تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

  خانه   |    آرشيو صفحات اول سايت    |   جستجو در سايت  |  گنجينهء سکولاريسم نو

7 شهریور ماه 1401 - 28 ماه اگوست 2022

جمهوری شهوت

افشین شاهی

برگردان به فارسی: بهرام مهدوی

پیشگفتار: در سال 2013، مجلهء تحليلی «سیاست خارجی» در مقدمه‌ء يک تحليل مفصل به قلم افشين شاهی - استاد سياست و روابط بين المللی خاورميانه در دانشگاه «اکستر» بريتانيا (در سال 2013 او اکنون استاد ارشد روابط بین املل در دانشگاه برادفورد تنگلستان است)- این پرسش را مطرح کرد که: «آیا ایران درگیر یک انقلاب جنسی بی‌سابقه است؟ آیا این انقلاب سرانجام حکومت را ضعیف خواهد کرد؟» این نوشتهء 9 سال پیش افشین شاهی را می خوانیم و تصور وضعیت فعلی را به تخیل شما وا می گذاریم.

***

در سی سال گذشته، در حالی‌که رسانه‌های غربی، سیاست‌های رادیکال جمهوری اسلامی در برابر غرب را باعلاقه دنبال کرده‌اند، کشور ایران تغییراتی بنیادین را در زمینه‌‌های اجتماعی و فرهنگی تجربه کرده است. صرف‌نظر از مثبت یا منفی بودنِ این تحول، نظیرِ انقلابِ جنسی ایران، تاکنون مشاهده نشده است. روابط اجتماعی در چند دهه‌ء گذشته، آنقدر دگرگون شده که بسیاری از ایرانیان دور از وطن، هنگام بازگشت به کشور، بهت‌زده می شوند. به تازگی یکی از آشناهای انگلیسی- ایرانی‌تبار من در بازگشت از تهران گفت: «لندن در برابر تهرانِ امروز، شهری محافظه‌کار و سنتی محسوب می‌شود.»

به راستی هنگامی که از آداب جنسی صحبت می‌شود، ایران در همان مسیر بریتانیا و ایالات متحده حرکت می‌کند ـ و با چه سرعتی.

تعجبی ندارد، به دست‌‌ آوردن اطلاعات آماری موثق در رابطه با عادات جنسی ایرانیان، مشکل است. با این حال می‌توان به کمک اطلاعات ارائه شده توسط موسسات دولتی، به یک جمع بندی دست یافت. برای مثال کاهش میزان زادوولد، نمایانگر پذیرش همگانی وسایل پیشگیری از بارداری، و سایر اشکال تنظیم خانواده و هم‌چنین کاهش نقش سنتی خانواده است. سریع‌ترین نرخ کاهش تولیدمثل که در دو دهه‌ی گذشته به ثبت رسیده، از آن ایران بوده است. با وجودی که بیش‌تر از نصف جمعیت زیر ۳۵سال هستند، میزان رشد سالانه جمعیت در ایران، از ۹/۳درصد در سال ۱۹۸۶ به ۲/۱درصد در سال ۲۰۱۲ کاهش یافته است.

همچنین سن ازدواج آقایان در سه‌‌دهه‌ی اخیر از ۲۰سال به ۲۸سال افزایش یافته و زنان ایرانی هم‌اکنون در سنین ۲۴ تا ۳۰‌سال ازدواج می‌کنند. یعنی ۵سال دیرتر از دهه‌ی گذشته.

بر اساس آمارهای رسمی ۴۰درصد بزرگ‌سالانی که به سن ازدواج رسیده‌اند در حال حاضر مجرد هستند. و هم‌زمان آمار طلاق سر به‌فلک کشیده که این میزان از ۵۰۰۰۰ مورد طلاق ثبت‌شده در سال ۲۰۰۰ به ۱۵۰۰۰۰ در سال ۲۰۱۰ رسیده؛ یعنی سه‌برابر رشد کرده است.

