار در اینجا نیست.
در نتیجه توجه داشتن صرف به انواع آینده نگری و جوهر آینده نگری را ندیدن می تواند باعث شود نگرش های غلط جنبش مارکسیستی(8) دوباره با ظاهری فریبنده، با عنوان "آینده نگر" از نو این راه رفته تبلیغ شود و انرژی نسلی دیگر در کوره راهی بی حاصل به هدر رود.
مسأله آینده نگری کاذب، به چپ هم محدود نیست. مورد مشابه آنهائی هستند که فرامدرنیسم خود را با عناوین "آینده نگر" مزین می کنند تا که به واپسگرایان اسلامگرا مدد رسانند. در آن مورد نیز به اندازه کافی در گذشته توضیح داده شده که نیازی به تکرار نیست(9).
آینده نگری پایه ای تر از عملگرائی یا تحلیلگرائی یا نظرگرائی عرصه های کاربردی آن است. یعنی آینده نگر بودن را بمثابه عمل مشارکت در ساختن آینده یا آینده نگری مشارکتی، یا بمثابه تعیین روندها در آینده نگری تحلیلی یا آینده شناسی، یا مساوی تعیین پتانسیل و دورنمای زندگی بشریت یعنی آینده شناسی نظری، نبایستی تصور کرد. در سطور زیر بعد از تبیین معنای آینده نگری که بسیار پایه ای تر از این کاربردها است، دوباره در مورد انواع آینده نگری و ارتباط آنها با مفهوم آینده نگر بودن توضیح داده خواهد شد.
پس معنای آینده نگری چیست؟
معنای آینده نگری بسیار ساده است. آینده نگری یعنی پیش از آنکه رویدادی به وقوع «بپیوندند» یا سناریوئی «بتواند» به واقعیت تبدیل شود و یا که ما بخواهیم برای وقوع رویدادی یا به جامه حقیقت پیوستن سناریوئی برای آینده *شرکت* کنیم، به آن واکنش نشان دهیم، یعنی "واکنش" پیش از وقوع رویداد، حال چه عملی، چه نظری، و چه تحلیلی باشد. به عبارت دیگر آینده نگری یعنی، واکنش به رویدادها پیش از واقعیت یافتن آنها.
3
اجازه دهید تعریف بالا را در عرصه سه نوع آینده نگری که در نوشتار "آینده نگری مدرن" (10) ذکر شده، ارزیابی کنیم:
1- آینده نگری تحلیلیanalytic
این نوع آینده نگری را در نوشتار پیشین اینگونه تعریف کردیم: "چه چیزی به احتمال قوی اتفاق خواهد افتاد؟" به عنوان مثال نیز متدهای دلفی در اواسط قرن بیستم، و کانتِکست اَنَلیسس در اواخر قرن بیستم ذکر شده است. آقای جان نیزبیت در کتاب مگاترند با استفاده از متد دوم توانسته بود دهها روند بزرگ پایان قرن بیستم را پیش بینی کند. حال میشود از چنین متدهائی استفاده کرد و ثابت کرد که بوقوع پیوستن رویدادی باصطلاح "اجتناب ناپذیر" است و درباره واکنش به آن توجهی نکرد تا که اتفاق افتد. آینده نگرها چه در عرصه تحلیلی و چه در عرصه های نظری و مشارکتی، واکنش به این رویدادها را پیش از آنکه واقعیت پیدا کند، موضوع توجه خود دارند، مثلاً مسأله گرمایش زمین نمونه جالبی از موضوعاتی است که در عرصه آینده نگری تحلیلی پیش بینی شده و در نیم قرن گذشته مورد توجه آینده نگرها در سراسر جهان بوده است.
2. آینده نگری نظریvisionary
این نوع آینده نگری را در نوشتار پیشین اینگونه تعریف کردیم: "چه چیزی میتواند در آینده اتفاق افتد؟" در این مورد هم از مثال ایجاد جامعه عصر طلائی مذاهب ابراهیمی تا ایجاد جامعه کمونیستی سوسیالیست ها استفاده شده است. حالا کسانی ممکن است در پی اثبات باصطلاح اجتناب ناپذیر بودن چنین مدل های اجتماعی باشند و از طریق ایمان سعی کنند مشارکت برای انجام آنرا سازمان دهند. دوباره در این عرصه هم آینده نگرها چه در عرصه نظری و چه در عرصه های تحلیلی و مشارکتی واکنش به این سناریوهای آینده را پیش از آنکه واقعیت پیدا کند، موضوع توجه خود دارند، مثلاً وقتی برتراند راسل به مدل جامعه کمونیستی در نظرات توماس مور برخورد میکند، هیچگاه حتی نزدیکترین واقعیتی در جهان شبیه به آن وجود نداشت. به عبارت دیگر راسل منتظر نشد تا به واقعیت تبدیل شود و بعد به آن در عرصه نظری واکنش نشان دهد. و نه فقط در عرصه نظری، بلکه حتی در عرصه عملی-مشارکتی در مقابل همسوئی با جنبش هائی که بسوی تحقق چنین مدینه فاضله ای بودند گام برداشت. راسل منویسد:
"در اتوپی، نظیر جمهوری افلاطون، همه چیز مشترک است، چرا که عموم مردم نمیتوانند شکوفا شوند زمانیکه مالکیت خصوصی وجود دارد و بدون کمونیسم تساوی ممکن نیست....در اتوپی پنجاه و چهارشهر وجود دارد، همه در یک سطح، بغیر از یکی که پایتخت است. همه خیابانها بیست فوت عرض دارند، و تمام خانه های خصوصی کاملأ یکسانند، با یک در بطرف خیابان و یکی بطرف باغ...هر ده سال مردم خانه های خود را عوض میکنند-تا احساس مالکیت نکنند. همه یکسان لباس می پوشند...مد هیچگاه عوض نمیشود، و هیچ اختلافی ..بین لباس تابستانی و زمستانی نیست. هر مرد و زنی مساوی 6 ساعت در روز کار میکنند ...همه با هم در ساعت 8 به خواب میروند و 8 ساعت می خوابند. در صبح زود سخنرانی برای آنها هست...بعضی انتخاب میشوند که دانش کسب کنند، و تا زمانیکه کارشان مطلوب است از کارهای دیگر معاف میشوند...همه آنها که به کارهای مربوط به دولت مشعولند از میان دانش آموختگان انتخاب میشوند. برای ازدواج، هم مرد و هم زن اگر باکره نباشند به سختی تنبیه میشوند...اتوپیستها اهمیتی برای افتخار نظامی قائل نیستند، هرچند همه آنها از مرد و زن جنگیدن را میآموزند. آنها برای سه هدف به جنگ متوسل میشوند، یکی برای دفاع ازسرزمین خود زمانیکه به آن ها تجاوز شود، دوم موقعیکه سرزمین متحدانشان مورد تهاجم واقع شود، و سوم برای آزاد کردن ملتی از ستم استبداد. ...برای خود، پولی ندارند و تحقیر زر را آموزش میدهند...در میان خود مذاهب گوناگون دارند و همه آنها تحمل می شوند."
سپس در بررسی افکار توماس مور، راسل مینویسد:
"اتوپی مور از بسیاری جنبه ها بشکل حیرت انگیزی لیبرال است. منظور موعظه کمونیسم نیست که در سنت جنبش های مذهبی بوده است. منظورم از آنچه درباره جنگ، مذهب، تحمل مذهبی، ضدیت با کشتن حیوانات، و خواست قوانین معتدل جنائی مطرح شده است. معهذا بایستی قبول کرد که زندگی در اتوپی مور، نظیر همه اتوپی های مشابه، به شکل غیر قابل تحملی کسل کننده است. تنوع شرط اساسی خوشحالی است، و در اتوپی، بسختی تنوع یافت میشود. این نقص تمام سیستم های اجتماعی برنامه ریزی شده است، چه واقعی و چه تخیلی" (11).
3. آینده نگری مشارکتیparticipatory
این نوع آینده نگری را در نوشتار پیشین اینگونه تعریف کردیم : "چه چیزی بایستی که اتفاق افتد؟" در اینجا در واقع از عرصه آینده شناسی محض دور شده و وارد عرصه برنامه های عملی میشویم، آنچه که مد نظر احزاب سیاسی و تشکیلاتهای اجتماعی است. در اینجا هم دوباره آینده نگر بودن یعنی واکنش پیش از رویداد. یعنی نسبت به برنامه ها و پلاتفرم های سیاسی پیش از وقوع آنها عکس العمل نشان دهیم، چه از نظر تحلیلی، چه نظری، و چه مشارکتی. به عبارت دیگر صبر نکنیم که مثلاً حزبی ساخته شود و بعد به بوروکراسی یا انحصار طلبی درون حزبی که نتیجه اساسنامه یا عدم وجود اساسنامه ای آینده نگر است، عکس العمل نشان دهیم، یا نسبت به اقتصاد دولتی در جامعه که آن حزب در پی ساختن آن است، صبر نکنیم تا بعد که کشور به چیزی نظیر چین یا شوروی تبدیل شد، واکنش نشان دهیم.