هم‌اکنون در سراسر کشور از هر هفت ازدواج یک مورد به طلاق می‌انجامد. در شهرهای بزرگ‌تر این میزان به طرز چشم‌گیری بالاتر است. به عنوان مثال در شهر تهران، در 3/76 ازدواج یک مورد آن ختم به طلاق می‌شود که تقریبن برابر با میزان ۴۲درصدی طلاق در کشور بریتانیاست.

هیچ نشانه‌ای دال بر کاهش این روند وجود ندارد. در شش ماه گذشته میزان آمار طلاق افزایش یافته و این در حالی‌ست که آمار ازدواج به طرز چشمگیری رو به کاهش بوده است.

نحوه‌ی دسترسی ایرانیان به سکس و رابطه با جنس مخالف تغییری اساسی کرده که با دگرگونی نگرش نسبت به ازدواج و طلاق هم‌زمان بوده است. بر اساس پژوهشی که در دسامبر ۲۰۰۸ منتشر شد به نقل از مقام بلندپایه‌ای از سازمان جوانان، اکثریت پاسخ‌دهنده‌های مذکر به داشتن حداقل یک‌بار رابطه با جنس مخالف پیش از ازدواج اعتراف کرده‌اند. بعلاوه حدود ۱۳درصد از این روابط نامشروع به بارداری ناخواسته و سقط جنین انجامیده است. آمار متوسطی که برای یک نسل پیش، غیرقابل تصور بوده است.

کمی عجیب است پس از آن‌که مرکز تحقیقات سازمان جوانان در این پژوهش اخطار داده است علل اصلی طلاق بین زوج‌های ایرانی روابط ناسالم و انحطاط اخلاقی‌ست، در عین حال صنعت سکس زیرزمینی در دو دهه‌ی اخیر، موفق بوده است.

در اوایل سال ۱۹۹۰ فحشا در بیش‌تر شهرها و شهرستان‌ها به ویژه در تهران وجود داشته است اما کارگران سکسی عملن نامرئی و مجبور بودند بسیار مخفیانه عمل کنند. اکنون زمینه و شیوه‌ی فاحشگی در بیش‌تر شهرهای کشور دگرگون شده: یک چشمک، یک اشاره، بزن بریم.

اغلب، کارگران جنسی بی‌هدف در خیابان‌های خاصی پرسه می‌زدند و در انتظار یک مشتری بودند که تصادفی به تورشان بخورد. ۱۰سال پیش روزنامه‌ی انتخاب مدعی شد که تنها در تهران نزدیک به ۸۵۰۰۰ فاحشه فعالیت می‌کنند. البته هیچ اتفاق‌نظری، هیچ آمار سراسری و یکدستی نسبت به تعداد فاحشه‌ها وجود ندارد.

به تازگی رییس سازمان تأمین اجتماعی ایران به بی‌بی‌سی گفت: «آمارهای حاضر هیچ نقش مثبتی در جامعه ندارد و در عوض تأثیر منفی روانی دارند و بهتر است در موردشان صحبت نکنیم.» عجیب است که با وجود مجازات‌های سخت‌گیرانه‌ی اسلامی برای زنان، در مورد عمل زنا، باز هم آمارهای موجود نشان می‌دهند که ۱۰ تا ۱۲ درصد از فاحشه‌های ایرانی متأهل هستند.

هنوز جای شگفتی بیش‌تری هست. زیرا همه‌ی کارگران جنسی در ایران مؤنث نیستند. طبق یک گزارش جدید، زنان مرفه میان‌سال و زنان تحصیل‌کرده‌ی جوان به روابط جنسی کوتاه‌مدت تمایل دارند. آنان در جستجوی کارگران سکسی مذکری هستند تا به ایشان خدمات شخصی و خصوصی برسانند.

البته نمی‌شود حکم کلی صادر کرد که ارزش‌های سنتی و اخلاقی کاملا از بین رفته است. اخلاق پدرسالارانه همچنان قدرتمند است و رفتارهای مذهبی و سنتی در بسیاری از شهرستانها و روستاها به قوت خود باقی است ولی این ادعا درست نیست که ابراز وجود رفتارهای جنسی جدید، فقط به طبقه‌ی متوسط در شهرهای بزرگ محدود می‌شود.