4
یکی از فیوچریست های معروف بنام رابرت یونگک(12) که اهل اطریش بود بنیانگذار تجمع هائی بنام "گروه های کاری آینده"(13) بود. کورنیش در خاطراتش میگوید که یونگک از فعالین مبارزه با فاشیسم بود و بعد از جنگ جهانی دوم هم فعال مبارزه با جنگ اتمی میشود و به این خاطر به ژاپن سفر میکند. میگوید در سفر ژاپن کسی به یونگک میگوید شما چرا همیشه عقب هستید. چرا آن موقع که داشتند این بمب را میساختند کاری نکردید. شاید پاسخ به این سؤال بهترین تعریف آینده نگری است. یعنی یونگک از خود میپرسد چرا در سالهای پیش از جنگ جهانی دوم، قبل از اینکه فاشیسم شکل بگیرد با آن مقابله نکرد و بعد از آن که شکل گرفت دنبال ایجاد جنبش ضد فاشیستی رفت، و یا اینکه چرا پس از جنگ، در رابطه با بمب اتم هم همینگونه از طریق "واکنش" بعد از واقعیت بمب اتم و هیروشیما، به این موضوع با فعالیت ضد جنگ اتمی واکنش نشان داده است و نه قبل از بوقوع پیوستن این فجایع.
در نتیجه اگر آینده نگری تحلیلی یا آینده شناسی بما نشان میدهد که انرژی اتمی و بمب اتمی ممکن است واقعیت یابند، بایستی از همان زمان با آن مقابله کرد. یعنی مثلاً در جنبش سیاسی ایران ما نبایستی منتظر شویم تا جمهوری اسلامی سلاح اتمی بسازد و بعد به آن واکنش نشان دهیم بلکه پیش از وقوع رویداد بایستی با آن مقابله کرد. این یعنی آینده نگری.
5
حال ببینیم با این درک از معنای آینده نگری چه موضوعاتی میتوانند مورد توجه آینده نگرها، قرار گیرند. سالها پیش کتاب مری شلی بنام فرانکنشتاین را خواندم. برعکس فیلم های سینمائی با نام مشابه، کتاب مری شلی بسیار خواندنی است. چند سال پیش مروری درباره کتاب مری شلی نوشتم(14). برایم جالب بودن کتاب در این است که نویسنده وقتی امکان خلق مصنوعی حیات را میبیند، نه آنکه آنرا چون خرافیون مذهبی با نفرت بنگرد، بلکه آلام و آرزوهای مرتبط به آنرا از زبان مخلوقی که بشر ساخته است، بیان میکند، و چقدر این مخلوق به این خاطر که خالقش جوانب مختلف را پیش از خلق وی مورد تفحص قرار نداده، در عذاب است. بیاد انقلاب ایران میافتم که ما فعالین جنبش سیاسی زمان شاه درباره موجودی که در حال خلق آن بودیم نیاندیشیدیم و به اینگونه سالهاست با نوزاد عجیب الخلقه ای بنام جمهوری اسلامی سر در گریبانیم. به همین علت هم کتاب ایران آینده نگر(15) را نوشتم که شروعی باشد برای آینده نگری، تا که آینده نگر باشیم و به سناریوهای ممکن در آینده قبل از وقوع، واکنش نشان دهیم، چه در عرصه تحلیلی، چه نظری، و چه عملی. و از "انجمن جهان آینده" متشکرم که این نوشته را مرور کرد(16) و چکیده کوشش مرا که آینده نگری را بعنوان آلترناتیوی در برابر تروریسم دنبال کرده ام، بهتر از خودم، بیان کرد.
6
اولین بحث تئوریک اصلی خود را درباره افق آینده بشریت در سال 1985 در رساله ای تحت عنوان "ابزار هوشمند: شالوده تمدن نوین" در ژورنال علمی هوش مصنوعی منتشر کردم(17). در آنزمان نامه ای از دانیل بل دریافت کردم که نظراتم را درباره موضوع تکامل (انتروپولوژی)، جالب یافته بود، اما با استفاده ام از اصطلاح "هوش" موافق نبود و اصطلاح "استنتاج" را ترجیح میداد، که بسیاری از نویسندگان اروپائی برای توانهای هوشی ابزارها بکار میبرند. دانیل بل خاطر نشان میکرد که در این ابزارها، برخی قوائد استنتاج برنامه نویسی شده، که به آنها توان انجام عملکرد های فکری را میدهد، اما بعقیده وی آنها در خود، از "هوش" و ذکاوت برخوردار نیستند. یعنی با هشدار درباره استفاده از اصطلاح "هوشمند" به من میگفت این چیزی است که ما را به اصطلاح انگلیسی که او به کار برده بود، بیدِویل، یعنی متوحش می کند. امروز که فکر میکنم میفهمم که منظور وی فقط اصطلاح هوش نبود که امروز دیگر متداول شده است و اگر نظرات کرزوایل(18) را در نظر گیریم تا 20 سال دیگر نقطه انفصالی خواهیم داشت که هوش مصنوعی از هوش بشر ییشی خواهد گرفت. اما در اصلِ آنچیزی که ماری شلی در کتاب خود، یا دانیل بل در نامه اش اشاره دارد، فرقی نخواهد کرد، و آنهم آینده نگری است. یعنی که از خود، همه جوانب این تحول را بپرسیم و نه آنکه صبر کنیم تا مانند بمب اتم روی بدهد و بعد به آن، چه به خوبی آن و چه به بدی آن، واکنش نشان دهیم. در این عرصه نیز نظیر بسیاری عرصه های دیگر آینده نگری بسیار از دانیل بل و ری کرزوایل آموخته ام(19).
درست است که موضوع نوشتار محدود به پایان یافتن نقش انسان بعنوان ابزار بود، و نتیجه آن هم مسائلی نظیر بیکاری و کار نکردن مدلهای درآمد برمبنای کار در آینده بود، که در نوشته ای تحت عنوان "عدالت اجتماعی و انقلاب کامپیوتری"(20) دنبال شد و دگرگونی موضوع بحث ثروت(21) هم بعدها به آن اضافه شد. و دانیل بل هم توصیه های گرانبهائی برای ادامه این پروژه ارسال کرد(22).
ولیکن اگر بحث کرزوایل(23) را مدنظر قرار دهیم، نتایج آن از اینهمه هم فراتر میرود، یعنی وقتی وی پایان موجودیت انسان بمثابه متفکرترین موجود در جهانی را که ما میشناسیم، بمثابه یک امکان واقعی حتی در طول عمر خود ما و نه آینده دور طرح میکند، سؤالات درباره نوع بشر، گذار آن به نوع بالاتر مطرح میشود، و موضوع اینکه انسانهائی که در سطح نوع کنونی بشر در جا بزنند، به نسبت انسانها (یا موجودات) نوع عالی تر، به درجه انسان نئاندارتال میتوانند سقوط کنند. و اینکه اینها دیگر بحث داستانهای تخیلی نیستند. به همین علت در سالهای اخیر به بررسی موضوع نانوتکنولوژی (24) پرداختم و نامه اریک درکسلر (25) بنیانگذار این عرصه به اینجانب در تأیید این موضوع بود که حتی برای کشورهای عقب مانده این توسعه های جدید علمی، نظیر کشورهای پیشرفته، و شاید حتی بیشتر از آنها، مسأله ساز شود، بویژه اگر نخواهیم بعد از وقوع به آنها واکنش نشان دهیم. آینده نگری یعنی واکنش به این تحولات حتی قبل از وقوع آنها. همچنین در کتاب تازه این قلم تحت عنوان "واریانت جدید برای تأمین نیازهای بشر" درباره این عرصه ها، به تفصیل بحث شده است (26).