سئوال اساسی این است که موتور انقلاب سکسی ایران چیست؟ در وهله‌ی اول می‌توان به مواردی چون اقتصاد نابسامان، رشد شهرنشینی، وسائل جدید ارتباطی و افزایش گسترده‌ی جمعیت زنان تحصیلکرده به عنوان بخشی ازعاملان اصلی تغییرات جدید اشاره کرد. اما واقعیت این است که عوامل فوق در بسیاری از کشورهای خاورمیانه هم وجود دارد پس چرا موج عمومی در منطقه به سمت محافظه کاری اجتماعی در نوسان است اما ایران در جهت مخالف جریان، ابراز وجود می‌کند؟

به نظر می رسد باید برای یافتن جواب به تناقض بین مردم کشور و حکومتی که با شدت تمام به دنبال برقراری قوانین اخلاقی است، اشاره کرد. سخت گیری، جزمیت و قوانین خشک مذهبی که بر سیستمِ تنبیه و کنترل بنا شده است در عمل منجر به واکنش های افراطی جامعه و بروز آشکار تمایلات جنسی بدون زد و بند شده است.

از سال اولی که خمینی قدرت را به دست آورد، رژیم ایران به دنبال تبلیغ یک اخلاق عمومی بود که مقدم بر هر چیز، می‌خواست با تهیه قوانین رفتاری، مرز بین حریم عمومی و خصوصی شهروندان کشور را به هم بزند و همه را مطیع ارزش‌های خود نماید.

هدف و اصرار اصلی رژیم ایران در طی این سه دهه این بوده است که به هر شکل ممکن، از ایران یک تصویر و شخصیت مذهبی ارائه بدهد. به همین خاطر مدام، حقوق و آزادی های فردی را با به کارگیری قوانین مذهبی محدودتر کرده است.

جانشینان خمینی در طی ۳۴ سال گذشته با وجود استقرار قوانین سخت مذهبی، قادر به کنترل و تعمیم ارزش‌های خود نبودند. آنها نتوانستند مدینه فاضله ایی که آرزویش را داشتند بر پا کنند. ورشکستگی اخلاقی و مذهبی رژیم به واقعیتی تلخ‌تر تبدیل می‌شود وقتی که موقعیت شان در کنار بحران های اقتصادی و سیاسی قرار می‌گیرد که مدتهاست با آنها دست به گریبان است. این فشارها، در رفتار جوانان کشور، واکنش ایجاد کرده و آنان را برانگیخته است. تغییر عادت در روابط جنسی و مخالفت با ارزش‌های اخلاقی رژیم مذهبی، نوعی مقاومت منفی است که در سراسر ایران خود را بروز می‌دهد. با نفی ارزش‌های تبلیغ شده توسط حکومت، مردم، خوآگاه یا ناخوداگاه، حقانیت قانونی ریم را به زیر سؤال می‌برند.

اما رژیم مذهبی، از این باتلاقِ بیهوده، فاصله نمی‌گیرد، و هر بار سخت تر اصرار می‌ورزد که مردم را در برابر این قوانین منفور، به تمکین وادارد. رژیم نسبت به خطرات «روابط ناسالم» مدام هشدار می‌دهد، ولی با این اندرزهای بی خاصیت و تکراری، همواره نتیجهء عکس می‌گیرد و فاصله اش با گرایش اعتراضی مردم، روز به روز بیشتر می‌شود.

انقلاب جنسی ایران، نه تنها رمق حکومت مذهبی را گرفته و آنها را از تاب و توان انداخته است بلکه با گسترش هر چه بیشتر فساد در جامعه، مدینه فاضلهء بنیاد گرایان را به تمسخر کشیده است.

برگرفته از وبلاگ قلم

بازگشت به خانه