7
امروز ما در ایران با رژیمی مذهبی روبرو هستیم و مسائلی نظیر سکولاریسم(27) که قرن هاست در غرب حل شده اند کلی از انرژی ما را میگیرند تا حل شوند، و راه گریزی هم از این واقعیت تلخ نیست. امثال ما از اهمیت پلورالیسم در فلسفه غرب مینویسیم و اینکه چرا از زمان ارسطو(28) آینده نگری و پلورالیسم از هم جدائی ناپذیر بودند، تا که هشداری باشد که آینده نگری به استبداد نرسد. ما مجبور بودیم در جامعه روشنفکریمان بحث کنیم که علاج معضلات گلوبالیسم رفتن به اندیشه های قرن نوزدهم بمثابه راه حل نیست. دسته اول این بحث ها بخاطر وجود جریان مذهبی و دسته دوم بخاطر وجود جریانات فکری قرن نوزدهم در جنبش روشنفکری ماست، و نمیشود از روی این بحث ها گذشت. ولیکن عقربه های ساعت سریع میگذرند و اگر ارزیابی های کرزوایل درباره سبقت گرفتن هوش مصنوعی از هوش بشر تا 20 سال دیگر، درست از آب در آید، نپرداختن به این موضوعات که لازمه آینده نگری واقعی در قرن بیست و یکم است جامعه ما را با غافلگیر شدن و عکس العملی رفتار کردن در زمان وقوع این تحولات عظیم تاریخی مواجه خواهد کرد. ایکاش زودتر آنها که به آینده نگری تعلق احساس میکنند، در جامعه ما با بحث های احیاء گذشته وداع گفته و با دیدگاهی آینده نگر(29) توجه خود را معطوف معضلات بشریت قرن بیست و یکم کنند، و به این سان راه واقعی را برای پیشرفت جامعه ایران ارزیابی کنند، پیش از آنکه بیشتر دیر شود.
پایان
در اینجا بد نیست به اول این مقاله برگردیم و یادآور شویم که مفهوم آینده نگری آنگونه که توضیح داده شد نه تنها درکی تاریخ گرا، آنگونه که برخی طرفداران کارل پوپر تصور میکنند، نیست، بلکه نقطه مقابل آن است. برای کسی که واکنش به وقایع را حتی قبل از وقوع آنها در نظر میگیرد، تاریخ نمیتواند از پیش نوشته شده باشد وگرنه چه اهمیتی دارد که اصلاً روندهای دنیای موجود را تحلیل کند، یا درباره امکانات آینده، نظر دهد، یا که در پیشبرد برنامه های مختلف اجتماعی و سیاسی مشارکت کند. دیدن سناریوهای مختلف آینده و نسبت به آنها عکس العمل نشان دادن، تاریخ گرائی نیست، بلکه دقیقاً همان دانش عینیت گرا یا ابژکتیف است که کارل پوپر مروج آن بود.
به امید جمهوری آینده نگر دموکراتیک و سکولار در ایران
چهاردهم اسفند ماه 1385 - March 5, 2007
http://www.ghandchi.com/468-AyandehnegariChist.htm
پی نوشت هشتم تیرماه 1397: تصویری را که در زیر مشاهده می کنید متعلق به رابرت یونگک است که هم در این مقاله از او یاد شده و هم درباره بحثهای او در نوشتار "آنچه در بحث رابرت یونگک و هیروشیما فراموش شد" توضیح داده شده است:
http://www.ghandchi.com/1994-robert-jungk.htm
________________________________________
*در این ویرایش دوم چند تصحیح و نیز رفرانسها در پانویس اضافه شده است. س. ق. بیست و چهارم ماه اکتبر 2017
Related Article in English:
Futurists: Oracles or Commanders
http://www.ghandchi.com/305-FuturistsEng.htm
1.
ترانس-
هومانیسم
و
یادی
از
فریدون
اسفندیاری
http://www.ghandchi.com/368-transhumanism.htm
Transhumanism and a Tribute to Fereidoun FM Esfandiary
http://www.ghandchi.com/368-transhumanismEng.htm
2. آینده نگری مدرن
http://www.ghandchi.com/347-Futurism.htm
Modern Futurism
http://www.ghandchi.com/347-FuturismEng.htm
3.
Wired: Hope Cristol: Futurism
Is Dead
https://www.wired.com/2003/12/futurism-is-dead/?pg=1
4.
Futurists: Oracles or Commanders
http://www.ghandchi.com/305-FuturistsEng.htm
5. انجمن جهان آینده
World Future Society
6. حزبی آینده نگر برای ایران
A Futurist Party for Iran
https://sites.google.com/site/futuristparty
7. مسأله آرمانگرائی نیست، نبود جامعه باز است
http://www.ghandchi.com/340-Utopianism.htm
Problem is not Utopianism, it is Lack of Open Society
http://www.ghandchi.com/340-UtopianismEng.htm
8. اندیشه مارکسیستی و مونیسم -یکتا گرائی
http://www.ghandchi.com/299-Marxism.htm
Marxist Thought
&
Monism
http://www.ghandchi.com/299-MarxismEng.htm
9. پسامدرنیسم شکل دهنده اسلامگرائی
http://www.ghandchi.com/304-Postmodernism.htm
Postmodernism Shaping Islamism
http://www.ghandchi.com/304-PostmodernismEng.htm
10. آینده نگری مدرن
http://www.ghandchi.com/347-Futurism.htm
Modern Futurism
http://www.ghandchi.com/347-FuturismEng.htm
11. برتراند راسل، تاریخ قلسفه غرب، 1945، متن انگلیسی، ص 519-521
12. رابرت یونگک
Robert Jungk
http://en.wikipedia.org/wiki/Robert_Jungk
13. گروه های کاری آینده رابرت یونگک
Robert Jungk's
Future
Workshops
https://goo.gl/dpnnDp
14.
Nanotechnology and Mary Shelly
http://ghandchi.com/140-MaryShelly.htm
15. یران آینده نگر: آینده نگری در برابر تروریسم
http://www.ghandchi.com/500-FuturistIran.htm
FUTURIST IRAN: Futurism vs Terrorism
http://www.ghandchi.com/500-FuturistIranEng.htm
16. مرور اولین ویراش کتاب ایران آینده نگر از طرف انجمن جهان آینده
Book review of futurist Iran by World Future Society
http://www.ghandchi.com/ReviewByWFS.htm
17. ابزار هوشمند: شالوده تمدنی نوین
http://www.ghandchi.com/353-IntelligentTools.htm
Intelligent Tools: The Cornerstone of a New Civilization-Second Edition
http://www.ghandchi.com/353-IntelligentToolsEng.htm
18. یکتائی انفصالی و ما
http://www.ghandchi.com/423-Singularity.htm
Singularity and Us
http://www.ghandchi.com/423-SingularityEng.htm
19. آینده نگری: آنچه از دانیل بل و ری کرزوایل آموختم
http://www.ghandchi.com/1656-daniel-bell.htm
Futurism:What I have Learned from Daniel Bell and Ray Kurzweil
http://www.ghandchi.com/1656-daniel-bell-english.htm
20. عدالت اجتماعی و انقلاب کامپیوتری
http://www.ghandchi.com/265-EconJustice.htm
Social Justice
&
Computer Revolution
http://www.ghandchi.com/238-SocialJustice.htm
یک تئوری ارزش ویژه
http://www.ghandchi.com/2336-uniqueness.htm
A Theory of Uniqueness Value
http://www.ghandchi.com/2336-uniqueness-english.htm
21. ثروت و عدالت در ایران فردا
http://www.ghandchi.com/334-Wealth.htm
Wealth and Justice in Future Iran
http://www.ghandchi.com/334-WealthEng.htm
22. نامه دانیل بل درباره "یک تئوری ارزش ویژه"
Daniel Bell's Letter to me about "A Theory of Uniqueness Value"
http://www.ghandchi.com/Bell090589.jpg
23. یکتائی انفصالی و ما
http://www.ghandchi.com/423-Singularity.htm
Singularity and Us
http://www.ghandchi.com/423-SingularityEng.htm
24. آیا ننو تکنولوژی واقعی است
http://www.ghandchi.com/306-Nano.htm
Is Nanotechnology Real
http://www.ghandchi.com/306-NanoEng.htm
25.
Letter of K. Eric Drexler to Iranscope
http://www.ghandchi.com/DrexlerLetter.htm
26. واریانت جدید برای تأمین نیازهای بشر- کتاب الکترونیک
http://www.ghandchi.com/human-variant-book.htm
New Variant to Meet Human Needs-An Electronic Book
http://www.ghandchi.com/human-variant-book-english.htm
27. سکولاریسم چیست؟
http://www.ghandchi.com/302-Secularism.htm
What is Secularism
http://www.ghandchi.com/302-SecularismEng.htm
28. آینده نگری و پلورالیسم ارسطو
http://www.ghandchi.com/440-Aristotle.htm
Futurism and Aristotle's Pluralism
http://www.ghandchi.com/440-AristotleEng.htm
29. یک دیدگاه آینده نگر
http://www.ghandchi.com/401-FuturistVision.htm
A Futurist Vision
http://www.ghandchi.com/401-FuturistVisionEng.htm
مطالب مرتبط
آینده، آینده نگری، و ایران
Future, Futurism, and Iran
http://www.ghandchi.com/index-Page10.html